سر دلانا داد زدم
ترسید و گریه کرد
😞کم اوردم دیگ
عذاب وجدان دارم
اصلا مادر خوبی نیستم
قبل اینک بچه دار شم .همیشه تو ذهنم این تصور بود که
ی مادر آرومم و خیلی با ملاحضه با یچم رفتار میکنم

ولی الان با اون مادری که همیشه میخاستم باشم ،زمین تا اسمون فرق دارم 🥲حالم از خودم بهم میخورع
شوهرمم که از صب تا شب سرکاره
هیچکس درکم نمیکنه

هممون همینیم چ کنیم ماهم زیر فشار زندگی ایم

اخی دخمل منم اسمش دلاناست

منم منممم منممممم البته که هر روز سعی میکنم از قبلم بهتر باشم روندم از هفته ی پیشم از ماه پیشم از سال پیشم بهتره اما هنووووز خیلی دورم از اونی ک باید باشم....😭
من خسسسسته ام....
البته که دیگه تکنیک روانشناسی غربی روم اثر نداره که تو هم آدمی تو هم حق خستگی داری تو هم....
من میگم غلط کردم ک بخوام با یه موجودی ک ب نظر و دلش تنها پناهش منم اخمی کنم ک بلرزه
میدونم خسسسستم ظاهرم یه ادم طلبکاره ک عصبانیه از کمک نبودن و مدام سر کار بودن و هزار درد دیگه ک ناراحتم از شوهرم اما ته دلم میگم خدا منو بی دلیل تو این شرایط نذاشته همین ک تو این خستگیا بتونم قوی و خوب و مهربون باشم هنره نه ک وقتی همه چی گل و بلبل و دلخواهم باشه....
خلاصه ک دلم پره....
خستگیها دلخوریهاااا...
فشار دادها و دعواهایی ک نمیکنم و تو خودم میریزم.....
نا مهربونیهایی ک بی اختیار میزنه بیزنه ازم در مقابل بچه هام و دلشون میلرزه.....
خدایا..... خدایا........😭😭😭😭

عزیزم همه ماها ادمیم و گاهی اوقات خسته میشیم وعصبی .این طبیعیه ..ب خودت انرژی منفی نده

من درکت میکنم عزیزم توخق داری که خسته بشی یکم توی کاراخونه بخودت استراحت بده توخیلس مامان‌خوب کافی هستی اینوهمیشه باخودت تکرارکن