۵ پاسخ

وای من برای بچه دومم این شکلی شدم از وقتی متوجه شدم باردارم سیستمم بهم خورد روز به روز هم بدتر می شدم گفتم بعد زایمان درست میشم ولی بدتر شدم فقط آرزوی مرگ داشتم انقدر به خودکشی فکر می کردم آخر رفتم مشاور بهم دارو داد به آرامش رسیدم تو رو خدا برید دکتر خودتونو نجات بدید نمیدونم چه مرضیه که همرو می گیره

حرفای دل من ....
شما اقلا میتونی دربارش بنویسی خیلی خوبه.
من همینم نمیتونم بنویسم.
بغض، پوچی، خستگی، حال بد همیشه باهامه

انگار داری از زبون من حرف میزنی🙃

سلام عزیزم اینجوری انرژی منفی به خودت نده
باشگاه بره
میخوای بری سرکار بچه رو بذار مهد بامامانتم صحبت کن کاری نیست. ک حل نشه
این کاری کنی افسرده میشه خودتم همراه پسر همسرت برو بیرون شبها تنها نذارشون
خودت باید خودتو نجات بدی این کار با خودت نکن
تو خونه آهنگ بذار شاد باش برو بیاد پسرت کوچک آنقدر کوچک نیست ک نتونی بری بیرون مگه دوست چیزی نداری برید باهم بیرون بگرد
تو الان داری به خودت انرژی منفی میدی

عزیزم منم همینم .تو باز ۱۰سال کار کردی و از گذشتت پشیمون نیستی .من از گذشتمم رضایت ندارم .حس پوچی میکنم .عصبی ام .از خودم بدم میاد دنبال بهانه ام با هر کی سرراهم بحث کنم

سوال های مرتبط