۴ پاسخ

ما رفتیم شهرستان ۲۱روزی بودیم اونجا

سلام ما مشهد رفتیم جای شما خالی

ماام اوایل عید پسرمو بردیم باغ وحش وشهربازی ارم بعدش دیگه کلا خونه بودیم

سلام عزیزم ماکه همش تو خونه بودیم

سوال های مرتبط

مامان دلوین مامان دلوین ۲ سالگی
سلام شب بخیر مامانهای مهربون خدا قوت🌹
امروز دلوین جان برای اولین بار تولد دعوت شد یک تجربه ی جدید برای خودش بود و یک چالش وتجربه برای من😮‍💨دلوین جان مدتی برای بازی به یک خانه ی بازی میبرم چون ما غریب هستیم وکسی رو تو این شهر نداریم هم از محیط خونه خارج میشه هم با آدمهای جدید معاشرت می‌کنه و خودم هم گاهی یک وقتی برای خودم دارم خلاصه امروز تولد پسر مجموعه بود و دلوین جان هم از چندروز پیش دعوت شده بود منم براش به زبون خودش چطوری که متوجه بشه گفته بودم تولد چجوریه نباید چه کارهایی بکنه یا نکنه کادو هم براش تهیه کردم (سعی کردم قیمت کادو مناسب باشه)عصر رفتیم تولد همه چیز خوب پیش رفت خیلی هم خوش گذشت تا یک دفعه یک نفراون وسط تصمیم گرفت کادوهارو باز کنه (چرا واقعا جایی که چندتا بچه ۲تا۳ونیم سال هستن باید کادو باز بشه) همه ی کادوها باز شد و دلوین هم دست میزد و خیلی بی‌تفاوت بود تا یک دفعه یک کادو باز شد یک دایناسور سبز بود بعد اون وسط مادر بچه آیی که کادو رو آورده بود نمی‌دونم از کجاش یکی مثل اون درآورد و گفت این حباب ساز و اینجور کار می‌کنه و شروع کرد دکمه اون وسیله رو زدن و از دهنش حباب میزد بیرون😳🤔🙄همه ی بچه ها شروع به گریه کردن که بده منم بزنم منم میخوام ودلوین هم شامل میشد خلاصه به دلوین گفتم گریه نکنه چون اگر گریه کنه کلا خریدش کنسله و از اون مادر نمونه پرسیدم از کجا خریده و به سمت مغازه آیی که اون داشت رفتیم و برای دلوین هم خریدم چون نمی‌خواستم از اولین تولد خاطره بدی داشته باشه ولی اینم بگم از اون خانم خیلی حرصم گرفت حالا شما بودید چکار می‌کردید میزاشتید بچه گریه کنه ؟؟ اگر تجربه ی مشابه دارید خوشحال میشم باهم شریک بشیم🥰🥰🥰
مامان Ryan مامان Ryan ۲ سالگی
صبح زیباتون بخیر مامان خوشگلا🫂🩷🩵

امیدوارم که حال همگی خوب باشه و روز خوبی رو پیش رو داشته باشید☺️

دیروز با تمام خستگی وقتی در خونه رو باز کردم رایان پرید بغلم و ادای نی نی کوچولوها رو درمی آورد🥲چند روز میشه تا از بیمارستان برمیگردم این کار رو انجام میده .
میدونه هر روز صبح میرم بیمارستان کنار سه قلوها هستم
چندین بار اومده از نزدیک دیدتشون،لمسشون کرده اما کم کم داره رفتارش تغییر میکنه
دیروز بردمش پارک سه ساعت با هم وقت گذروندیم وقتی برگشتیم تا صبح ازم جدا نمی‌شد حتی من زودتر رفتم خوابیدم به بهانه های مختلف میومد رو تخت کنارم تا اینکه صبح دیدم تو بغلم خوابیده 🥹

به شدت حساس شده با وجودی که باباش خیلی این روزا واسش وقت میذاره،خودمم خونه که هستم کنارشم ،مامانمم همینطور

مهدکودک هم به سختی میره به تازگی

تجربه ای دارید گل مامانا از اومدن فرزند دوم و رفتار با فرزند اول

به هر روشی که دکتر رایان هم گفته بود پیش رفتم اما حساسیتش زیاد شده
اگر بیدار باشه و ببینه من دارم از خونه میرم بیرون از گریه غش میکنه در صورتی که اینجور نبود🥲🙇🏻‍♀️

عکس هم از دیروز میگفت مامای کیک تولدت🥲😍🩵
خودش با ماسه درست کرد بعد اسمارتیزهاش رو چید روی ماسه ها🥹😍