۸ پاسخ

عزیزم اتفاقی هست ک افتاده کاری ک شده ولی تجربه شد واست زیاد محل شوهرت نده کلا مدلشون همینه .ولی حواست باشه چون بچه پسر مخصوصا وقتی بازش می‌کنی هوا میخوره جیش خالی هم می‌کنه ک همیشه یک چیزی داشته باشه روش بندازی

تازه شروع دعواهای الکی سر بچه هاس به جمع ما خوش امدی😂🥱🫡

حالا اگه من بودم خودم دست پیش میگرفتم کولی بازی در میاوردم گریه میکردم🤣

منو شوهرم اصلا دعوا نداشتیم بعد اینکه دخترم دنیا اومد آنقدر که گیر میداد همش دعوا میکردیم که دیگه هیچوقت مثل اول نشدیم 😔

پیش میاد ولش کن یا کلا بیخیال شو یا آنقدر سیخ بزن بیدار بشه از دلت در بیاره😃😂

غصه نخور گلم منم انقد پسرم تو این دوماه آبشاری زده فک کن نیم ساعت اقارو باز میزارم منتظرم دسشوعی کنه دسشوعی نمیکنه ها هم پارچه رو میزنم کنار مای بی بی ببندم دسشوعی میکنه😂😂انقد صورت خودشم خیس کرده🤦‍♀️
یبارم ک خونه مامانم بودم مثل شما گفتم تازه پی پی کرده دیگ پی پی نمیکنه ک پاهاشو دادم بالا یجوری پی پی کرد همه جا کثیف شد😂😂مال من ماماتم بود ک میخاست خفم کنه

مردا چه انتظارایی دارنا😅 والا اگه همسرت جای تو بود اوضاع بدتر میشد ادم واقعا شوکه میشه تو لحظه یهو اتفاق افتاده به دل نگیر اونم اومده دیده شوکه شده 😂

🤣🤣🤣 ببخشید ولی خیلی خنده دار بود شوهر منم همینه غصه نخور

سوال های مرتبط

مامان سیدطاها مامان سیدطاها ۱ ماهگی
خانما من سزارین شدم حالم خیلی بده تو اتاق عمل شکنجه شدم آمپول بیحسی هیچی نفهمیدم ولی وقتی زدن از بالا تا پایین بدنم گز گز کرد خوابیدم تنگی نفس گرفتم لرز میکردم حالم بد شد بعد احساس کردم دارن شکمم میبرن درد احساس نمیکردم ولی خیلی فشار میاوردن بهم بعد بچم افقی خوابیده بود دکترم داد میزد در نمیاد بچه وای چرا درنمیاد یه آقایی صدا زد گفت در نمیاد خسته شدم بیا اونم اومد چندین بار از شکمم فشار اوردن که بچه دربیارن با بیحسی درش میفهمیدم نفسم درنمیومد حالم واقعا بد بود گردنم انگار خشک شده بود افتضاح بودم بچم به زور بدنیا آوردن بچه نفس بندش اومد داشتم میدیم بهش اکسیژن زد میگفتم چی شد بچم از یه طرف درد داشتم لرز میکردم از یه طرف هم داشتم میمیردم از ترس پشتشو زدن به زور نفس کشید و جیغ کشید میخاستیم مثلا عکس بگیریم ولی بچه رو زودی بردن ان اس سیو که نفسش خوب بشه یه دونه آزمایش گرفتن اگه خوب باشه بدن پیشم تو رو خدا مامانا دعا کنید خوب باشه بدن پیش خودم تو دستگاه نمونه