این مادر شدن چقد ادمو قوی میکنه واقعا.
دارم غزخودم تعجب میکنم منی که حتی واسه یدونه مریضی اگه میمردم نمیرفتم دکتر تا آمپول و سروم نزنه .
اگه یه آزمایشی چیزی داشتم شب تاصب از ترس نمیتونستم بخوابم استرس داشتم .
دیشب که میدونستم امروز ازمایش قند دارم حتی بهش فکر هم نکرذم حتی کوچک ترین چیزی ترس بود که به فکرم بیاد ترس خوابالودگی داشتم ولی ازمایش نه .
وقتی قبلا تانوبتم میشد هزاربار ایت الکرسی میخوندم که چندتا ازمایش میگیرن درصورتی که فقط یه بارخون میکرفتن واسه چند تا مریضی.امروز یه بار خون گرفتن هربارش هم یادم میرفت که دوباره میخوان بگیرن 😑😑😑
شاید واسه خیلیا مسخره بیاد ولی واسه خودم خیلی عجیبه 😕

دقیقا منم اولین باری به خودم جرئت دادم که برم آزمایش چکاپ قبل از بارداری بود،قبلش اصلا ازمایش نداده بودم اولین سرم رو روز زایمان زدم از سوزن فراری بودم ولی سر همین بارداری فقط سه بار ازمایش بتا دادم که مطمئن بشم باردارم🤣

اروالله واقعا وایه دایک بون وات قوی داکات به مقابل حمشتک دبیه مقاوم بی

اره دقیقا درک میکنم اتفاقا حتی ادم خودشو اماده میکنه تا بره ازمایش بده بدونه هیچ ترسی فقط استرس سالم بودن ازمایشتو داری بچتو داری

منم هفته پیش سرما خوردم شدید تب و لرز و بدن درد و سینه درد شدیییید
اصن خواب نداشتم
ولی همش به فکر بچم بودم که اون کاریش نشه خودم به درک
ببین داشتم میمردماااا ولی فقط به سلامتی بچم فکر میکردم

منم احساس میکنم قبلا زود رنج بودم همه حرفا همه چی مهم بود الان ناخواسته میبینم خیلی چیزا مهم نیست برام احساس قوی بودن میکنم ترسو بودم با یه پخ میترسیدم ولی امسال چهارشنبه سوری با اون همه صدا و اتیش ی بارم نترسیدم

برا منم عجیبه این دوران منی که امپول میدیدم دست و پام شل میشد سر ای وی اف ۴بار عمل شدم و دوساله هرروز امپول و دورناف دارم تازه دورنافمم خودم میزنم اصلا مهمم نیست برام فقط بچه هام مهم شدن

اره دقیقاااا منم موافقم.
چن شب پیش درد اومد سراغم رفتم بیمارستان دولتی اخرشب بود همه دانشجو بدجور منو ترسوندن گفتن سزارین میشی بچتم میره دستگاه بعد بهشون میگفتم خودم به درک فقط بچم رو نجات بدین که دستگاهم نره من از بچه ای که دستگاه بره خیلی میترسم.
اومدم تو سالن جای شوهرم هق هق گریه میکردم میگفتم خودم به درک که سز میشم بعدش خوبم یانه فقط دخترمون من جون دخترمو سالم میخوام اگ توی این هفته بردارنش
جاریمم باهامون بود بهم گفت پاشو بریم ی بیمارستان دیگه اینجا دولتیه همه دانشجو نمیفهمن چیزی و و و .....
خلاصه کنم برات قشنگ میفهمم چی میگی درکت میکنم

همه همینیم دختر 🥲
منم قبلن از آمپول میترسیدم ولی الانا هرچقد بگی واسه بچه آمپول زدم و آزمایش دادم سرم وصل کردن انگار ن انگار

منم یه زمانی از امپول میترسیدم از ازمایش خون میترسیدم ولی بخاطر بچه هر روز دوتا امپول خودم ب خودم میزنم
کلی ازمایشم بایذ بذم