دلم گرفته بود داشتم گریه میکردم دخترم اومد بغلم کرد 🥹🫀
اصلا حالم عوض شد قربونت برم دختر مهربونم 😘

۴ پاسخ

الهی. دلت نگیره خواهر

خوش بحالت دختر داری...منم پسرامو دوست دارم ولی کاش یه دخترم داشتم😭خدا همه ی بچه هارو حفظ کنه

وییی ننه بچه داشتن نعمت خیلی بزرگیه خدا حفظش کنه عزیزم

دخترااا نفسن نفس

مقالات مرتبط

شربت برم‌هگزین برای کودکان
شربت برم هگزین برای کودکان برای چیست؟+مقدار مصرف شربت بلتی...
گریه نوزاد در شب
گریه نوزاد در شب | علل و درمان گریه شبانه کودک
از خواب پریدن کودک با گریه
از خواب پریدن کودک با گریه نشانه چیست؟
شربت سرفه برای کودکان
شربت سرفه کودکان | قویترین داروی گیاهی ضد سرفه خشک و خلط آ...

سوال های مرتبط

مامان ❤️Elisa❤️ مامان ❤️Elisa❤️ ۱۶ ماهگی
ای خدا قوربونش برم گذاشته بودم تو روروئک داشتم کارامو میکردم که دیدم اینجوری خوابش برده 🥹😢🫀✨
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان سهیل(الی) مامان سهیل(الی) ۱۶ ماهگی
بنظرتون فردا برم؟؟؟شکایتم ادامه بدم؟؟؟دلم میخواد یکیتون پیشم بود بغلش میکردم راحت گریه میکردم💔
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان ℛ𝒜𝒮𝒯𝒜❤️ مامان ℛ𝒜𝒮𝒯𝒜❤️ ۱۵ ماهگی
پارسال اینموقع صدام بیمارستان رو برداشته بود ساعت ۱شب هم دخترم بع دنیا اومد 🥲اخ چه لحظه ی قشنگی بود موقعی که گذاشتن بغلم 😍یک سال مثل باد گذشت 🥲قربونت ژستت برم جوجه من 😍😂



بارداری زایمان انومالی سزارین سنوگرافی
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 💙miran مامان 💙miran ۱۶ ماهگی
1402 دقیقا ساعت 12 بود ک تورو گذاشتن بغلم تا مادر شدن را تجربه کنم قربون لحظه بع لحظه بودنت برم تولدت مبارک پسر کوچولوی مامان🥹👑🧿🫀💋
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان کیان مامان کیان ۱۲ ماهگی
الان در خسته ترین و پاره ترین حالت ممکنم هستم
چرا باید دلم برای نوزادی کیان تنگ بشه آخه؟ 🤣🤣خدایا توبهههه
کچل ناز من بووووود🥲🥲🥲🥹🥹🥹🫀🫀🫀🫀
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان گندم🌾 مامان گندم🌾 ۱۷ ماهگی
الهی بمیرم🥹🥹 من داشتم ناهار درست میکردم گندم هم دورو برم بود بازی میکرد یهو شروع کرد ب گریه کردن بغلش میکردم آروم میشد میذاشتمش گریه میکرد منم دستم ب غذا بود ی چی میدادم دستش تا آروم شه دوباره بغلش کردم ببینم چشه دیدم رو دستش سوخته انگار رفته زده ب بخاری😰 اصلا متوجه نشدم کی رفته سمت بخاری اخه همش تو آشپزخونه بود بعدم میدونست بخاری داغه نمیرفت سمتش..
دیگه بغلش کردم روغن زیتون زدم ب دستش اروم شد خوابید
حالا از غصه دارم دیوونه میشم فکرش میکنم ک گریه هاش بخاطر دستش بوده....😥😥
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۱۵ ماهگی
امروز تولد قند عسل من چقد این یکسال زود گذشت جلو چشم ذره ذره بزرگ شده ولی من اصلا نمیدونم یادم نمیاد چجوری اخه اونقد شیرین بود من پارسال دقیقا همین موقع ۳۷هفته۴روز بستری شدم برا زایمان طبیعی ولی اصلا یبارم ناشکری نکردم فقط گفتم یا فاطمه زهرا به همه چشم انتظارا هم این لحظه رو نصیب کن و ساعت۱۱:۲۰دقیقه شاهانم اومد گذاشتن بغلم اصلا حس عجیبی بود که نمیدونستم چیکار کنم فقط نگاش میکردم گریه میکردم خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجودش تو خونمون
بماند به یادگار از تولد یکسالگی شاه شاهانم🫀🫀🥺تولد مبارک قب مامان
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان رهاجان💞 مامان رهاجان💞 ۱۲ ماهگی
پارسال همین ساعت رفتم اتاق عمل انقد استرس داشتم همسررم اومد بالا برای خداحافظی فقط اون حرف زد چون اگه دهنمو باز میکردم قطعااااا گریه میکردم فقط جلو اشکامو گرفته بودم نمیخاستم ضد حال باشم
حالا که یه ساله دارمت رها
وقتی بدنیا اومدی اوردنت گزاشتنت رو سینم و تماس پوست با پوست انقد حالم بد بود و تار میدیدم درستو حسابی ندیدمت وقتی رفتم ریکاوری همش دوست داشتم زودتر برم بخش که باز ببینمت
شب اول بیمارستان انقد گریه کردی که دلم طاقت نیاوردم و با اون زخم با اون شکم پاره خودم از تخت بلند شدم بغلت میکردم درد داشتم میدادمت به مامانم دلم طاقت نمیاورد بماند که تا خوده صبح چقد جیگرم خون بود که نمیدونستم چرا گریه میکنی
یه سال باهمه سختیاش باهمه شیرین کاریات گذشت
ایننو بدون دخترم منو بابات همیشه پشتت وایستادیم هروقت کم اوردی بیا پیش خودم آغوش من برای تو همیشه بازه
تولد یکسالگیت مبارکه دخترمم🥹💖💞
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نفس👼🏻 مامان نفس👼🏻 ۱۷ ماهگی
امروز دخترم ازمایش چکاپ یکسالگی داشت
تا رفتن برای ازمایش ازش خون بگیرن خیلی گریه کرد منم پا به پاش گریه کردم🥹
چقد سخته خون گرفتن از بچه
قلبم درد گرفته بود
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آوین🐣 مامان آوین🐣 ۱۶ ماهگی
اخ که من چجوری تحمل کنم نخورمت جوجه الهی من قربونت بشم درود بلات بجونم فسقلی قشنگم 🤤♥️🫀🫀🫀🫀😍😍🥰😘😘
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان ارنیکا مامان ارنیکا ۱۶ ماهگی
وایی دخترم یکسالشه دراز کشیده بودم به شکم دخترم اومد پشتم احساس کردم داره میافته اومدم بگیرمش ناخنم بلند بود رفت تو چشم دخترم با شدت گریه کرد بعد کردیم تو پتو خوابید اصلا دل تو دلم نیست دارم دیونه میشم ار فکر و خیال همسرم میگه چیزی نشده دلم آروم نمیگیره همینطوری اشکام میاد
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان هلن مامان هلن ۱۶ ماهگی
وای داشتم حموم میشستم دخترم اومد داخل سرخورد باپشت سرخورد زمین کلی گریه کرد ارومش کردم زودیی خوابید بنظرتون ببرمش دکتر میترسم؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان سوفی مامان سوفی ۱۶ ماهگی
امروز دخترم خواب بود از مبل افتاد پایین یک عالم گریه کرد بعد سرش باد کرد بردیم دکترش بعد بیمارستان شهدا شهرمون بعد کودکان اما گفتن چیزی نیست فقط تا شب حواست باشه استفراغ نکنه اگر کرد بیار سیتی اسکن خیلی ترسیدم خیلی 😭😭😭 قربونت برم من سوفی کوچولوی مظلومم 🥺♥️😘
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان فندق مامان فندق ۱۲ ماهگی
سلام خاله ها فندق من امروز یکساله شد انکار همین دیروز بود بیمارستان بغلم بود 🥹🥹
در مورد واکسن یکسالگی راهنماییم ‌ کنین لطفن و این ک چن تاس
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان فرحناز 😍♥ مامان فرحناز 😍♥ ۱۲ ماهگی
خانما دخترم قبل چهار روز خوب بود بعد مغرب به تخت گرفته بود وایستاده بود افتاد روسرش یکم گریه کرد وساکت شد واصلا علائمی نداشت مثل استفراغ وبی حالی واینا بعد که افتاد بعدش شروع کرد نق زدن میگه بغلم کن راهم برو واینا من هم اماده شدم ورفتیم بازار او ماشین خیلی خیلی گریه کرد حتی بیحال شد از گریه کردن وفقط تو بغل باباش ساکت میشد بعد هم رفتیم پارک هوا سرد بود امدم خونه خوابیدیم نصف شب دیدم تب کرده استا دادم بعد از اون روز به مدت ۲ روز تب داشت بعد خوب شد ولی از اون روز تا الان زیاد حال نداره انگار وهمش نق میزنه بغلم کن وراهم برو یا اگه کسی غیراز من بغلش کرد گریه میکنه بنظرتون خطر ناکه یا چی؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر