۵ پاسخ

ادم توزندگیش اولین چیزی ک مالکش میشه اسباب بازی هاشه بچه تواین سن احساس مالکیت میکنن اگه نمیخواد وسایلشو ب کسی بده اشکالی نداره مال خودشه اصرار نکنین پسر منم هل میداد باهاش صحبت کردم گفتم ک اینطوری داره ب دیگران اسیب میزنه و دیگه انجام نداد

کافیه با نیازهای رشدی تو هر سنی آشنا بشی کار زیاد سختی نیست بعد متوجه میشی که الان سن بازی گروهی نیست و مالکیت داره ولی میتونی جیغ کشیدن رو کنترل کنی

بچه با کتاب خوندن شما پرورش‌داده نمیشه ، نه اینکه موثر نباشه ها ، موثر هست ولی نه اونقدر که فکر میکنی ، چون اون دیدگاه کلی رو بیان میکنه ولی دنیای هر بچه ای با یه بچه ی دیگه متفاوته ، نمیشه یه نسخه ی داخل کتاب رو برای همه بچه ها پیچید ، دختر منم همین سن و ساله مالکیت دارع رووسایلش نباید هم به زور ازش بخای به کسی بده وسیلشو ، خیلی چیزای دیگه هست بنظرم این دوران میگذره سلامت روان خودت از همه چی مهمتره

منم میگم ای کاش قبل حاملگی کتاب اینا میخوندیم کلاس میرفتیم منم کم آوردم تو خانه بازی میخواد بچه ها رو بزنه

حالا دختر من همه وسیله هاشو به همه میده یکی میاد خونمون قشنگ اتاقش در اختیار اون بچه هست ولی دختر من جای بره اون دختر مثلا ۷ یا ۵ سالشه بهش نمیده

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد ۳ سالگی
مامانا سلام. دلم برای گهواره تنگ شده بود گفتم یه عرض سلامی کنم. چطورید؟ خوبید همگی؟ چه خبرا؟؟
از فردا باید برگردیم به تنظیمات کارخونه. من که اصلا آمادگیشو ندارم دوباره هرروز درگیر بهانه گیری های بچه باشم. پسرم دائم دست آدم رو میگیره و بلند می‌کنه و یه چیزی میخواد. جدیدا هم اگه چیزی بهش ندیدم پاشو می‌زنه زمین یا گریه میکنه یا ما رو میزنه. این رفتارش خیلی زیاد شده. جایی هم که میریم با دختر خواهرشوهرم نمی‌سازه و هی میره سراغش یه انگولکی میکنه و اونم صداش درمیاد.
خلاصه اصلا حوصله این کاراشو ندارم و دیگه نمیدونم چطور میشه این موضوع رو حل کرد. شما هیچوقت با مشاور یا روانشناس مشورت کردین؟ من قبلا که صحبت کردم میگفت وقتی بچه به حرف بیاد این رفتاراش کم میشه و می‌گفت باید باهاش بازی کنی و زیاد باهاش حرف بزنی.
توی این ایام ماه رمضون و تعطیلات خیلیی کم باهاش بازی کردم شاید به خاطر اون باشه. نمیدونم!
چقدر وقتی کوچیک بودن راحت‌تر بود. حداقل دوسه بار تو روز می‌خوابیدن یه نفسی می‌کشیدیم.
خلاصه بهتون بگم که نمیدونم چطوری باید سختی بچه داری رو کم کرد. واقعا هر روزش پر از چالش های فراوونه.
مامان hana مامان hana ۳ سالگی
درد و دل کمی طولانیه ...

مدتیه خیلی ناراحتم... بخاطر عصبی بودن و جیغ زدنای هانا... بچم هیچی رو با ارامش ازم نمیخواد( مثلا اگه حتی دیر تر براش غذا بکشی کلی گریه میکنه ، همون اول غذا رو میبینه شروع میکنه داد زدن غذاااا غذاااا هر وی میگم چشم برای شما میکشم اول ولی فقط داد میزنه کلا همش دعوا داره همش عصبیه همش میزنه منو یا حالا باباشو پیش بقیه خوبه( دایی و دختر دایی هاش و دختر عموش و..) ولی پیش من و باباش نه .. همش براش وقت میزارم مشاور میگفت روزی یه ربع وقت مفید کافیه براش ولی خدا شاهده من چندین ساعت براش وقت میزارم حتی وقتایی که آشپزی میکنم میبرمش کنار خودم با بازی هم اشپزی میکنیم هم اون بازی میکنه، اما بازم عصبیه اونم خیلی زیاد ، تا یه جاهاییش میدونم اقتضای سنشه و تازه از ۳ سال این شرایط بدتر هم میشه ، اما همش میگم نکنه این مقدار طبیعی نباشه و زیاد از حد باشه... با دعوا و عصبانیت هم خیلی مخالفه یعنی اگه ما یه کم تن صدامون عوض بشه سریع واکنش نشون میده یه واکنش بدتر از ما .‌ یکی دعواش بکنه در جوابش به شدددت جیغ و داد میکنه که منو دعوا نکن و طرفو دعوا میکنه و حتی میزنه ... دیشب یه عطاری اشنا رفتیم کف دستمو دید میگفت خودت خیلی استرسی و این استرس و عصبی بودنا به بچت منتقل کردی اما درسته من استرسی ام خیلییی تو رفتارم با هانا مراقبم اتفاقا باباش خیلی بدتره مثلا موقع عصبانیت خیلی خوب نمیتونه خودشو کنترل کنه خیلییی تذکر میدم به شوهرم ولی خب... خیلی ناراحتم من همه این ۳ سال تلاشم رشد و پرورش یه بچه شاد بود چرا اینجوری شد 😥