۸ پاسخ

اصلا خودتو ناراحت نکن پسر منم همینه بزرگتر که بشه همه چی درست میشه ی جایی خوندم اینا جزو چالش های بزرگ شدن هستن

منم مثل مامان آوا با پسرم رفتار میکنم، میره بیرون با پدرش، وقتی میاد میگم مامان منتظرت بود کجا رفتی،بوسش میکنم، خوراکی چیزی دستش داره کلی براش به به میکنم، لباساشو درمیارم، و صبح اول پیش خودم میاد، شبا پدرش که خونه منو میزنه،یا از دستم چیزی برنمیداره، بهش میگم مامان نازی، خلاصه اون بچه هنوز تشخیص نمیدهرفتارهاشو و نباید ناراحت بشیم من اصلا ناراحت نمیشم

ن مدلشونه باهاش مدارا کن دختر من حالا باباش اینجورخ

عیب نداره پسر منم یه تایمی همینطوری بود منم همینطور ناراحت بودم و فکر شما رو میکردم بعد سه سالگی دوباره خوب شد دوره ایه میگذره گلم

گریه نکن بابا پسر منم همینه از دختر توام بدتره 😂😂😂 بزرگ شن مامانی میشن 😍

ن بابا ناراحت نباش کم کم همینطورن اینقد پیش میره ک دیگه جواب سلاممونم نمیدن😂😂😂

دختر منم همينطوره 🤣🤣🤣

ببین شما باز کوتاه نیا محبتش کن زیاد به زبون بیار
صبح که بیدار میشه بوسش کن سلام و صبح بخیر بهش بگو
بچه ها بیشتر میبنن و میشنوند پس درک جور دیگه ای ندارن که بفهمن
من مدام بهش میگم
دختر من عزیز من عشق من....
حتی پرسشی هم پیش میرم
میگم تو عشق کی؟تو نفس کی؟ تو جون کی؟
اون هم جواب میده مامان. بعدش میگیرمش تنگ بغلم بوسه بارانش میکنم

روزی دوسه بار بهش میگم بیا بغلم ببینم امروز بغلم نیومدی دلم برات تنگ شده اونم میلد
وقتی با باش میره بیرون واقعا دلم براش تنگ میشه بعد از یکساعت ندیدن وقتی میاد بغلش میکنم میگم کجا رفتی من کلی دلم برات تنگ شده بود و چند ثانیه همین جور تو بغلم میگیرمش

و واقعا منو با دنیا عوض نمیکنه اینجور که بامنه با باباش نیست، با اینکه اونهم محبتش میکنه و چقدر هم دوستش داره ولی محبت کردنش بپای من نمیرسه

سوال های مرتبط

مامان نورا ✨دیانا مامان نورا ✨دیانا ۲ سالگی
سلام خانوما خوبین من دختر بزرگم 2سال و 4ماهش هست خیلی بد اخلاق شده اصلا به حرفم نمیشه گریه می‌کنه چیغ میزنه بدون هیچ دلیل وقتی میگم چی میخایی چه بدم بهت بدتر لج می‌کنه با ناز با محبت همراهش حرف میزنم نمیشه زیاد که عصبانی بشم میزنم داد میزنم بازهم نمیشه نه که با این کوچکه حسادت کنه میاد بغلش می‌کنه بوسش می‌کنه اون که گریه کنه میگه جان جان من بگیرم شیر بدم اصلا عین خیالش نیست نه که به اون توجه نمیکنم نه از کوچکه بیشتر توجه ام سمت اینه ولی اصلا منو آدم حساب نمیکند
فقط می‌ره سمت باباش آب بخاد غذا بخاد نان بخاد جیش داشته باشه پی پی داشته باشه همش می‌ره به باباش میگه به من اصلا اهمیت نمیده
البته باباش هم بی‌تقصیر نیست اون که لج کرد یا هرچی میگه خانم بیا بیبین دختر به حرف نمیشه از من برای دختر یه هیولا ساخته همین که میرم سمتش بگم چیشدع چی میخایی می‌ره سمت باباش به اون پناه می‌بره نمیگم نره سمت باباش ولی خوب منم مادرم ناراحت میشم که منو آدم حساب نمیکند نمیگه من مامان دارم
بدتر ازهمه این جیغ زدن وبهونه گرفتن و گریه های الکی عصاب بهم نزاشته لطفاً شما بگید چکار کنم بخدا خیلی دلم شکسته اینکه اصلا منو مادر حساب نمیکنه همه کارش باباباش هست حتا باباش بره دستشویی این دختر از گریه هلاک میشه که منم میرم 🥺🥺🥺