بخدااا موندمم
من اعصابم ضعیفه یا بچه هایه بقیه اذیتاشون کمترهه
والا بخداا تا ی اشپزخونه پاشدم رفتم یجوری با تررس بچم میدوعه میاد بغلم
ک بخداا خودمم از ترس اون میترسم 😐🥺
چقدر بدبختم من میخام بخوابم این سینه هایه وامونده من تو دهنشهه منه بدبختمم ک شیر ندارم انگااار قشنگ حس میکنم یکی داره خونمو میمکهه
من چ کنم با این بچهه

دقیقااا منم

شوهرت چه گناهی کرده که توشیرنداری اونم که نداره شیربده

عزيزم يه چيزي و خواهرانه ميگم بهت اگه واقعا شيردهي اينقدر به روانت فشار مياره بگيرش از شير بهش شير خشك بده خودت و روانت خيلي مهم تره بچه ديگه اصل شيرشو خورده
از شير بگيري خيليييييي بهتر ميشه خيلييييي از وابستگي و لجبازيش خيلي كم ميشه غذا خور ميشه جون ميگيره بچه

این بچه منو گایی. ده🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲

شیر زیاد میخوره لاغر هم شدی؟

میخواستم بپرسم که آیا بچه‌های شما هم وقع دستشویی رفتنتون پشت در گریه میکنن که تایپیکتو خوندم سوالم برطرف شد الان رفتم دستشویی یه جوری پشت در گریه کرد که ......

ای خواهر هممون همینیم یعنی من تا دستشویی میخوام برم عین چی دنبالم میدوعه و گریه میکنه انگار میخوام ترکش کنم، میخوام نماز بخونم میاد رو زانوم میشینه که نتونم ادامه بدم منتها من دخترمم هست سیزده سالشه یه کمی دست کمکمه وقتی خونه است، پسر من شیر خشکیه البته

همه ی اینایی ک گفتی دقیقا منم

همه بچه ها همینند

من هم همین طوریم .انقد عصبی ام هر روز زنگ میزنم دعوا با شوهرم ک برس به دادم.فقط من شیر سینه نمیدم .