بچه هام خیلی ازکابینتا بالامیرن، هرکاری میکنم نمیتونم جلوشونو بگیرم، دائم تواشپزخونه ان، بیشتروقتام پاشون لیزمیخوره میفتن زمین، منم یه فرش ۱۲متری انداختم تواشپزخونه که سرامیک نباشه نرم باشه، امروز دادم قالیشویی اراس باکمر افتاد روی سرامیکانمیتونست راه بره، خدامیدونه مردم و زنده شدم ، سریع بردمش اورژانس ازکمرش عکس گرفتن، دکتر گفت اگه تادوروز دردش ازبین نرفت باید ببری ارتوپد، زندگیم تواین چندروزه فقط داره توی مطبا و بیمارستان و ازمایشگاه میگذره، امروز واقعا نا امید شدم، دائم بچه هام میفتن، یه خانومی ازپرسنل اونجا گفت ماه گذشته یه پسر ۳ الی ۴ساله اوردن خیلی،شیطون بوده، ازاوپن افتاده سرش خورده به سرامیک، مامانش کلی بررسی کرده علائم نداشته، گفت همیشه میفتاده، گفته مثه دفعه های،قبله دوساعت بعد خوابیده کف ازدهنش زده بیرون تا اوردتش تموم کرده، اینقد ناراحت شدم، یه ترسی افتاده تووجودم، خداییا خودت محافظ همه ی بچه ها باش، خداشاهده هروقت بچه هام میفتن کنارخودموو جلو چشم خودمه، اتفاق فقط یه لحظه میفته

تصویر
۱۱ پاسخ

چند روز پیش که داشتم به سختی های مادر بودن فکر میکردم ناخودآگاه یاد شما افتادم، چقدر صفت مادر برازنده اتونه من همسرم ۱۲ساعت سرکار ۲۴ ساعت خونه است و کمک دستم پسرمم خیلی آرومه اما بازم یوقتایی واقعا کم میارم یاد سر سختی شما می افتم از خودم خجالت میکشم،الهی تا ابد تنت سالم و سایه ات بالای سر گل پسرا،میگذره رفیق به قول شاعر زندگی رنجی مدام است/آدمی سرسخت باش

عزیزم تو این سن دیگه باید براشون حد و مرز بزاری اصلا اجازه نده اینکارو کنن . تمام روانشناس ها میگن کاری به بچه نداشته باشید تا وقتی که آسیب به خودشون نزنن الان این کارشون خطر جانی داره

شاید باورت نشه بیشتر حرص خوردنای من همینه بچه هام‌کارهای خطرناک میکنن بالای کابینت میگم خدایا اگرخدای نکرده بیفتن چی یا امروز پسرم طوری رو سرامیک سر خورد خیلی ناراحت شدم احساس میکنم بخ بچه هام خیلی گیر میدم اما واقعا کاراشون خطرناکه مجبورم برای حفط سلامتیشون هی مدادم تاکید کنم دوتا پسر بچه هستن خیلی شیزونن فقط از خداومیخوام سالم باشن

وااای خدا
خدا کمکت کنه انشالله همیشه سالم باشن بزرگ بشن لباس دامادی بپوشن
زحمت هیچ مادری به حدر نره

ای وای بلا به دور باشه عزیزم
نمیشه ورودی اشپزخونه رو در بزاری که کلا نتونن برن تو اشپزخونه؟

عزیزم ببین توکه همه راه رورفتی اینو برو ببین چی میشه چندروز پیش من داشتم پیش دوستم از بچم گریه میکردم قسم خورد که بچه اونم همین بوده برده پیش فوق تخصص متابولیک همین رفتاراشو گفته اونم یه ازمایش داده باورت میشه ویتامین ک و یکی دیگع یادم نیست گفت کمه گفت باور کن الان بچم خیلی اروم شده
من به شوهرم میگم ولی اون باور نداره میگع بچه همینه باید شیطون باشه😥😥

عزیزم خدابهشون سلامتی بده و ازشیطنتشون کم کنه یکم عاقل تر شن خیلی سخته میفهممت منکه فقط ساعت و نگاه میکنم بشه وقت خواب هامین بخوابه

وای چ حوصله ایی نمیتونم تحمل کنم چون پسر منم شیطونه ولی ازم میترسه حرف گوش میده

عزیزم بچه هات بزرگن بترسون منم دوتادختردارم بیشترمیترسونم خیلی اروم اند حتی میخابم دوسه، ساعت بازی میکنند بیشتربترسون بگو اگ بری بالای کمد میوفتی خدایی نکرده میمیمری یادستات کنده میشه دست، نداری چندتاعکس مثلا بچه بی دست نشون بده بگو نیگاه اینارفتن بالادستشون اینجوری شد دیگ دست ندارن نمیتونندبازی کنندنمیتونند غذابخورن من اینجوری بچمومیترسونم راحتم کارخطرناک نمیکنند

گلم محیط خونه رو خیلی امن کن . منکه دو لایه موکت زیر فرشام گذاشتم . کلا از بچه ها نباید چشم برداری . مراقب پریز برق هم باشید بعضی بچه ها خیلی شیطونن

الهی که سلامت باشن عزیزم
بیشتر پرستارشماروترسونده تاادلداری بده😐
من میفهممت واقعاپسربچه هاهمینن حسین ماازکشوکابینتایکی یکی بالامیره میشینه روکابینت،دخترم که همچین اخلاقی نداره اونم میبینه یادمیگیره

سوال های مرتبط