۶ پاسخ

کجای تهران هستی

من ک گاهی صب خودم میبرم غروبا با باباش ‌
گاهی اصلا نمیره
ولی یکسره دد دد میکن
شامم جای شما خالی کشک بادمجون

من هر روز میبرمش ب شدت عادت کرده همش درو میگیره گریه میکنه

من خودم هر وقت بتونم میبرم،بچه ها گناه دارن همش توی خونه باشن

هروقت تونستی حتما ببر

چه پسر خوش تیپی دستور پخت سوپ شیر میدی منم بپزم؟

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۱ سالگی
شب همگی بخیر خانوما
دیگه بزرگ شده خوابیدنی هاپوشو هم بغل می‌کنه می‌خوابه عاشق هاپو هستش از صبح تا شب میگه هاپو 😅😅 بیرون میریم دنبال هاپو میگرده هی میگه هاپو😐😐
امروز که رفتیم پارک با چالش جدیدی روبرو شدیم اونم اینکه دست بچه ها توپ میبینن میخوادش با اینکه توپ خودشم میبرم بازی کنه ولی بازم توپ بچه هارو میبینه اونارو میخواد و امروز توپ یکیو گرفته بود و میخواست فرار کنه با اون توپ😬😐😐 کلی حرف زدم که مامانی توپ ما نیستش برای نی نی هست هی میگه نه نه من من 😑 هرچقدر گفتم نداد به نی نی آخر سر اشاره کردم که بیا توپ رو بگیر و کلی گریه کرده با گریه پارک رو ترک کردیم 😶😶 حتی تو تاپ سواری هم نمیومد پایین که بقیه ی بچه ها سوار بشن
خلاصه که پارک رفتن خیلی سخت شد و هرروز هم میخواد بره پارک 😢😢
و خود منم ی فوبیا دارم میترسم تنهایی ببرمش بیرون یا پارک هر لحظه احساس میکنم شاید ی لحظه گمش کنم یا بدزدنش با اینکه کلا پشت سرشم یا دستشو میگیرم ولی این ترس اصلا ولم نمیکنه .....🥲🥲🥲 یعنی تا میرسیم خونه نفس راحت میکشم که خداروشکر بسلامتی برگشتیم خونه
آیا شماهم این حس رو دارین یا من خیلی حساس و ترسوام؟؟!!!!
نی نی های شما هم خوابیدن؟؟؟؟
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
امروز متوجه شدم یکی از دوستای قدیمیم ۷ ماهه بارداره.
زنگ زدم بهش تبریک گفتم و اون یه جمله گفت که هنوزم دارم میخندم
گفت دیگه خسته شدم فقط دلم میخواد این بچه رو از تو شکمم دربیارن راحت بشم بعدم بگیرم چند روز بخوابم !!!!🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤦🏻‍♀️🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤦🏻‍♀️

هممون روزی همین فکرو میکردیم که حاملگی سختترین قسمت ماجراست 🤣🤣🤣🤣🤦🏻‍♀️🫠

من خودم حاملگی وحشتناکی داشتم پر از دردو مریضیو فشار ولی الان که بهش فکر میکنم من چقدر لوس نازنازی بودم 😕 ناشکر بودما 🤣🤦🏻‍♀️ تو این ۲۰ ماه چه شبو روزایی رو پشت سر نذاشتیم 😖
تازه از الان به بعد جالب میشه . روزی شونصد بار تست صبر و اعصاب ازمون میگیرن فسقلیا 😵‍💫
هر روز دلمون میخواد سر به کوهو بیابون بذاریم 😁🤦🏻‍♀️
بعد میگه بچه رو از شکمم دربیارن من راحت بشم دیگه🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
مامان رایان مامان رایان ۱ سالگی
سلام خانوما
امروز داشتم کمد رایان رو جمع میکردم چون واقعا جا نداره دیگه گفتم جاشون کنم با اینکه کلی هم دادم رفته ولی بعضیاشونو دلم نمیاد بدم بره مخصوصا این لباس های نوزادیشو که هنوزم کمی بوی نوزاد میده باورم نمیشه اینقدری بوده که الان بزرگ شده ماشاالله ،
همه ی اولین چیزایی ک خودم یا خانوادم که نمی‌دونستن جنسیتش چیه خریدن رو گذاشتم تو این جعبه بمونه یادگاری.
اولین جورایی که من و شوهرم خریدیم دو ماهه بودم نمی‌دونستم پسر میشه یا دختر رفتم ی چیزی بخرم نتونستم انتخاب کنم همشون خوشگل بودن آخرسر شوهرم گفت جوراب بخر 🤣🤣🤣🤣 و کلی قربونت صدقه ی این جوراب میرفتم
و پاپوش هوایی ک تو بارداری خودم براش بافتم ولی ی بارم نپوشید چون بزرگ بودن براش 😭😭 و بعداً ک هم سر میخورد باهاشون 😬😬😬
همینجوری فقط خاطره ی بارداری موند برام ،
خواهرم بند پستونک صورتی خریده بود با اینکه پسر بود بازم براش میبستم 🤣🤣 می‌گفت رنگارو جنسیت بندی نکن
هیی چه زود گذشت و کلی لباس نوزادی مونده که حتی ی بارم نپوشیده و بعضی لباسارم فقط ی بار پوشیده دفعه ی بعد خواستم بپوشونم دیدم کوچیک شدن ،
نمی‌دونم با این لباسا چیکار کنم و دلم نمیاد بندازم بره،