امروز با دخترم رفتیم پارک اومدیم خونه ۱۲ و نیم و اینا بود منم این غذا رو اختراع کردم از خودم یه ساعته حاضر شد و فهمیدم اسمش کبابا تابه ایه 😅 بسی جذاب بود جاتون سبز💚

تصویر
۳ پاسخ

یادش بخیر
منم پارک بغل خونمون بود هرروز میبردمش سامیارو
حیف

نوش جان غذای مورد علاقه دخترمن من هروقت حس غدا درست کردن نباشه یا دخترم دوست نداشته باشه براش کباب میزارم

نوش جان گل گلاب
کباب تابه ای با گوشت چرخ زده وپیازه شبیه کوبیده فقط تو تابه سرخ میشه

مقالات مرتبط

خرید کتاب کودک
فروشگاه پاندای سبز خرید کتاب کودک با تخفیفات ویژه
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
رفتار با کودک حاضرجواب
رفتار مناسب با کودک حاضر جواب
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه

سوال های مرتبط

مامان ارغوان مامان ارغوان ۴ سالگی
سلام .امروز ارغوان رو بردم وزن کردم شده بود ۱۴.۵
بعد از کلی غذا دادن 😅😅😅😅😅
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس ۳ سالگی
سلام بچها چطورین زندگی برگشت به روال قبل یا هنوز تو حال و هوا تعطیلات و عیدین😁 ما امروز رفتیم فرهنگسرا دم خونمون دخترم و کلاس بنویسیم گفت دوشنبه ثبت نام میکنیم خلاصه ازاونور رفتیم خانه بازی دخترم بازی کرد تو راه بستنی گرفتیم اومدیم تو پارک خورد و رفت خونه مادرشوهرم هنوز نیومده بالا...خلاصه کل روزمون رفت برا دختر خانوم همه امروز به کار و زندگی بودن ما دنبال دختر خونه 😁 ولی بهش خوش گذشت کلا من از وقت گذاشتن با دخترم لذت میبرم حتی از حموم بردن و تمیز کردنش پارک بردن کلاس بردن تا میبینم ذوق میکنه خیلی حالم خوب میشه 🥰❤️
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس ۳ سالگی
مادرشوهرم هفته ی پیش خیلی یهویی با بلیط لحظه اخری رفت مشهد امروز اومدن اینم از سوغاتی هامون با یه زرشک که تو عکس نیس برا جاریمم دقیقا همینا اورده فقط رنگ لباسا فرق داره ..رفتیم ناهار پایین دخترم و دختر جاریم هر کردم پلاستیک سوغاتی بدست خوشحال این ور اونور میرفتن 😅 دخترم الانم که اومدیم بالا روتختم پلاستیکو ول نمیکنه😂 یاد اون روزا افتادم که مامان بزرگم نیومده از مسافرت ما دور ساکش جمع میشیدیم🥹 چ حس خوبی بود
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس ۳ سالگی
خانما چند شب پیش بابام زنگ زد بعد گفت یکی از فامیلای دور دعوت کرده باغ ما رو بهم گفتن به دختر و دامادتونم بگو بیا جمعه ناهار بیان بعد شوهرم انگار خیلی مایل نبود زوری قبول کرد بعد من گفتم راضی نیسیم نمیریم میگفت ما یه خانواده جداییم چون بار اولم بود باید به خودمون زنگ میزدن و شاید میخواستم تعارف کنن به بابات گفتن دختر و دامادتم بیار خلاصه نرفتیم امروز با شوهرم و دخترم سه تایی با موتور رفتیم پارک لب اب چایی و خوراکی خوردیم بعدم رفتیم غذا گرفتیم اومدیم خونه خوردیم و خوابیدم و عصرم نشسیم پا جان سخت خوش گذشت بعد مامانم و اینا از صبح رفته بودن با عمه هام و فامیل باغ تا شب شبم یه سر اومدن به دخترم زدن میگفتن خیلی خوش گذشته و حسابی بازی کردن و کلی اونجا اسباب بازی و زمین والیبال داشته ..از طرفی دلم سوخت گفتم کاش میرفتم باهاشون از طرفیم با شوهر و بچمم خوش گذشت شوهرم میگه ما همینجور میرفتیم سبک میشیدیم ..نظر شما چیه باید بهخودمون میگفتن؟ شوهرم میگه مهمونیا خودمونی و دورهمی به بابات میگفتن میرفتیم ولی این چون بار اول بود و تا حالا رفت و امد نداشتیم باید به خودمون زنگ میزدن
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس ۳ سالگی
سوال:سلام بچها چهارشنبه سوریتون مبااارک😍😍با اینکه ما دروان جنگ نبودیم ولی با این سرو صدا ها قشنگ تونستم اون دوران و تداعی کنم انگار وسط میدون جنگیم😁..امشب خونه مادرشوهر مهمون برادر شوهر بودیم اومدیم بعد افطار بالا بابام زنگ زدگفت میاین بریم چهارشنبه سوری ..همسرم که از خستگی بیهوش بود گفت خودتون برین بابام اومد دنبالم باپدر و مادر و خواهر و مادر بزرگم رفتیم بیرون جاتون خااای خیلی خوش گذشت شهر رو فشفشه و اتیش بود انقدر رقصیدیم و دست زدیم که نگو داشتن خانواده خوبم نعمته ها ..با اینکه همسر پایه ای ندارم ولی خانواده به شدت پایه ای دارم و اینجور وقتا منم دنبال خودشون میبرن ولی دوست داشتم همسرمم یکم پایه بود همش باید شب زود بخوابه و خستست..حالا بگذریم شما امشبتون چطور گذشت...دخترم اولین بار بود میومد چهارشنبه سوری از ذوق نمیدونست چیکار کنه😆😁
برای مشاهده‌ی پاسخ‌ها به لینک زیر مراجعه کنید:
https://gahvare.net/questions/67d9cf6f29d46
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آتریسا مامان آتریسا ۳ سالگی
سلام خوبین .
دخترم سرماخورده شربت کوریزان سرماخوردگی و شربت کوریزان استامینوفن جدا دارم ،
ترسیدم هر دوتا رو با هم بدم .
امروز رفتم داروخانه شربت کوریزان درد و تب و سرماخوردگی آنفولانزا بهم داد اما استامینوفنش ۱۶۰ میل. و زده کودکان زیر ۶ سال زیر نظر پزشک . منم میترسم بدمش .
تو این سن دخترم سه سال و نیمشه اشکال ندارع این شربت رو بدم ؟؟؟رنگش سبز
آخه استامینوفن قبلیش ۱۲۰ میل بود .
مامان النا مامان النا ۴ سالگی
درد دل...
امروز اولین روز کارم بود و مهد دخترم که تموم شد مادرشوهرم برا اولین بار رفت دنبالش و برد خونه و کاراشو کرد تا ۲ ساعت بعد که من برسم، و دخترم با اینکه خیلی مستقله کلی گریه کرده بود چون فک کرده بود ما دیگه نمیایم پیشش 🥺🥺🥺 طفلی بچم فک کرده بود دیگه مارو نمیبینه....
بعد لحظه ای که رفته دنبالش یه فیلم با هم گرفتن و اهنگ میخونن دخترم مخنده و دست میزنه و تو چشماش پر از ترس و استرسه یعنی اون فیلم روان منو بهم میریزه قیافه مضطربشو میبینم ....
قشنگ حالت یه بچه ی آواره 😭😭😭😭😭😭
میدونم خیلی سریع عادت میکنه و دیگه استرس نمیگیره ولی یه جورایی نمیتونم عذاب وجدان نگیرم از اینکه امروز این همه حس بد رو تجربه کرد 🥺🥺🥺🥺
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان یامین مامان یامین ۳ سالگی
سلام مامانا دخترم امروز از خواب بیدار شد آبریزش بینی و علائم سرما خوردگی داره،دیفن هیدرامین درش پلمپ از چند ماه پیش تو یخچال بود برای خودم بود ،فک کنم دوزش یخورده بالاست ،نمیدونم بدم بهش یا ن؟عکسشو میذارم نگاه کنین.
مامان فندوق مامان فندوق ۴ سالگی
دیشب یهو تو خواب ساعت یک پسرم جسارتا بالا اورد و چند دفعه ای تکرار شد بردمش ساعت سه شب بیمارستان بهش امپول ضد تهوع زدن
عصرش رقته بوده خونه مادرشوهرم چندتا شیرینی خامه خورده بوده
اومدیم خونه ساعت پنج صبح خواب رفت یک ساعته هی پاشده ناله میکنه باز بهش شربت شدتهوع دادم
حس میکنم داغه تبش گرفتم ۳۶/۸ بوده 😭😭
یعنی تب داره ؟ یعنی ویروسه ؟
سه هفته بود انفولانزا و تب داشت ی هفته بود خوب شده بود 😭😭
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آلا جون مامان آلا جون ۴ سالگی
چند روز پیش یه چیزی با چشمام دیدم که خیلیییییی ترسیدم حالم بد شد واقعا دلم میخواست کاش دنیایی وجود نداشت، دلم نمیخواد انرژی منفی بدم ولی نمیتونم تو دلم نگهش دارم
دخترمو بردم پارک بانوان که امنیت بیشتری داشته باشه، مشغول بازی بودیم که دیدم دو تا دختر حدودا ۱۶ ، ۱۷ ساله انگار که هم سنم نبودن وارد پارک شدن و حرکاتشون طبیعی نبود از کارمون رد شدن و رفتن انتهای پارک که یه مربی ایروبیک کلاسشو اونجا داشت برگزار میکرد و شلوغم بود، بازی آلا که تموم شد گفت مامان بریم انتهای پارک اونا که دارن میرقصنو ببینم مام رفتیم موقع برگشتن دیدم همون دوتادختر رفتن پشت دستشویی و دارن از هم لب میگیرن و همدیگرو لمس میکنن، واقعا حالم بد بدترش این بود منو دیدن و به کارشون ادامه دادن😣 خیلی ترسیدم و دو روز تنم میلرزید، آلا یه لحظه دیدشون و متوجه وحشت من شد گفت چیکار میکنن مامان چرا نمیذاری ببینم مگه چیه؟ اون لحظه نمیدونستم چی بهش بگم فقط دورش کردم و گفتم اونجا سرویس بهداشتیه مامان آلودست نباید بریم اونطرف، شما بودین چیکار میکردین؟
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان ادرین مامان ادرین ۳ سالگی
مامانا یه چیزی یکم ترشح خونی داشتم نزدیک 10 هفتمه واقعیتش کسی نیست کارهامو بکنه شوهرم خسته کوفته فقط چایی غذا میزاره ظرف میشوره منم راستش یکی دو روز بود گاز تمیز کردم بوفه گرد گیری کردم ولی امروز هیچ کاری نکردم ولی همونم به گوه خوردن افتادم رفتم با شوهرم با ماشین برام لباس خریدی آنقدر خوشحال شدم که نگوووو اومد از مغازه بیرون حس کردم خیس شدم اومدم خونه ترشح یکم خونیه قهوه ای به گوه خوردن افتادم 😔😔😔😔بنظرتون چیزیش نمیشه غلط کردم من کار کردم اومدم شیاف زدم فعلا درازم خبری نیست
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آرتا مامان آرتا ۴ سالگی
سلام خانما این شیرینی های کریسمسی با پسرم درست کردم بنظرتونخوب شده شکلشون؟ طعمش خوبه جاتون خالی
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 🧿❤دلنیا❤🧿 مامان 🧿❤دلنیا❤🧿 ۴ سالگی
سلام مامانا دلنیا رو بردم دکتر یخورده سرفه ی خلطی داشت و کمی بینی ش کیپ بود دارو داده بود از امروز صبح آب بینی ش سبز شده و چشماش تند تند قی میکنه چه کنم؟
مامان دلسا😍 مامان دلسا😍 ۳ سالگی
سلام خانما شبتون بخیر
دختر من دیشب ۱۱ خوابید
۶و نیم بیدار شد رفت مهد. اومد رفتیم برف بازی. خییییلی بازی کرد و خسته شد. ۵ اومدیم خوابید. هنوووووز خوابه. میگه خوابم میاد. به نظرتون تا صبح بخوابه ضعف میکنه؟ بیدار شه شب نمیخوابه مجبورم مهد نبرمش دیگه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان فندق مامان فندق ۳ سالگی
دخترم تا ظهری سالم بود خوابید بیدار شد میگفت دلم درد میکنه بعد یه تب شدیدی گرفته از چیه چیکاررکنم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر