تلویزیون که از صبح مال ماهم روشن هست شبکه کارتون اما خیلی کم پیش میاد بشینه نگاه کنه صبح تا ظهر نمیرسم باهاش بازی کنم چون دارم ناهار درست میکنم و خونه تمیز میکنم لباس میشورم با کارن حرف میزنم عصرم ب نسکافه میخورم به کارن عصرانه میدم شعر میخونیم بازی بپر بپر ماشین بازی لوپکار اینا
نیلوفر جاندمن از وقتی بچه دار شدم جمعه فقط خونه ابن به همسرت بگو این روند باید تموم بشه ما تایم مفید سه نفره نداریم و این بین ما جدایی میندازه . حداقل در هفته یه روز باید سه نفره تمام وقت باهم باشید این گه وضعیه که اونا اجازه نمیدن. بشین با همسرت صحبت کن من درکت میکنم توام آدمی این روند یکنواخت و سخت تو روحیه ی تو تاثیر بدی داشته. تنها تنوع رفتن به خونه پدرشوهره برات که اونم حتما راحت نیستی.جمعه باید بمانید خونه باهم خونه تمیز کنید با بچه رو نگهداره و خودت تمیز کنی.
عزیزم حتما شکرگذاری شروع کن حالت خوب میشه پیاده روی با پسرت برو .اب زیاد بخور کتاب بخون اهنگ بزار برقص حال کن زندگی ارزشمنده زندگی کنیم من همش اینو تکرار میکنم و....
عزیزم یه آزمایش خون بدید شاید ویتامین بدن تون کم باشه
من یه مدت عصبی شده بودم فکر میکردم افسردگی دارم تا آزمایش دادم دیدن آهن و زینک بدنم کمه
الان قرص میخورم خدا رو شکر عالیم
ولی اگر می بینید از این نظر اوکی هستید یه ویزیت آنلاین بگیرید برای یه روانپزشک
عزیزم کسی ک بچه کوچیک داره خب مسلما خونش همیشه بهم ریخته و شلوغه و پره اسباب بازیه اینو حتی روانشناس میگه ک اگه میخوای بچه سالم داشته باشی باید بریز و بپاش داشته باشه،،من خودمم درطول روز شاید بیشتر از ده بار جارو بکشم اتاقو بیشتر از ده بار توپ هاشو ماشین هاشو جمع میکنم ولی بازم میریزه دیگه روانی میشم بعضی وقتا انقد خسته میشم اعصابم ضعیف شده ک تمومه شونه هام و ستون فقراتم میسوزه انگار اب جوش ریخته و میسوزه،،،ولی چاره ای جز این نداریم
در مورد تلویزیون دیدن هم پسر من از نه ماهگی تلویزیون رو دوست داشت ک اولا خیلی محدودش میکردم اما بعد از یکسالگی گذاشتم دیگه ببینه و مشکلی هم ب وجود نیومده اتفاقا کلی سرگرم میشه ورزش کردنو یاد گرفته ازش،،حالا پسر منم حرف نمیزنه هنوز فقط چندتا تک کلمه میگه ک اونم دکترش گفت مشکلی نداره پسرا از بعد دوسالگی شروع میکنن ب حرف زدن،،،توقع داری پسرت تو این سن چه کاری برات انجام بده چی بلد باشه ک فکرمیکنی پسرت ضعیفه
منم مثل خودت واقعا از همه چی خستم خیلی خستم ولی ما مادریم و چاره ای جز این نیس ک ادامه بدیم ب زندگی این طفلی ها جز ما کسی رو ندارن ،،من انقد بعضی وقتا پسرم اذیتم میکنه ناخوداگاه سرش داد میزنم دعواش میکنم بعدش عذاب وجدان میگیرم وحشتناک اما باز خودم ب خودم میگم ک لازمه ک یوقتایی دعواش کنم نمیشه ک همش ب خواسته هاش بگم باشه چشم نمیشه ک همش لیلی ب لالاش گذاشت بعدش بغلش میکنم باهم بازی.میکنیم البته اونم اصلا از دعوای من انگار نمیترسه ولی خب ب کار زشتش ادامه نمیده
خب نمیشه ک تلویزیون نبیننن اونم تو دوره ای ک نه میتونن برن تو کوچه ن رفت وامدی هست
ببین هرچیزی نرمالش ایراد نداره ولی زیادیشم خوب نیست
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.