وقتی کم میارین از مادر بودن کلافه میشین چجوری خودتون کنترل میکنین ؟ 😢 بچه که نه خواب داره نه غذا میخوره همش گریه میکنه جایی هم ببرمش بچه ها رو میزنه واقعا کم آوردم

من خیلی اذیتم میکنن
ولی همیشه اینو تکرار میکنم
من مادرشون هستم خودم خواستم
من کنیز بچه هام هستم امانتن تا بزرگشون کنم 🥲🥲

من به این فک میکنم اگه بچ خدایی نکرده یه مشکل کوچیک داشت چیکارمیکردم یه مامان توگهواره گفت بچش۳سالشه یه جاکفشی پرواسه پسرش کفش خریده ولی دریغ ازاین ک اون کفشازیرشون کثیف بشه دبم آتیش گرفت بچش نمیتونست راه بره خب خداروشکربچه هامون سالمن میدونم شیطونن ولی خداروشکرواسه همینم

کسی رو نمیزنه فقط هم بهونه و
گریه الکی خیلی داره

همشم تا میشینم میگ اب اب
دیگ خسته شدم

من یوقتایی دیگه خیلی اذیتم شوهرم که شب خونست میگم یکم با ماهورا وقت بگذرون من خستم دیگه یه ساعتی سرگرمش میکنه یا باهاش بازی میکنه من یکم بخابم خونه مامانمم نزدیک یه روزایی حالم خوش نیست میرم اونور ماهورا میگیرند

دیگه خاهراسمشرو خودشه بچه اگه بخاد هیچ اذیتی نکنه و همه رفتارش درست باشه که بچه نبود خودمم یوقتایی عصبانی میشم حرص میخورم ولی باز میگم اشکال نداره چشم بهم بزنم بزرگ شده دیگه قشنگ غذاشو میخوره سر ساعت میخابه ولی اونموقع دلم برا الانش تنگ میشه

منم واقعا دیگه نمیکشم یا خودمو میزنم یا چیزارو پرت میکنم یه هفتس دارم از شیر میگیرم به شدت بهونه هاش بیشتر شده و به هیچ روشی اروم نمیشه

کاری نمیشه کرد

من که همش ته ذهنم پشیمون از مادر شدن ولی جرات ندارم به زبون بیارم . والا کل وجودم از دست رفته بدنم دندونام مفاصلم اعصابم شغلم تیپم یه وقتایی حتی فرصت نمیکنم یه ضد آفتاب بزنم منی که همه جوره به خودم میرسیدم الان یه پیرزن داغون شدم ولی دوستای مجردم همه جوون و خوشتیپ موندن

وای منم بخدا هرروز گریه که ببرمش بیرون
خیلی اذیتم منم
روانیم کرده

من خستم اما بخاطر تنهاییش دوبارع باردارم😞😞😞

من به این فک میکنم خداروشکر همدم تنهاییام و هم صحبتمه
ی کم آروم میشم🤣🤣🤣

میشینم گریه میکنم تا سبک بشم🥲

👍🏽👍🏽💥

من ک رد دادم
😭😭😭