به عنوان یه مامان اولی 20ساله بچه داری واقعن خیلی سخته اصلا تو یه دنیای دیگه ام انگار خیلی صبر و حوصله میخاد خیلی چالش داشتم تا الان که 23روزه میگذره از زایمانم اما هر وقت کنار دخترم پناه دراز میکشم صدای نفس کشیدنش میشنوم دلم آروم میشه نمیدونم چه حسی هس اما واقعن حس عاشق شدن به نظرم اینه فقط.
تنها عشق واقعی تو دنیا همین حسی هس که به بچهت داری🥺❤
همه مامان های باردار باید بگم این راه خیلی چالش و سختی داره ولی شیرینی هاش انرژی داره که با دنیا عوضش نمیکنی. 🙂🌹

تصویر
۵ پاسخ

واقعا بچه داری خیلیی سخته 🥲

چقدر زود مامان شدی. کاش بیشتر از زندگی تنهاییت لذت میبردی🥲

ای جانمممم خدا حفظش کنه 😍😍😍💋

بله عزیزم دقیقا خیلی سخت هست اما همون عشق سرپا نگهمون میداره ❤️

اوج سختیش برا من الانه
ک خودم و بچه همزمان مریض شدیم

مقالات مرتبط

خانه داری و بچه داری
آیا خانه داری و بچه داری با هم جور در می‌آید؟
چگونه خانه داری را یاد بگیریم؟
چگونه خانه داری را یاد بگیریم؟
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
خانه داری
نکات خانه داری موفق و عالی

سوال های مرتبط

مامان ناز مامان ناز ۱ ماهگی
حسم ناشکری نیس ولی دست از سرمم بر نمیداره هرچقدر ب بچم نگاه میکنم انگار مال غریبس من فقط پرستاریشو میکنم ب هبچ وجه نمیتونم قبول کنم که مادر شدم بارداریمو خیلی راحت قبول‌کرده بودم هنوزم فک میکنم که باردارم ولی مادر شدن ب هیچ وجه
برا همین نگه داشتنش خیلی برام سخته همش تنبلیم میاد انگار بچه تو خونمون یه مهمونه ب هیچ عنوان نتونستم قبول کنم که عضوی از خانوادس همه مثلا منو مامان بچه صدا میزنن ولی هیچ حسی ندارم و یه کلمه غریبس انگار
نتونستم بچه خودمو قبول کنم که این بچه مال منه انگار بچه خواهرمه
خیلی حس بدیه واقعا سخته این حس دوسش ندارم ولی الان نزدیک به ماهه هم نتونستم باهاش کنار بیام برا همین انقد گیجم منگم نمیدونم دنیا چی ب چیه
بارداری بارداری بارداری
مشاهده ۲۳ پاسخ دیگر
مامان آریا 👶🏻🩵 مامان آریا 👶🏻🩵 ۶ ماهگی
روزت مبارک پسرک خونه👶🐣




آریای کوچولوی مامان…
هنوز فقط یه ماهه که اومدی توی دنیای ما،
ولی انگار هزار ساله که دلم با تو گره خورده…
امروز روز پسره، و چه افتخاری بالاتر از این‌که من حالا مامان یه پسرم…
یه پسر به اسم "آریا"
که نفس‌هامو به خودش بند کرده.

آریا جانم،
تو فقط یه نوزادی کوچولویی که تازه داری دنیا رو کشف می‌کنی،
اما برای من شدی یه دنیای کامل…
با هر حرکت دست کوچولوت،
با هر خمیازه‌ی شیرینت،
با هر بار که چشماتو باز می‌کنی و نگام می‌کنی…
دلم ضعف میره.

من هنوز باورم نمیشه
این همون موجود کوچولویی که یه روز با لگد هاش دلمو میلرزوند
حالا تو بغل من، یه تکه از قلبم داره نفس می‌کشه.

آریا جانم،
مامانت قول میده همیشه کنارت باشه
تو غم‌هات، تو شادی‌هات،
وقتی که راه میری، می‌دوی، حرف می‌زنی، شیطنت می‌کنی،
و حتی وقتی فقط تو خواب، آروم تو بغلمی…

تو شدی دلیل قشنگ‌ترین خستگی‌هام
و من از خدا فقط سلامتی‌تو می‌خوام،
که بزرگ شی،
آدم خوبی بشی،
و هیچ‌وقت لبخند از لب‌هات نیفته.

پسر قشنگم،
روزت مبارک عشقم
ممنونم که اومدی،
و دنیای منو برای همیشه عوض کردی.🥲❤️
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان رز👧🏻🎀 مامان رز👧🏻🎀 ۶ ماهگی
میگم مامانا چقدر بچه داری سخته پروسه ی شیردهی واقعا خسته کننده س، فک میکردم با وجود بارداری سختی که داشتم بچه به دنیا بیاد راحت میشم ولی شب و روزم بهم ریخته خیلی کلافه ام
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان عطرین مامان عطرین ۳ ماهگی
مامان اولی ها چه حسی دارین از مادر شدن؟ روزای اول من حس خاصی نداشتم دردم زیاد بود خیلی اذیت بودم بخاطر زایمان خونه مادرشوهرم بودم از شوهرم جدا میخوابیدم خیلی حال روحیم خراب بود ولی الان عاشق دخترمم جونم بهش بسته است یه ساعت میزارم خونه مادر شوهرم سریع میرم دنبالش وقتی ازم دوره انگار جونم داره گرفته میشه هربار که نگاهش میکنم از ته دلم دعا میکنم خدا دامن همه ی کسایی که بچه میخوان و سبز کنه واقعا حسی بهتر از مادر شدن نیست
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان پنبه مامان پنبه ۱ ماهگی
تنها چیزی از بارداری که دلتنگش میشم تکونای نی نیم بود که واقعا حس عجیبی بود.
اما بچه داری سخته. خیلی سخت. یه کار طاقت فرسا که با تولد بچه شروع میشه و تو واردش میشی، بدون هیچ آموزش و پیش زمینه ای. دیگه تا ابد داخلشی و راه فراری نداری.
اطرافیان انتظار دارن تو با وجود یه فرشته سالم و زیبا خوشحالترین باشی. اما تو داری میبینی دنیایی که داشتی با تمام سرگرمیاش تموم شد. دیگه یه موجود کوچیک همیشه بهت وابسته ست. همه چیز مبناش میشه همون کوچولوی فسقلی.
تو موندی با یه بدن مجروح و زشت، با کلی درد که نمیدونی تا کی باهاته، با کلی سوال، سردرگمی و ترس...
اینارو هیچ کس بهت نمیگه. فقط میگن چرا بچه نمیارین، انقدر میگن که تسلیم میشی و یکی میاری. اما میگی دیگه تموم شد، شد اولی و آخری. امان از اون وقتی که بازم گول بخوری.
میخوام بگم بچه داری شیرین نیست. درسته خود بچه شیرینی هایی هم داره اما نیازهاش واقعا ترسناکه. بچه داری ترسناکه! درکنارش یه کمی شاید شیرین!
و من الان خوشحالم که 33 سال آزاد و رها زندگی کردم یه بدن خوب داشتم، و به قول معروف دورامو زدم. بچه دار شدنو پیشنهاد نمیکنم. بیشتر بهش فکر کنید، و بیشتر از زندگیتون لذت ببرید. درنهایت که دوراتونو زدین و خسته شدین بیارین. کفران نعمت هم نمیکنم. خداروشکر اما بیش از توانم سخته!
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان کیان🩵 مامان کیان🩵 ۱ ماهگی
پارت ۲
پاهام انگار خواب رفته بود بهش که دست میزدن دردم میگرف . اما سریع بهم گفتن دراز بکش . جلو چشام پرده گذاشتن و دوتا دستام رو به کنار تخت بستن . من یه جوری بودم انگار فشارم میخاست بیافته اما بهشون ک میگفتم میگف عادیه بهت دستگاه وصله حواسمون بهت هس . یهو دیدم انگار دیگه نفسم بالا نمیاد . هر چی نفس میکشم بازم نفس کم میارم پرستار بهم میگف آروم باش دارن سرشو میارن بیرون منم فقط منتظر شنیدن صدای گریه اش بودم همین که صدای گریه اش رو شنیدم نفسم خیلی بهتر شد اما انقد گریه میکردم بازم بزور نفس میکشیدم . .
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دوقلوهاوکیان❤ مامان دوقلوهاوکیان❤ ۵ ماهگی
وقتی فهمیدم با وجود دوقلو های ۶ ماه باردارم خیلی گریه کردم که خدایا چه غلطی کنم این همه پیشگیری قرص اورژانسی ۹ ماه بارداری خیلی اذیت شدم بچها خیلی کوچیک بودن اونقدر که هیچ حسی به تو دلیم نداشتم چون وقت نداشتم الان ۲۰ روزه هست به خدا میگم خدایا من چطور بدون کیان زندگی میکردم اونقدر بهش وابسته شدم که فقط خدا میدونه اینم بگم فقط خدا میدونه چقدر اذیتم با ۳ تا بچه کوچولو اما خدایا ازت میخام همه طعم مادر شدن بچشن خیلی حس قشنگیه خدایا کسی محروم نکن از این حس🥲🥲
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان فندوق مامان فندوق ۵ ماهگی
خانما دخترم تا حالا اصلا استفراغ نکرده الان برای بار اول خیلی استفراغ کرد خیلی زیاد اونم روم خیلی داغ بود استفراغش بعدشم دو روز پیش تو مدفوعش خون بود و از روز اولی که به دنیا اومد روزی ۷یا۸بار کثیف می کرد اما این استفراغش به خون توی مدفوعش ربطی داره
مامان جان کوچولو🩵 مامان جان کوچولو🩵 ۵ ماهگی
چقد دلم واسه بارداری تنگ شده🥺الان شکمم خالیه هنوز نتونستم با منه جدید کنار بیام… خیلی یهویی زندگیم ۱۸۰ درجه عوض شد…دارم یکی از سخت ترین مرحله های زندگیم و میگذرونم…ولی با عشق🩵چون یه روزی میشه که پسرم دیگه به من نیازی نداره…واسه من خاطره های قشنگمون میمونه🥺
روزای اول بچه داری خیلی سخته…اینکه تا صبح بیدار بمونی نگاش کنی که یهو بالا نیازه…یا اصلا نفس میکشه؟تکون میخوره؟ادم به کل مثل دیونه ها میشه🥲
من زندگیم وصل شده به پسرم🥺انقدری عاشقشم که حد نداره…
تایم بارداری خیلی سخته ها…زایمان از اون سخت تر…بچه داری دیگ فراتر از سخت
خلاصه مامانای باردار…هی نگین کی تموم میشه بدنیا میاد…باور کنین خیلی دلتون تنگ روزای بارداریتون میشه🥺من الان دلم ام زده واسه بارداریم با اینکه فقط یه هفته اس از روش گذشته…
یادمع وقتی باردار بودم هی میگفتم کاش زود تموم بشه..خیلی زود تموم شد
سعی کنین خاطره های قشنگ از بارداریتون بسازین لذتشو ببین😍هرچقدرم فک کنین نمیگذره…یهویی میبینین که رو تخت اتاق عملین داره نینیتون بدنیا میاد🥺
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۳ ماهگی
یکی چشم به راه آینده ست
مردی در حال شکوفه دادن...
و یکی نوزادِ نازنینی که با اومدنش، دنیا دوباره برام شروع شد.
معین عزیزم، پسر نوجوونم، افتخار زندگیم، بزرگ شدی و هر روز با نگاهت، با رفتارت، قلبم رو گرم‌تر می‌کنی.
توی چشمات یه دنیا فهم و مردونگیه که باورم نمی‌شه این‌همه زود گذشت. تو نه فقط پسرمی، رفیقمی، امیدمی... یه تکیه‌گاه که داره قد می‌کشه. شاهان کوچولوی من، عطر تازه‌ی زندگی، نفسِ تازه‌ی خونه‌مون، با هر نگاهت، با هر نفس کوچیکت، انگار دنیا قشنگ‌تر می‌شه. تو اومدی تا عشق دوباره توی خونه‌مون جوانه بزنه، تا با لبخندت، قلب‌هامونو بندازی به تپش... من بین دو دنیا زندگی می‌کنم: یه دنیای پر از شور و رویا کنار معین، و یه دنیای پر از نرمی و ناز، کنار شاهان... و با تمام وجودم می‌گم: تا ته دنیا، عاشق شما دوتام. همیشه و برای همیشه🩵💙
بماند ب یادگار از ۱۸ روزگی شاهان
۱۴۰۴/۰۴/۱۹
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان آتنا وعلی مامان آتنا وعلی ۳ ماهگی
مادرا با اینکه دوتا بچه کوچیک و با هم بزرگ کنم سخته اما خدا خودش توان میده درسته شبا خواب ندارم استراحت ندارم دست تنهام اما دیگه راحت شدم که زایمان کردم دیگه دردام کمتر شدن فقط خستگیه اونم کم کم دست میشه ماه آخر خیلی سخت میگذره ولی ارزش داره که دختر داری همدم داری خدا نصیب هرکسی کنه که دوست داره دختر دار بشه
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان ❤️مهوا جون ❤️ مامان ❤️مهوا جون ❤️ ۵ ماهگی
جون دلم ، دخترکم
یک ماهگیت مبارک باشه
روزای سختی بود پر از چالش با مهام داداشی
اما یه ماه گذشت
میگذره میگذره اونقدی که به چشم بهم زدنی شما بزرگ میشید و ما هم دلتنگ همین روزای پر از چالش پر از استرس اما شیرین ..
خدا حفظتون کنه برام تو و داداش مهامی و مهمتر از همه بابای مهربونتونو
عاشقتونم ..
بمونه ب یادگار
۱۸. خرداد ۱۴۰۴
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان سلن مامان سلن ۲ ماهگی
من دخترم شبا بیداره روزا خواب از بیخوابی دارم روانی میشم ولی اگه بگم که اصلا برام سخت نیست و با عشق بیدار میمونم باورتنون میشه؟🫠 اصلا یه جور دیگه عاشق دخترم شدم انکار تو دنیا هیچکسو به غیر اون ندارم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دیاکو💙 مامان دیاکو💙 ۶ ماهگی
هرچقدر حاملگی دیر میگذشت بجاش ازوقتی بچم به دنیا اومده داره مثل برق و باد میگذره اصلا چیزی ازش نمی‌فهمم دوس دارم این روزا و سیر زندگی کنم و با بچم وقت بگذرونم اما حیف که خونه داری و درد وخواب آلودگی نمیزارن 😕🥺
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مهرسام مامان مهرسام ۵ ماهگی
پسر کوچولوی من، از روزی که به دنیا اومدی تا الان، ماه یک دور به دور زمین چرخیده! تو یک ماهه شدی. اما من هر روز دورت چرخیدم و انگار که هزار ساله که مامان تو هستم! دلم میخواد تا آخر عمرم دورت بگردم پسرم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر