۱۳ پاسخ

مادرشوهر منم همینه فک نکنم قصد بی احترامی داشته باشه چون باهام راحته کارشو ول نمیکنه من خودم میرم پیشش سلام علیک

واقعا نمیدونم شما خیلی حساسید یا من بی اهمیتم نسبت به این موضوع ها.
منو جاریم که میریم خونه مادرشوهرم انگار خونه خودمونه و مثل مهمون باهامون رفتار نمیشه تازه من ی شهر دیگه زندگی میکنم و یکی دوماهه یکبار میرم.بنده خدا دعوتت کرده چه بهتر بود که تو از صبح زود بری و تو کارا بهش کمک کنی

والا برا ما هم همینه فقط هم برا من اینه😑

مادرشوهر منم همینه 😬😬😬

بهترین کار اینه که مثل خودشون رفتار کنید

ب نظرم تودو از خودش میدونه

مادر شوهر من حتی نمیزاره بلند شم یدونه لیوانم بشورم چایی میریزه میگه بیا بریم بشینیم یکم حرف بزنیم بعدن میشورم هر وقتم خودمون بریم یا دعوتمون کنه از صبح غذاشو حاضر میکنه تا وقتش ازاد تر بشه بیاد بشینه پیش ما هر سری هم بریم خونشون اپارتمانیه ایفون رک که زد در داخل رو باز میکنه صدامون میکنه مخصوصا بچه ها رو صدا میزنه ساحل. سهیل سلام مامانییییی خوش امدین همیشه همینه میخایم هم برگردیم میاد تا بچه ها سوار ماشین میشن وایمیسه دم ماشین ما راه میوفتیم اون میره تو بنده خدا وزنشم بالاس میگیم نیا میگه یه بادیم میخوره به سرم😂😂

مادر شوهر منم همیشه چای میریزه تو فلاکس مهمون بیاد یا خودشون باشع فقط فلاکس
میبینم استکان کم میاره بعد میگه برو استکانی برای خودت بیار میگم نه مرسی من چای خور نیستم همش تکرار میکنه برو استکان بیار برای خودت منم نمیارم انقد ناراحت میشم بنظرم خیلی بی احترامیه چطور برا خودش بقیه استکان میاره برا من نه
کار ی بار دو بارش نیست
از طرفیم قربون صدقمم میره هزار بار گفته جفت چشام کور بشه اگه بین عروس دختر فرق بزارم

حالامادرشوهرم من برعکس وقتی بریم میادتوحیاط حلمارومیبره داخل مامعمولاشب میرسیم خونه اشون هرچقدر میگیم اذیت میشی مابیرون غذامیخوریم میگه نه بااون حال مریضش سفره وغذااماده می‌کنه برامون رفانی آب می‌ریزه پشتمون رامون میندازه

مادرشوهرمنم همیشه یاتواتاق یااشپزخونه تازه میپریه چای میخوریدمام میگیم نه میگه اره گرمه یاسماورخاموش اصلایبارنشدخودش باخواست خودش چای بیاره میشینه قیافه مبگیره طرف ازرفتنش پشیمون میشه🤣

مادر شوهر منم گاهی اصلا نگات م نمیکنه که بهش سلام کنی اونوقت زنگ میزنه میگه واسه شام بیاین اینجا

من خیلی نمیرم خونشون با اینکه تو یه کوچه هستیم کلا اخلاق ها باهم متفاوته مثلا دیروز برای دخترم خوراکی اورد ولی به من نداد شوهرم و دخترم خوردن یا گاهی پزیرایی میکنه منم خیلی نمیرم اکثراً خونه مادرم اینا میرم که خیلی نیاد خونمون

اصلا اهمیت نده مگه چند مرتبه میخوای خونشون بری؟سعی کن فاصله حفط کنی و خیلی صمیمی نشی که انتظار و توقع برای دو طرف پیش نیاد

سوال های مرتبط

مامان مهیار مامان مهیار ۳ سالگی
خانما یه مشورت میخام ازتون
پایین خونه مادرشوهرم اینا یه زن و شوهر افغان اومدن جدیدا اجاره کردن که یه دختر تقریبا دوساله دارن (شوهره چندساله اینجاست کارگره میشناسیمش)آدمای خوبی هم هستن
پسرم چندبار داخل کوچه مون با دخترشون بازی کرده
امروز من خونه مادرشوهرم داشتم نهار درست میکردم یه لحظه پسرم از پله ها رفت پایین و رفت خونشون من خواستم برم بیارمش چندبار صداش کردم دیدم خانمه میگه بزار باشه بازی کنه گفتم اذیتتون میکنه گفت نه کاری نداره داره بازی میکنه
من تقریبا یه ربع صبر کردم بعد رفتم دنبالش بیارمش دیدم مامانش یه پفک بزرگ باز کرده جلوشون گذاشته پسرم با چه حرص و ولعی داره پفک میخوره(من زیاد چیپس و پفک به پسرم نمیدم مخصوصا نزدیک ناهار)خودشم داشته داخل حمام لباس میشسته
خونشون تقریبا تمیز بود ولی من متاسفانه خیلی بددلم نمیدونم چرا از اون شرایط خوشم نیومد
پسرمو بسختی راضیش کردم بیارم خونه خانمه خیلی مهربون بود به پسرم گفت حالا یه بوس به خاله بده برو خودش صورت پسرمو بوسید
خلاصه من پسرمو آوردم بالا چون پفک زیاد خورده بود اصلا نهار نخورد ..اینم بگم این بنده خداها اصلا غذا درست نمیکنن یعنی من اصلا ندیدم فقط چیپس و پفک‌و کیک و کلوچه مغازه رو میخرن
پسرم بعد نهار باز میخاست بره خونشون من بلند گفتم پس خونه نرو فقط تو حیاط با نینی بازی کن فکر کنم از اینکه گفتم خونه نرو خانمه یه کوچولو ناراحت شد
حالا سوالم اینه شما جای من بودین میزاشتین بچتون بره خونشون باهاشون بازی کنه یا نه؟؟
اینم بگم دختره اینقدر خوشگل و بامزست که همه ازش خوششون میاد و باهاش بازی میکنن
فقط بگین من اجازه بدم پسرم بره یا نه
چون اینا تازه اومدن فعلا هم هستن دوست ندارم پسرم عادت کنه
اصلا خیلی درگیرم نمیدونم چیکار کنم
مامان محمد مامان محمد ۳ سالگی