خدایا روانی شدم از دست این بچه روزی صدبار ارزوی مرگ میکنم برای خودم از صب تا شب فقط زر زر گریه میکنه چنگ میندازه لباس عوض نمیکنه پوشک نمیزاره عوض کنم این دیگه چه دوران مزخرفیه روز به روز بدتر میشه عوض اینکه بزرگ بشه عاقل بشه خراب تر میشه ای خدا چه خاکی تو سرم بکنم صب تا شب تنهام تو خونه با این بچه فقط صدای گریه میشنوم

من به این نتیجه رسیدم موقع داد وفریاد زدن بچه نباید مامانا هم داد بزنن اینجوری روز به روز بدتر میشه

وای مث من چرا بچه هامون تخس و لوس شدن ادم ب گوه خوردن میفته با بچه اوردنش من ک شوهرم میگه بازم میخام فوشش میدم

این سن نزدیک ۲ سالگی همینه

اخ اخ که چقدر مادر شدن سخته .بچه بزرگ کردن واقعا سخته .خدا صبر همه مادراا با این گودزیلاها زیاد کنه

پسر منم سر هر چیز مزخرفیییی جیغغغغ گررررریه طوری شده حس میکنم بدترین مادر دنیام

پوشکو با مسخره باری عوض کن یعنی هی هیجان بده صداتو تغییر بده

دقیقا هم دردیم
واقعا چ دوران بدیه،من حتی داد میزنم سرش بدتر میکنه،غذا نمیخوره دهنشو میبنده یجوری ک با دست زورم ننیرسه باز کنن

سلام منم اوایل پسرم چون غذا نمیخورد من دعواش میکرد وداد میزدم دیدم وسرم داره پرخاشگر میشه الان همش واسش اهنگ‌بذار یرنامه کودک بزار باهاش بازی کن زمان میبره ولی اروم میشه

و همه همدردیم🥲💔

اخ اخ چقدر شبیه منی،،سر هرچیز کوچیک جنگ دارم لباس پوشک غذا دستشویی بردن اب خوردن،هرروز بدتروعصبی تروجیغ جیغو ترازدیروز😭😭😭😭😭😭

عزیزم تو آروم باشی باور کن بچه هم آروم میشه منم زمانهایی که از کوره در میرم دخترم شدیدتر از من عصبی میشه ولی تا بوس و نازش میکنم و یکمی با آرامش باهاش حرف میزنم فوری از این رو به اون رو میشه فقط آرامش مادر بچه رو آروم میکنه

منم همینطورم عزیزم همین الان از پایین ساختمون اومدم بالا به حدی گریه میکرد م نمیزاشت لباس بپوشم فقط یه چادر انداختم سرم بردمش بیرون تو گرما اینقد چرخیدیم تا ساکت شد

عزیزم جیگر گوشته نا شکری نکن برو توی دوستان من مامان عماد رو ببین بچش رو به دور از جونش مرگه ارزونه بچش خوب بشه و اذیتش کنه .بگو خدایا شکرت دادی صبرو توانشم بده

بخدافک میکردم کسی اینجوری نیست شرایطش.تومنی یامن توهم.بااین تفاوت من دوتان.دیگه به مرزجنون رسیدم.
همش درحال دعواوسروصدا وپرخاشگریم.ازخودم‌متنفرشدم میگم بمیرم راحت بشم😔

چقد منی
یعنی از صب که چشم باز میکنه دهنشم بازه و گریه میکنه تا شب که بخوابه روانی شدم از دستش