۹ پاسخ

مثلا من ي مانتو براي عيد خريدم ٣نيم اولش خيلي دوسش داشتممم اومدم خونه هي فكر فكر فكر گفتم گرونه كاش ي چيزي ارزونتر خريده بودم انقدر ب جون خودم غرررر زدم و ناراحتي كردم

نه تو عین خودمی،بعد شش سال ازدواج کردن تازه الان برا میکرو نوبت گرفتم،هنوز نرفته از چندجا نوبت گرفتم ببینم قیمتش همین بوده یا نه،با اینکه سمت ما قیمتها همین حدوده اما باز ماتحتم داره میسوزه

ببین خب یه چیزایی ارزونش خیلی اشغاله من سوتین بود ۳۰۰ ۲۸۰ من خریدم دونه۱۵۰ الان یکماه نیس ولی چن سال پیش یه گرون خریدم هنوزم داره کار میکنه الان یه دونه خوب میخریدم به صرفه تر بود یا اصن مایع ظزفشویی گفتم ارزون تر بخرم الان همش ابه اصلنم کف نمیکنه

منم همیشه بعد خریدها پشیمونم نمیدونم این چه صفت رو مخی

خب بعضی چیز ها ارزونش به درد نمیخوره انگار پولتو انداختی بیرون ،
اگه به چیز به درد بخوری پول زیاد دادی ناراحت نباش چون ارزش داره

چی بگم🤕من اینجوری نیستم

منم عذاب وجدان میگیرم..ولی اهمیت نمیدم

حتما شوهرت باهات خوبه

منم اینجوریم
ولی چند سالیه یا یچیز نمیخرم یا بخرم برندای خوب میخرم...مثلا لوازم ارایش روتین پوستی و کتونی اینارو همیشه جیزای خوب میخرم مانتو شلوار مهم نیس هرچی خوشم بیاد میگیرم

سوال های مرتبط

مامان سبحان و 👶 مامان سبحان و 👶 ۱ سالگی
من واقعا آمادگی روانی از شیر گرفتن سبحان رو نداشتم. نمیدونم این چه کاری بود کردم 🫠
از یه طرف از بعد مریضیش مدام آویزون سینه بود و غذا نمیخورد، از یه طرف هم هردفعه ناراحت بود میخواست با سینه خودشو آروم کنه.
الان ولی دو هفته تقریبا میگذره از وقتی از شیر گرفتمش، به شدت غرغروتر شده و از یه طرف عذاب وجدان دارم و دلم میسوزه براش میگم کاش از شیر نمی‌گرفتم. این عذاب وجدانه یقه منو ول نمیکنه.
بعضی وقتا با خودم میگم بدم دوباره بخوره تا آخر تابستون، ولی باز با خودم میگم خودت میدونی این کار اشتباهه و بچه بیشتر زجر میکشه از اینکه بخوای دوباره از اول از شیر بگیریش.
مایعات و میوه و غذا و اینا خوب میخوره و از اون بابت نگرانی ندارم ولی اصلا از لحاظ ذهنی نتونستم هنوز به پذیرش این برسم که دیگه شیر نمی‌خوره 🥲
امروز بعد دو هفته یهو وسط گریه گفت می می و گفتم می می تموم شده دیگه مامان. ولی یهو دادم دو تا میک بزنه که مطمئن بشه تموم شده 🫠 دارم دیوونه میشم فکر کنم 😶