چقد دلم واسه بارداری تنگ شده🥺الان شکمم خالیه هنوز نتونستم با منه جدید کنار بیام… خیلی یهویی زندگیم ۱۸۰ درجه عوض شد…دارم یکی از سخت ترین مرحله های زندگیم و میگذرونم…ولی با عشق🩵چون یه روزی میشه که پسرم دیگه به من نیازی نداره…واسه من خاطره های قشنگمون میمونه🥺
روزای اول بچه داری خیلی سخته…اینکه تا صبح بیدار بمونی نگاش کنی که یهو بالا نیازه…یا اصلا نفس میکشه؟تکون میخوره؟ادم به کل مثل دیونه ها میشه🥲
من زندگیم وصل شده به پسرم🥺انقدری عاشقشم که حد نداره…
تایم بارداری خیلی سخته ها…زایمان از اون سخت تر…بچه داری دیگ فراتر از سخت
خلاصه مامانای باردار…هی نگین کی تموم میشه بدنیا میاد…باور کنین خیلی دلتون تنگ روزای بارداریتون میشه🥺من الان دلم ام زده واسه بارداریم با اینکه فقط یه هفته اس از روش گذشته…
یادمع وقتی باردار بودم هی میگفتم کاش زود تموم بشه..خیلی زود تموم شد
سعی کنین خاطره های قشنگ از بارداریتون بسازین لذتشو ببین😍هرچقدرم فک کنین نمیگذره…یهویی میبینین که رو تخت اتاق عملین داره نینیتون بدنیا میاد🥺

۶ پاسخ

ولی من دوس دارم ببینمش
بوش کنم
بغلش کنم
درسته بارداری قشنگه
ولی واقعاً آدم اینهمه انتظار میکشه که خودشو ببینه و مهم تر از همه «مادر» شه
و من منتظر همون سختیاشم، همون نگرانیا، بیخوابی ها
حس میکنم اگر بیاد همه چی حل میشه با دیدنش با گرفتن دستش

عزیزممم قدمش مبارک باشه ایشالا خدا حفظش کنه برات

منم از همون اول تو جفت بارداری هام دوران بارداری رو خیلی دوست داشتم حالتو قشنگ درک میکنم از الآنم غمم گرفته که یعنی دیگه حرکاتش و تو دلم حس نمیکنم بارداری با اینکه خیلی سخته ولی شیرین ترین دوران زندگی من بوده

دلت که تنگ شد یکم خستگیت در رفت بعدی رو بیار خواهر برادر داشتن برای اون فسقل خیلی شیرین تر از اینه که دنیا رو به پاش بریزی و تمام وقتت تنها مال اون باشه ❣️❣️

من فقط میخام بغلش کنم بگم آخیششش تموم شد🫠🩵

دقیقااا👌

سوال های مرتبط

مامان پرنسس اسدی🎀 🦄 مامان پرنسس اسدی🎀 🦄 ۱ ماهگی
آخه من چرا به این درد گرفتار شدم 😭 قبل از اینکه زایمان کنم هیچ ذهنیتی از زایمان نداشتم به همه میگفتم ۳ ۴تا بچه میارم. دوران حاملگی هم خیلی خوب بود ویار آنچنانی نداشتم. ولی اون شب زایمان هزار بار گفتم گوه خوردم رفتم جهنمو برگشتم. از ۱۹ هفته ورزش کرده بودم اصلا هیچ تاثیری نداشت. یه جوری بیچاره میشی اصلا نفس کشیدن یادت نمیفته. هرچی تو کلاسا در مورد زایمان طبیعی میگن دروغه. همه ی ماماها خودشون میرن سزارین میکنن. حالا منی که عاشق بچه بودم از اون شب توبه کردم یه لحظه از بدبختی که کشیدم یادم نمیره مصیبت بود. بعدشم که همه میگن تو طبیعی بعدش راحتی نه اصلا این حرفا نیست بخیه های پایین تا ۱۵ روز پدر آدمو درمیاره دردش. حالا باز خداروشکر بخیه ها خوب شد تموم شد شکمم داره میره عقب. فقط الان دردم اسنه من چیکار باید بکنم با اون خاطره ی وحشتناک زایمان چجوری به بچه ی دوم فکر کنم. اصلا اونایی که دومین بچشونو آوردن بیان بگن کار درستیه آوردنش یا نه ؟
من که دیگه بمیرم پامو واسه زایمان طبیعی زایشگاه نمیزارم. الان مثلا واسه بچه ی دوم بخوام سزارین اختیاری بکنم کار عاقلانه ایه؟ یه بار از پایین خودمو جر دادم یه بارم بیام از بالا جر بدم 😞 از کل پروسه ی بچه دار شدن تا وقتی موقع زایمان نشده خوبه. زایمان که خیلی سخته چه طبیعی چه سزارین بعدشم که بچه دنیا میاد یه بار واسه زردی دهنت سرویس میشه تا دستگاه تموم میشه کولیک شروع میشه شب بیداری واسه شیر دادن تا صبح
خدایا شکرت ولی واقعا مادر بودن خیلی سخت بوده خیلی زیاد سخت
مامان نور✨️زندگی‌م(: مامان نور✨️زندگی‌م(: هفته سی‌ونهم بارداری
ادیبهشت ماه پارسال درست مثلِ الان پسرکمو توی شش ماهگی ازدست دادم و سقط شد ...
از بعد از رفتنش ، تو زندگیم یک خلأ ای ایجاد شده که با هیچی پر نمیشه 🙂
بدترین و تلخ ترین روز زندگیم بود
قانع و راضی ام به رضای پروردگارم، گله هم نمیکنم چون میدونم صلاح و مصلحتم رو بهتر از خودم میدونه ولی خب آدمیزاده و با روحیه ی نازک و حساس
از بعد از دوتا سقطی که توی اردیبهشت ماه طی دوسال متوالی داشتم همیشه به همسرم میگفتم دوست دارم اگر باز باردار شدم ، زایمانم توی اردیبهشت باشه یا اینکه اصلا نرسیده به اردیبهشت زایمان کنم 🥺 چون ترس داشتم از این ماه و اتفاقات تکراری که تو این ماه می افتاد...
امشبم خیلی دلتنگِ پسری هستم که ندیدمش ولی تو دلم خونه داشت و از پوست و گوشت و خون خودم بود 💔
با همه اینها باز خداروشکر
الحمدالله که خدا باز به دلم نگا کرد و یکی دیگه از فرشته هاشو تو دلم کاشت
خدایا ممنونتم بابت وجود دخترم و بابت اینکه همراه با تو دلیم ،هرچند سخت تا اینجا رسیدیم ❤️

دوستان عزیزم ، مامانای مهربون ازتون التماس دعا دارم 🥲👋🏻