۱۳ پاسخ

تجربه من اینه که بچه باید از کلاسهای مستقل شروع کنه،بعد وارد این محیط ها بشه

گلم اخه کوچیکه چرا عجله میکنین 🤔

وایی منم امروز پسرم بردم کلاس زبان باز بدون من نموند امیدوارم تا پیش دبستانی درست بشه

عزیزم ادامه نده.وگر‌نه از مهد زده نیشه و ترس و اضطراب تمام وجودشو میگیره.ببرش کلاس جدایی ایمن که مرحله ای ازت حدا بشه و بعد مهد ثبت نام کن.یا اگر جدایی ایمن اطرافتون ندارید،یه کلاس سفال یا نقاشی ای جیزی که دوسداره تو فرهنگسرا ثبت نام کن ک مشکلی با حضور مادر نداشته باشن بعد کم کم خودش یاد میگیره

پسر منم نمیره تو کلاس . منم خیلی ناراحتم نمیفهمم باید چکار کنم . منم دقیقا شرایط شمارو دارم

من از کلاس هایی که خودمم اجازه حضور داشتم شروع کردم
و بعد چند هفته باهم رفتن کلاس چند بارم دم کلاس نشستم
الان ۳ روز در هفته یکساعت میره پیش یک دیگه خودش تنها سر کلاس میشینه
و

براش کادو چیزی بخر من دخترم بود الان چند روز میبرمش امروز مداد شمیی خریدم ی واشکی دادم ب مربی بهش بده تشفیق بشه خیلی خوشال شد 🙂

عزیزم وقتی امادگی نداره اصلا اذیتش نکن بعدا زده میشه و میترسه حتی ابتدایی بره
دختر منم پیش 1 هست ولی نفرستادمش بجاش کلاس زبان اینا میبرم تا عادت کنه

منم پسرم همسن پسر شماس میبرم کلاس موسیقی یک ساعته کم کم عادت کرد که من برم تنها میره کلاس از بچه شما کوچیکه واسه اینکه چهار ساعت ازت دور باشه بزار سال دیگه بره امسال یه کلاس دیگه بره خیلی بهتره کم کم جداش کن

مدیریکه تزش باشه بچهدچن روز گریه کنه درست میشه به درد اینجور کارها نمیخوره
مربی باید بیاد با بچت ارتباط بگیره
من پسرم از سه سالگی کلاس بردم خودم توابل صندلی گذاشتم گنار کلاس نشستم تا کم کم تنها بمونه

سال بعد باید میرفت پیش ۱

بعضی از پیش ها تو مهدکودکه اونجا میگن ایرادی نداره مادر باشه ببرش اونجاها

کلاس نقاشی مثلا کلاس بازی مهد کودک یه جایی که آروم آروم یاد بگیره بدون تو بودن رو بعد بره مدرسه معلومه بچه ای که اصلا ازت جدا نبوده اضطراب و لستر میگیره

سوال های مرتبط

مامان گرشا مامان گرشا ۴ سالگی
سلام‌مامانای الرژیک عزیز خوبین . بچه هاتون خوبن؟

یه سوال داشتم ازتون خواهش مییکنم‌نظرتونو بگین
گرشا خیلی روحی اسیب دیده بود به خاطر شرایط سعی میکردم جایی نریم
به شدت از ادما میترسید . هم یه گوشه افتاده بود
ذهنش مثل هم سن و سالاش فعال کار نمیکرد . بپر بپر نمیکرد . دوستی هم نداشت که باهاش بازی کنه .
خوب در جریانید باید امسال میرفت پیش ۱ثبت نام نکردم ولی سال بعد ضروریه
بعدشم مدرسه
حالا گرشا از ادما به دور بود هر کی و میدید پشت من قائم میشد .
شوهرم میگفت نکن این کار و این پسره اسیب میبینه . پسر خاله اش چ ن پدرش دوست نداشت با کسی رفت و امد کنه ادمیزاد نمیدید اخر سر پسر بیچاره افسردگی حاد گرفت و تو ۱۸ سالگی خودکشی کرد .
همش به من‌میگفت بچه رو داری نابود میکنی
من گرشا رو بردم کلاس خلاقیت نوشتن که هم سن و سالاش و ببینه
از طرفی خوب هم صحبت نمیکرد دیر زبون باز کرد
میگفتم برای راه افتادن باید بره پیش بچه ها و دوست پیدا کنه . حالا تمام این مسکلات تا حدودی تو یه ترم کلاس خلاقیت حل شده
گرشا دوست پیدا کرده اسم دوستاشو میدونه حرف زدنش خیلی بهتر شده و افسردگی اون دوران و من نمیبینم
ولی مشکلات دیگه ای دارم
در هفته دو جلسه کلاس ۱ساعت و نیم داره
مربیش میگه باید یه خوراکی بیاره یا لقمه یا میوه 😔تا حالا چیزایی گذاشتم که الرژی داره بهش ولی با سیتیریزین و اینا کنترلش کردم ولی کم اوردم دیگه
میوه هیچی نمیتونه بخوره با سیب و موز و گلابی که گاهی میدم هم مشکل داره
جدیدا خیلی رفلاکس میشه و دائم داره اب دهنشو قورت میده . به خدا کم اوردم فردا کلاس داره مثل همیشه که روز قیلش کلاس داره زانوی غم بغل گرفتم
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
مامانا یه درمانگر چند ماه پیش به اشتباه یه تشخیص واسه پسرم داد( اوتیسم ) که بردمش پیش فوق تخصص روانپزشکی کودک گفت نه این مشکل رو نداره یه مقدار بی بی دیجیتال شده که درست میشه ، اون موقع چون من خیلی بی قراری کردم که باید همین روز ببریمش پیش متخصص شوهرم قبول نمیکرد و با عصبانیت به خونواده اش زنگ زد قضیه رو گفت حالا از اون روز به بعد خواهر شوهرم همش میگه با مشکلی که پسرت داره و ...یه بارم گفت پرت کردن از علائم اصلی اوتیسم هست که پسر تو هم زیاد پرت میکنه ،خلاصه هی جوری حرف میزنه که یعنی آره بچه تو این مشکل رو داره یه روانشناسی هم خونده فک میکنه متخصص هست ، پسر من تاخیر گفتاری داشت الان جملات شش هفت کلمه ای هم میگه رنگا اشکال هندسی و ...، تازگیا شروع کرده سعی میکنه تعریف کنه ، اما خیلی شیطون هست و یه جا نمیشینه ، من نمیدونم پسرم من مشکلی داره یا نه ولی فقط خدا میدونه چی تو دلم میگذره زندگی برام نمونده فقط گریه ، هر دفه خواهر شوهرم همچین حرفایی میزنه من ساعت ها گریه میکنم ، الان میخوام یه متخصص دیگه ببرمش ببینم چی میشه فقط تو این شبا برام دعا کنید خیلی دل شکسته ام امروزم خواهرشوهرم گفت پرت کردن وسایل تو این سن نشونه های اصلی یه سری بیماری هاست پسر من قبلا پرت نمیکرد تازگیا پرت میکنه