۵ پاسخ

نوش جان
آقا پسر منم همینجوره

دقیقا پسر من موقع دندون دراودن همین علایمو داره..همش میخاد بغلش کنم و هرجا مبرم هی دنبالم میاد میخاد ازم بگیره بلند شه خیلی کلافم‌میکنه ..نگران‌نباش بنظرمنم از دندونه .

احتمال زیاد رفلاکس داره
گرشا هرچندوقت یه بار رفلاکسش عود میکنه همینجوری میشه

کیک هم نوش جونت منم درست میکنم گاهی گرشا عاشق کیکه

عزیزم نوش جونت منم دلم میخاد کیک درست کنم بلد نیستم بجز اینکه هرسری پودر آماده میخرم تخم مرغ وشیر و روغن اضافه میکنم درست میکنم ،بازم خوبه زنگ تفریح کیک درست میکنی

دفعش چجوریه؟ روزی چندبار؟
رفلاکس داره؟
مقعد سوختگی نداره؟
وزنگیری و اشتها چجوریه؟

سوال های مرتبط

مامان دردونه مامان دردونه ۱۰ ماهگی
سلام مامان های عزیز من میخام درد دل کنم و ممنون میشم ک شما هم صاقانه صحبت کنید
من صب تا شب تو آشپزخونه م در حال آشپزی برای خودمون و جداگانه برای بچه م .ظرف شستن.چای و...
یا در حال پوشک و لباس عوض کردن و شستن بچه م یا قطره دادن و....
اما همش فک میکنم مادر خوبی نیستم چون اینجا یه چیزایی میگن ک ادم احساس ناکافی بودن میکنه نمیگم که دروغ میگن و البته با احترام به همه ی مامانای دلسوز و زحمت کش اما من میگم چرا من نمیتونم اون کارا رو بکنم
مثلا میگن چه کتاب داستان میخونیم از الان برا بچه هامون
یا فلان بازی رو باهاش میکنیم یا فلان غذا رو درست میکنیم یا مثلا یه غذایی بهش دادن که خونه و خودشو ب گند کشیده یا میگن شبا ساعت هفت میخابونیم تا صب یا شیر شبشو قط کردیم و.....یا یه غذاهایی میدن ک منم با اینکه 32تا دندون دارم نمیتونم بخورمش
من حتی بضی وقتا وقت ندارم کارای شخصی خودم رو بکنم از صب تا شب در حال بدو بدو
بعد همش فک میکنم غذاهای بچه ی من مثه اونا نیست شبا دیر میخابه واسه شیر چند بار بیدار میشه و بازی و کتاب داستان و اینام نمیرسم
خیلی حس بدی دارم گاهی میگم کاش با گهواره آشنا نمیشدم😔
مامان دلین مامان دلین ۱۰ ماهگی
چند روزه متوجه شدیم عروس خالم پسرش ۲ ساله نشده ۴ ماهه بارداره
البته جسه و هیکل درشت داره از منم یه ۳ یا ۴ سالی کوچیکتره از وقتی همه فهمیدن مامانمو شوهرم میگن دختر توام بزرکتر شد یکی دیگه بیار تفاوت سنیشون کمتر باشه هردوتاشونو باهم بزرگ کن قبل به دنیااومدن دلین دلم میخواس ۴ تا بچه داشته باشم ولی اینقدر ک دلین اذیتم کرده هرکی بم میگه میگم همین یکی بسه شوهرم هر گلی میخواد بزنه به سره همین یکی بزنه هرچی داره و‌نداره برا دلین باشه دلم بچه دیگه میخواد چون بچم تنهاس وقتی از صب تا شب با منه باباش ک میاد خونه یه عالم‌ذوق میکنه بااینکه همش من باهاش بازی میکنم شعر میخونم یا مامان بابام میان خونمون کلی ذوق میکنه دست میزنه دلبری میکنه براشون ولی فکرشو ک میکنم دلم میخواد بشینم گریه کنم این مدت هم یکسره خونه مامانم بودم چون تنهایی نمیتونسم از پس دلین بربیام غیر از اون صدای جیغ دلینا میاد عصبی میشم باهمه بد حرف میزنم حتی از وقتی دلین به دنیااومده فاصله رابطه نزدیکی کردنم و حسیم به شوهرم خیلی بد شده حسی به شوهرم دیگه ندارم و حتی ازش بدم اومده بااینکه خیلی کمک حالم بوده تو این مدت خونه تکونی کرده برام هرکاری ک خوشحالم کرده انجام داده با اون خستگیش هرکار گفتم انجام داده از خودش و شکمش میزنه بخاطر من خیلی کارا کرده برا ارامشم ولی دست خودم نیس خیلی وقتا باهاش بد رفتاری کردم دلم براش میسوزه اما چیکا کنم هر دفه میاد سمتم خودمو با یه چی دیگه سرگرم میکنم یا میاد بغلم میکنه حس بد دارم بش جوری ک دلم میخواد خودمو از بغلش بکشم تا میبینه دلین خوابه میگه بیا بغلم من هی میگم خستم و واقعا هم خستم حوصله ندارم دلم میخواد تنها باشم بدون دلینو شوهرم
دلم میخواد برم تور برم سفر با دوستام
مامان یاسین مامان یاسین ۱۱ ماهگی
خدایا نمی‌دونم چمه همش سردرد می‌خوابم سردرد بیدار میشم سردرد کلا خستگی وقتی خوابمم خسته میشم البته پسرم خیلی بدخوابه شاید به این ربط داره قبلا ها مامانم و بابام خیلی بحث و دعوا داشتن حرسم می‌گرفت از دست مامانم ولی خودم الان از مامانمم بدتر شدم به شوهرم همش گیر میدم سرش همش غر میزنم دعوا میکنم تو بچه داری کسی نیست که حتی موقع دسشوییی رفتن بزارم پیشش پسرمم نمی‌دونم ازم چی میخواد کلا به خودم چسبیده شاید باور نکنید بخدا اصلا حتی رو زمین نه میشینه نه دراز می‌کشه رو شکم میخوابونمش که حداقل سینه خیز رفتن رو یاد بگیره همین که میزارمش گریه می‌کنه و جیغ میزنه که برش دارم وقتی میخواد با اسباب بازی هاش یکم بازی کنه هم باید بین پاهام بشینه و بازی کنه وگرنه نمیشینه تا شب بدجور خسته میشم بعدش با شوهرم دعوا میکنم که کمکم نمیکنی اونم باهام دعوام می‌کنه که درکم نمیکنی کارام سنگینه ولی باز وقتایی که بتونم کمکت میکنم منم خسته میشم . اصلا به کمک شوهرم احتیاجم ندارم فقط دلم میخواد که شبا حداقل وقتی خستم و از خستگی بغض کردم بهم یکم آرامش بده بگه می‌دونم خسته می‌دونم تو هم تو این زندگی زحمت می‌کشی ولی بجاش شبا که پسرم خوابه میگه نوازشم کن تا خوابم ببره منم وقتی میگم خسته بهم میگه فلانی میگه زنم هرشب نوازشم می‌کنه تا بخوابم منم شروع میکنم به جیغ داد که من آشغال به درد نخورم برو با هرکی دلت میخواد ازدواج کن و .....