۶ پاسخ

به نظرم قهر طولانی خوب نیست باهاش حرف بزن همو درک کنید

سلام ب نظر تایم قهرتون داره زیاد میشه
اینجوری خوب نیست عادی میشه کم کم

مردا جدیدا خیلی قهرو شدن هرچی منتشو بکشی و بری کنارش دفعه بعد باز یذره بحث بشه باز قهر میکنه و منتظره تو بری منت کشی ..هروقت قهر میکنه یا جاشو جابه جا میکنه اصلا برات مهم نباشه و خودتو خوشحال و بیخیال نشون بده که اصلا مهم نیستی ایییینقد صبر کن تا خودش خسته بشه و بیاد جلو..من این راهو امتحان کردم الان شوهرم کمتر قهر میکنه میدونه من محل سگ بهش نمیدم خسته میشه و دیگه طاقت نداره قهر طولانی داشته باشه حتما این راهو امتحان کن

ولش کن اه
سر چی بحثتون شد؟
تو مقصر بودی؟

بعدشم نیازی نبود جاشو عوض کنه

سلام عزیزم مردا همشون اینجورین
خودتو ناراحت نکن خودش میاد ولی طول میکشه بزار تو حال خودش باش

سوال های مرتبط

مامان آقامحمدفرهان🤍 مامان آقامحمدفرهان🤍 ۵ سالگی
سلام .خانما لطفا بخونید و نظرتون بدید بچه های شمام مثل پسر من وابسته ان؟؟؟ینی تنها ی بازار نمیتونم برم حتی .میشینه گریه می‌کنه ک منم بیام
ی مدت میرف مهد بهتر بود هرچند ک اونم چون پسر خالش اونجا بود میرف راحت الآنم باشگاه می‌ره باید خودم ببرمش بیارمش
دیروز مامانم اینا اینجا بودن ب خواهر کوچیکم گفتم تو ببرش باشگاه
من دیگ مهمون دارم نرم
لباس پوشیدن حاضر رفتن پایین جلو در دیدم خواهرم زنگ زد ک فرهان گریه می‌کنه میگه من نمیام هرچی بهش گفتم تو با خاله برو منم نیم ساعت دیگ میام نرف ک نرف منم گفتم ولش کن بیاید بالا
مامانم اینام کلی ناراحت شدن ک کاش ما نمیومد طفلک بچه از کلاسش جا موند
ینی ب حدی عصابم بهم ریخته ک از دیشب با پسرم حرف نمی‌زنم
با همسرمم قهر کردم گفتم یخورده ام تو وقت بزار بچه با توام بیاد بیرون با توام بگرده شاید بهتر شد انقد با من می‌ره میاد فقط منو میبینه
نمیخام مقایسه کنم ولی بچه میشناسم از فرهان کوچیکتر خیلی مستقلن
چن روز پیش با خواهرم اینا رفتیم پارک پسرش از فرهانم کوچیکتره چن ماه میرف برای خودش دوست پیدا میکرد میرف بازی فرهان میگف چرا سامیار دوست پیدا می‌کنه بیاد با من بازی میگفتم توام برو باهاشون دوست شو بازی کن میگف ن نمیخام
امسال باید بره پیش دبستانی میترسم واینسته گریه کنه
مامان سیدعلی طاها مامان سیدعلی طاها ۵ سالگی
سلام خانوما ، من سر زایمان دومم خیلی اذیت شدم و بشدت بعدش اعصابم داغون شد ،زایمانم راحت بود ،اما پسرم زود دنیا اومده بود 36هفته و بستری بود و مراقبتهای بعدش و....، بعد پنج ماهگی فهمیدیم چشمش انحراف داره ،و به خاطر اینکه موقع زایمان بهش اکسیژن نرسیده بوده اینجوری شده و...... ، همش دکتر و.....
بشدت اذیت شدم همین که الان سه سالش کامل و درست نمیتونه حرف بزنه ،با صدای بلند حرف میزنه و جیغ جیغو هست ، هرچی هم بهش بگم آروم نمیفهمه، پسر اولم خیلی آروم و فهمیده بود واقعا باهاش وقت گذروندم و براش وقت گذاشتم ، دومی سر همین جیغ جیغو بودنش واقعا ذله شدم از دستش ، نمیدونم چیکار ، سر همین کاراش هم مدام توبیخش میکنم و دعوا و.... اونم بی تاثیر نبوده
اصلا یه موقع های هم دلم میخواد بزنمش اینقدر که رو مخ شده
الان یه عده نیان فاز روشنفکری و....بگیرن گفتم که سر پسر اولم صبر داشتم و واقعا با آرامش براش وقت میذاشتم اما این کلا انگار سر و صدا تو وجودش همش با صدای بلند و جیغ
واقعا بریدم اصلا پشیمون شدم از آوردنش ناشکری نمیکنم
ولی واقعا خسته شدم از دستش ،راه. حلی هست
کتابی چیزی بازی اسباب بازی که فقط این آروم بگیره
😭😭😭😭😭😭😭😭😭