۱۳ پاسخ

دهنشو سرویس کن

اتفاقا بابد تند بری من باشم بدون فوت وقت ب شوهرش میگم

نمیخوام بترسونمت منم یک زنم وخودمون ونمیحوایم گول بزنیم حتما یه رابطه ای هست مگه میشه نباشی بیادخونت کاراتوکنه باشوهرت تنهاباشه واتفاقی نیفته

بیا خصوصی

شوهرت هم کرم داره عزیزم
شوهرتو یکاری کن بشینه سر جاش محل نده نره دنبال این ج.... ه ها
خودم تجربه دارم
میدونم این زنا عوضی و خونه خراب کن اند ولی شوهرامونم مریضن خودشون میخوان و فوق العاده دروغ گو هستن ،،

عزیزم بترسونش ولی به شوهرش نگو
به شوهرش بگی طلاقش میده اونم آزادانه و خیلی راحت میاد آوار میشه رو زندگیت

زنگ بزن مرده و زندشو بشور
به شوهرش،زنگ بزن بگو زنتو جمع کن

بنظرم شوهرت مقصر اصلی
اصلا شک نکن
و چون ژنه مطمئن شوهرت به شوهر زنه نمیگه وضعیت اینه
چون شاید از شوهرت آتو داره

براش بنویس سلام فلانی من خوشم نمیاد با شوهرم حرف میزنی یه بار دیگه شمارتو روی گوشیش ببینم میام به شوهرت میگم آبرو حیثت برات نمیذارم
بگو پیاما و حرفاتون هست میرم به جرم زنا ازت شکایت میکنم

اگه شوهرت کاری نکرده باشه یا چیزی بهش نگفته باشه چرا باید بترسه؟

ببین اول ازش مدرک جمع کن بزار ب شوهرت زنگ بزنه شوهرتو بگو یجوری رفتار کن انگار مثله قبل فقط دوسته صداشو ضبط کن

اصلا برا همچین چیزایی جا خالی نده

تند برو بعدا زندگیتو نابود نکنه
شماره شوهرشو پیدا کن بهش بگو همه چی رو

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۱ سالگی
مامان جوجه ها مامان جوجه ها ۱ سالگی
خدایا این استرس روزانه خودمون کمه
این ویروسا و اخبار و حال بدیا رو کجای دلمون بزاریم
بخدا یعنی استرس روزانه پیرمون کرده
دخترم رو ۱۸ ماهگی از شیر گرفتم شیر مادر میخورد
خیلی راحت گرفته شد ولیییی
عادت داشت سینع رو بغل کنه بخوابه منم گفتم این که چیزی نیست تا الان با سینه میخوابید فقط میذاشت رو صورتش و میخوابید درجا
فقطم موقع خواب
بارداریم که هفته بالا شدم سینه هام حساس شدن یعنی دست میخورد بهشون مرگمو میدیدم حالم بد میشد
هر روشی رفتم بچم ول کن نبود فقط باید با سینه میخوابید
حالا اومدم دو روزه دیگه واقعا گرفتمش انقدر بهانه گیر شده و حساس
دردش تو جونم گریه میکنه میگه میمی
یعنی این بچه برای شیر اینکارا رو نکرد که برای سینه میکنه
بعد من همش حس میکنم نکنه مریضه نکنه خطرناکه
نمیدونم باید چکار کنم
واقعا مادررر شدن بزرگترین انتخاب و فداکاری یک زنه
چون تا قبل بچه هیچ چیزی معنا نداشت به این صورت
الان اسم ویروس میاد میلرزم
یا حتی خودم مریض میشم فکر خودم نیستم میگم بچم نگیره
خدایا آرامشی بهم بده
و اینکه به نظرتون بچم خیلی زجر میکشه الان که از سینه گرفتمش؟؟ و ممکنه بی قراریش از این باشه؟؟