۸ پاسخ

عزیزم بارداری با بچه کوچیک چه جوریه؟
خودت خواستی؟
اخه من عقب انداختم خودمو اماده کردم برا بارداری خیلی استرس دارم

یادش بخیر اون لباس ردیف اول سمت چپ بچه‌من سه سایزش داشت چه جنسی داره

عزیزم بچت چیه

خیلی سایز بزرگ نگرفتی

مبارکش باشه به خوشی تنش کنی

ای جاانم مباارکه

چرا برای بزرگیشم لباس گرفتی من فوقش تا ۳ماهگی گرفتم بعدش خودم خریدم هرماه

مبارکه عزیزم ب سلامتی بپوشه

سوال های مرتبط

مامان سبحان و 👶 مامان سبحان و 👶 ۲ سالگی
من واقعا آمادگی روانی از شیر گرفتن سبحان رو نداشتم. نمیدونم این چه کاری بود کردم 🫠
از یه طرف از بعد مریضیش مدام آویزون سینه بود و غذا نمیخورد، از یه طرف هم هردفعه ناراحت بود میخواست با سینه خودشو آروم کنه.
الان ولی دو هفته تقریبا میگذره از وقتی از شیر گرفتمش، به شدت غرغروتر شده و از یه طرف عذاب وجدان دارم و دلم میسوزه براش میگم کاش از شیر نمی‌گرفتم. این عذاب وجدانه یقه منو ول نمیکنه.
بعضی وقتا با خودم میگم بدم دوباره بخوره تا آخر تابستون، ولی باز با خودم میگم خودت میدونی این کار اشتباهه و بچه بیشتر زجر میکشه از اینکه بخوای دوباره از اول از شیر بگیریش.
مایعات و میوه و غذا و اینا خوب میخوره و از اون بابت نگرانی ندارم ولی اصلا از لحاظ ذهنی نتونستم هنوز به پذیرش این برسم که دیگه شیر نمی‌خوره 🥲
امروز بعد دو هفته یهو وسط گریه گفت می می و گفتم می می تموم شده دیگه مامان. ولی یهو دادم دو تا میک بزنه که مطمئن بشه تموم شده 🫠 دارم دیوونه میشم فکر کنم 😶
مامان كــیــاراد💙 مامان كــیــاراد💙 ۲ سالگی
چقدر دلم گرفته
شب که میشه یه دلهره و استرسی میوفته تو جونم
فکر و خیال هجوم میاره تو مغزم
فکر آینده
فکر بی مسئولیتی پدری که فکر میکنه چون بیرون کار میکنه پول میاره دیگه همین بسه
من موندمو بچه و مسئولیش
خودم تک فرزند بودم نمیخوام به هیچ عنوان بچم تنها بمونه
از یه طرف باید دوباره ای وی اف کنم که ایا بشه ایا نشه
اون تایم استراحتمو چیکار کنم؟؟ بچم وابسته منه
از یه طرف دومی رو بیارم من پاره تر از الانم میشم
همین الانش کلا خودمو یادمه رفته بس که تماممو گذاشتم برای پسرم
هیچ کمکی ندارم
هییییچ همراهی ندارم
مامانم هست که ازم دوره نمیتونم توقع داشته باشم از پس بچمم برنمیاد
انقدر همیشه و همیشه خودم تنها بودم عادت کردم به مستقلی
۱۵ ساله ازواج کردم یه بار حتی واسه سبزی پاک کردن قرمه سبزی هامم یکی برای تفریحم نیومده کمکم
اساس کشی تنها خونه تکونی تنها بچه داری تنها
مریضی تنهاا
خلاصه فقط منم و من
نمیدونم چه زمانی رو برای دومی انتخاب کنم
خودم تصمیمم بود بعد از دو سالگی پیگیر بشم بیوفتم دنبالش زمانی که پسرمو از پوشک بگیرم و بتونم از خودم جدا بخوابونمش
نمیخوام پسرم اسیب ببینه با بچه دوم
همه چی مثل خوره داره مغزمو میخوره
یکممم ارومم کنید🫩🫩
مامان 🏵️🧚👨‍👩‍👧 مامان 🏵️🧚👨‍👩‍👧 ۱ سالگی
چرا بعضی آدمای دور اطرافیان اینقدر بی شعور هستن
طرف سرما خورده ویروس گرفته بعد آمد از دست دختر من بوس کرد گفت ببخشید یکم سرما خوردم بخاطر اون از صورتش بوس نکردم منم فوری بردم دستش شستم (نصبت خاله همسر)
داشت شیرینی میخورد دختر منم گریه کرد خاله هم مهربونم شد داد شیرینش داد دست دخترم نصفش هم خورد بود من فوری از دخترم گرفتم گفتم نه نمیتونه نهار بخوره گفت بچه اشکال نداره گفتم بد یاد میگیره می‌ره از دست همه وسایلشون میگیره گفت من خالم فرق میکنم من میدونستم سرما خوردگی داره از اون طرف مامانم داد زد اشکال ندارد بذار بخوره الکی حساسی
بخدا اونا خونشون دارن کیف میکنن بچه من زیر سرم آمپول کباب شد حتی الان بقدری دست پاهاش درد می‌کنه که نمیتونه بخواب
ی چرت میزنه با داد فریاد بیدار میشه
مامان زنگ زده آره بچه بردی شهربازی مریض کردی😭😭
دوشب نخوابیدم داشتم مطب دکتر که بچم برده بودیم غش میکردم ب قدری سر گیجه داشتم شوهر بی مسئولیتم که فقط غر غر میکرد سرم از پله ها ب زور آمدم پایین اصلا دستم هم نگرفت فقط داد میزد
مگه من چقدر سن دارم اینقدر فشار روم تحمل کنم