تجربه زایمان من:

امروز نوبت عملم بود و از شبش بستری بودم برای ازمایشات لازم و نباید چیزی میخوردم...
به دکترم گفته بودم که سوند رو موقع بی حسی برام وصل کنه قبول کرده بود اما پرستار بخش که بستری بودم قبل عمل بزور برام گذاشت و درد داشت (بهشم گفتم دکترم گفته خودم میزارم گفت نخیر نگفته) و بدنم یکساعت به لرزه در اومده بود..که باز اومد در آورد گفت بزار موقع بی حسی برات بزارن...
رفتم اتاق عمل هنوز لرزه سوند و سرما و استرس توی وجودم بود که سریع چیز میزا رو وصل کرد بهم و آمپول بی حسی زدن تو کمرم و گفتن سریع بخواب ولی بی حس نشدم.سریع تیغ رو کشیدن رو شکمم لایه اولو حس کردم،لایه دومم حس کردم و دردم میکرد صدام بلند شد...

ای واااای🥺😳

منک اصلاااا هیچی حس نکردم ن داخل اتاق عمل ن سوند

چرا انقد وحش بودننننن😐😐😐😐

منم سز شدم موقع عمل اصلااااااا هیچی نفهمیدم حتی نفهمیدم کی بچه رو در اوردن ولی بعدش ک بی حسیم رفت و اوردنم بخش حس میکردم دارن با چاقو بدنمو پاره میکنن ایقد درد داشتم

ای وای😳

یا خدا 🙄

وااااا خب جیغ میزدی
منم زایمان اول بیحس نشدم بهشونم گفتم ، حتی میگفتم دارید پارچه میذارید رو شکمم، بتادین ریختین، محل ندادن با ذره ای تیغ جیغ کشیدم سریع کتامین تزریق کردن درجا بیهوش شدم

زن عموی منم سر زایمان بی حس نشد درد و حس کرد، جیغ که کشید با ماسک بیهوشش کردن

عزیزم اصلا اینجور نیست مامانا میترسن چرا اینجوری نوشتی😂

مگ بی حس نشد ؟

یا خدااا