۶ پاسخ

ولی با این هزینه بعید میدونم ها🤔🤔🤔 حتی بیمه هم نداشته باشی طبیعی انقد نمیشه

15میلیون واقعا زیاده برادولتی مااینجا 70هزارتومن میبرن

خو 15 میلیون دولتی زیاده که اینا نیمه خصوصی اینقدر میگیره

خداروشکر عزیزم
سزارین اختیاری بودی؟

کدوم شهری عزیزم

کودوم‌شهر کودوم بیمارستان😂

سوال های مرتبط

مامان 🩷👧🏻ronisa مامان 🩷👧🏻ronisa ۶ ماهگی
سلام مامانا من هم اومدم از تجربه ی زایمانم بگم من بعد عید رفتم مطب که دکتر برام سونوگرافی نوشت برای وزن تو سونو زده بود که آب دور جنین کم شد رفتم پیش دکتر گفت هر روز باید بری nstبدی تا بتونیم بورو تا سی و هشت هفته نگه داریم چون سی هفت هفته بودم بهم گفت اگر nstخوب نباشه باید فورا زایمان کنی من چون میخواستم طبیعی زایمان کنم معاینه هم کرد و گفت دو و نیم سانت بازی من اون روز رفتم nstدادم که خوب بود برای فرداش هم دوباره صبح رفتم دو بار گرفت که خوب نبود گفت برو آبمیوه بخور و راه برو دوباره بگیریم دوباره گرفتن که باز هم خوب نبود و به دکترم زنگ زدن که دکتر گفت اورژانسی ببرید اتاق عمل من سریع خودمو میرسونم از اون لحظه ی تماس تا اتاق عمل کلا ده دقیقه نکشید و بیهوشم کردن و رونیسا خانوم دنیا اومد من خیلی استرس داشتم و وقتی اتاق عمل و دیدم بیشتر شد واقعا خوشحالم که بیخوشم کردن و چیزی نفهمیدم چون واقعا اگر متوجه اتفاقات دورم میشدم استرسم خیلی بیشتر میشد واقعا از سزارین هم رازی بودم و خدا رو شکر میکنم که هم خودم سالمم هم بچه و هم اینکه زایمانم سزارین شد چون درد معاینه کردن طبیعی از درد بخیه بیشتر بود و کلا درد زیادی نکشیدم برای زایمان فقط برای ماساژ رحمی درد داشتم حالا نمی‌دونم به خاطر رسیدگی عالی بیمارستان و ورسنلش بود یا کلا این بود ولی عمم بیمارستان دیگه ای زایمان کرد خیلی درد داشت پس حتما تو انتخاب بیمارستان دقت کنید
مامان حلما🎀🩷 مامان حلما🎀🩷 روزهای ابتدایی تولد
مامان محمد مصطفی🐣🐥 مامان محمد مصطفی🐣🐥 ۲ ماهگی
تجربه زایمان مامان اولی ۲
دیکه دکتر اومد و رفتم اتاق عمل با حال روحی داغون و درد زیاد رو تخت خوابیدم بهم توضیح داد که بی حسی از کمر انجام میشه و ممکنه چیزی حس کنی رو بدنت ولی اصلا دردی متوجه نمیشی
مثل دندون پزشکی
چون ماما بخش طبیعی خیلی بهش فشار آورده بود بچه رفته بود بالا و‌وضعیت خوبی نبود به‌بعد برش به شدت به بدنم فشار میاوردن تا بتونن بچه خارج کنن چون بالا رفته بود
من اصلا سرم تکون ندادم خداروشکر سر درد هم نگرفتم ولی بعد زایمان بخاطر خونی که میره خیلی لرزش بدن داشتم که طبیعی همه اینجوری هستن
من اصلا متوجه صدای بچه نشدم تا بهم گفتن چه پسر نازی تازه متوجه شدم بچه بیرونه
گذاشتن کنار صورتم یعنی اپن لحظه دلم میخواست پرواز کنم خیلی شیرین بود
بعد بخیه زدن دکتر خیلی باهام حرف زد که آب زیاد مصرف کنم سرم تکون ندم زیاد سرپا نباشم که به بخیه فشار بیاد
رفتم ریکاوری بعد ۲ تا سرم بردنم به بخش با بچه رفتم دلم میخواست ببینمش ولی گفته بود اصلا سرتو تکون نده من اتاق خصوصی گرفتم
نجمیه امسال نرگس اینجوری
۵۵۰۰ برا اتاق خصوصی تک همراه
۷۵۰۰ اتاق خصوصی تک همراه با ویو
۹۵۰۰ سوئیت
مامان پ همسرم جلوی در منتظرم بودن تا اومدم دیدمشون خیلی دلم آروم شد
بعد بچه بردن برا معاینه و آوردنش اتاقم
کلاهش خونی بود مامانم لباسش رو‌کلا عوض کرد بیمارستان اصلا نمیشوره بچه رو انگار لباس تنش کرد پرستارا هم اومدن که منو آماده کنن سرم،پوشک، و این‌چیزها بهشم شیاف چندبار زدن با اینکه قبل رفتن به بیمارستان خودم گذاشته بودم ....
مامان جوجو🐣🩵 مامان جوجو🐣🩵 روزهای ابتدایی تولد
سلام به مامانی مشهدی، تو دو تا تاپیک قبلیم درمورد عملم گفتم ،دیگه الان حالم بهتره گفتم یه خلاصه هم درمورد بیمارستانم بگم: رفتم بیمارستان مادر، بدون هیچ بیمه ای هستم، کل هزینه هاش شد ۳۲ تومن
۱ تومن nst در اول ورود
۱ تومن برای کارای قبل پذیرش
۲۵ تومن برای خودِ عملم
و ۵ تومن برای اتاق (۳ نفره )
درکل از رفتار پرسنل خیلی راضی بودم، پرسنل بخش و اتاق عمل بسیاااار مهربون بودن ولی بعضی از پرسنل زایشگاه اخلاق خوبی نداشتن
دکترم خانوم آرزو احمدی بود که خیلی با آرامش و سریع عمل کرد و فردا عمل اومد بهم سر زد و دارو داد ... ۲۰ تومن دستمزد گرفت که بنظرم یکم زیاد بود ولی خب ایشالا که بخیه هاش رو خوب زده باشه
تو بیمارستان هم رسیدگی واقعا خوب بود، اما محیط خیلی قشنگ و رویایی و شیکی نداشت که درحد بیمارستان خصوصی های دیگه باشه اما چون رسیدگی خوبی داشتن، بنظرم محیط زیاد مهم نبود
غذاشونم چلو گوشت و سوپ و کاچی و صبحانه برای من بود و برای همراهی هم کباب و کوفته صبحانه دادن
مامان پیثری👶💙 مامان پیثری👶💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمان (پارت چهار)
گذاشتنش رو سینمو اصلااا باورم نمیشد که من تونستممممم 😂و همش قربون صدقه‌ی پسرم میرفتم و ماما میگفت ول کن حالا این دستکشو فوت کن که جفتتم در بیاد بیرون😂یه ساعتی درگیر بخیه و فشار بودیم
سخت بود ولی چون درد زایمان کشیدی چند دیقه قبلش اصلا نمیفهمیدی دردای اونارو😂و خیلی سفارش کردن که تو بخیه خیلی بی حسی بهم تزریق کنید
خلاصه که یساعت بعد من و پسرم اومدیم بخش و با حال کاملا خوب و سر حال و چون خیلی انرژی از دست داده بودم و دوروز بود غذای. زیادی نمیخوردم بخاطر زایمان راحت فقط میگفتم بدین بخورم😂
اگه دردایی که واقعا ازم انرژی گرفتن رو حساب کنم کلا ۶؛۷ساعتی درد کشیدم واسه زایمان و خب خیلییی راضی بودم از تصمیمم و اگه برگردم عقب بازم انتخابم طبیعیه
خداروشکر میکنم که کمکم کرد و واقعا حس میکنم توسل کردنام به حضرت زهرا و خانم ام البنین خیلی کمکم میکرد و بهم قوت میداد🥺

ان شاءالله همه‌ی مادرای باردار چشم انتظار کوچولوهاشون صحیح و سالم بگیرن بغلشون✨😍
مامان غوره مامان غوره ۵ ماهگی
تجربه سزارین در نیکان سپیدقسمت‌اول

من در اصل باید ۲۱اردیبهش میرفتم واسه زایمان
چهارروز پیش که رفتم پیش دکترم‌چون خیلی ترسح سبز داشتم دکترم معاینه کرد و قرص داد
دیروز صبح که رفتم حمام قاطی ترشحاتم خون بود دیگه سریع زنگ زدن بلوک زایمان گفتن بیا
ان اس تی گرفتن خوب بود و اینکه سونو رشد و بیوفیزیکال هم دادم همه چی عالی بود دکتر گفت احتمالا واسه معاینه اس
خلاصه ساعت شش از بیمارستان رفتم خونه
خیلی ترافیک بود تا برسیم خونه ۸ شد خیلی کمرم درد گرفته بود رفتم رو تخت دراز کشیدم که بلکه آروم بشم مدام هم بچم سفت میکرد به شدت درد میومد تا اینکه ساعت ۹ یه صدای تق از تو دلم اومد از ترسم بلند نشدم حسم میگفت کیسه آبمه ولی میترسیدم
تا اینکه پنج دقیقه بعد یهو کلی آب ازم ریخت روی تشک
دیگه اولش حسابی ترسیدم و گریه کردم بعدش شوهرم صدا کردم سریع حاضر شدیم جمع کردیم اومدیم بیمارستان از اون طرف هم به دکترم گفتم اونم گفت شما برو من میام
دیگه تا برسیم بیمارستان ساعت ۱۱شد
دکتر زنگ زده بود بلوک زایمان اطلاع داده بود که من دارم میرم با این شرایط
سریع لباسامو‌ در آوردن نوار قلب گرفتن پرونده تشکیل دادن آنزیوکت و سونداژ وصل کردن حاضر و آماده منتظر بودم اتاق عمل بگه بیا
سونداژ اصلااا درد نداشت لیدوکائین زدن
دیگه دردام خیلی داشت زیاد میشد
همسرم‌اومد رضایت داد و پیش بسوی اتاق عمل....
مامان محمد مامان محمد ۲ ماهگی
پارت ۴زایمان طبیعی
جفت که اومد بیرون چون من پلاکت خونم یکم پایین بود بخاطر بارداری خونریزی داشتم سخت جلوشو میگرفتن و چون برش زیاد زده بودن بخیه زیاد خوردم خیلی خوب برام بخیه زد دکترم خدا خیرش بده ولی سخت ترین قسمتش به نظر من بخیه و آمپول فشار بود
بی حسی میزنن موقع زدن بخیه ولی بعدش من کلی درد داشتم تا یک هفته حتی نمیتونستم بشینم خیلی خیلی برام سخت بود انقدر سخت که من درد زایمانم به کل یادم رفته بود و فقط از درد بخیه ها میگم، درکل بخوام بگم اگه بخیه رو فاکتور بگیرم زایمانم خیلی خوب بود راضی بودم ازش و به خودمو امثال خودم که خانم هستن میبالم که انقدر قوی هستیم و دعا میکنم همه چشم انتظار ها این درد سخت و در عین حال به شدت شیرین رو تجربه کنن، درد زایمان در مقابل درد چشم انتظاری خیلی خیلی ناچیزه
نکات کوچیکی که شاید براتون سوال باشه پسر من ۳۳۰۰وزنش بود تو ۳۹هفته ۵روز دردم گرفت و بخاطر ورزشا پروسه زایمانم چهار پنج ساعت بیشتر نکشید خوده دکترای اونجا هم خیلی راضی بودن از زایمانم چون خانومایی اونجا بودن که بچه دوم سومشون بود ولی از شب های قبلش تو بیمارستان بستری بودن ولی من شکم اولی بودم و تو ۴،۵ساعت زاییدم
پسرم ساعت ۱۱:۱۰ظهر در روز ۱۴مرداد به دنیا اومد🩵🥹
مامان آقا فرهان🧸⚽️ مامان آقا فرهان🧸⚽️ ۱ ماهگی
پارت دوم
ساعت ۱۱زنگ زدن که منو ببرن اتاق عمل و با ویلچر منو بردن اونجا چندتا سئوال پرسیدن و باهام حرف زدن تا استرس اگه دارم برطرف بشه تا نوبت من شد رفتم داخل اتاق که بنظرم خیلی جالب بود دکتر بیهوشی اومد و بهم اطمینان داد که آزارم نمیکنه و ازم خواست که همراهیش کنم با کمک پرستار خم شدم و آمپول بی‌حسی زده شد و باید بگم مثل زدن سروم بود آمپولش فقط یه لحظه تو نخاع حس تیر کشیدن میده و به دقیقه نمی‌کشه که بی حس بی حس میشی درازم دادن و ماما شکممو ماساژ داد تا کامل عصب شکمم بی حس بشه بعد جلومو پارچه گذاشتنو دکتر اومد و شروع شد اون تایم یه ماما کنارم بود تا من نترسم و چک می‌کرد تا حالم بد نشه
سر ساعت ۱۱و۲۵دقیقه موقع ساکشن کردن کیسه آب شکمم یهو رفت پایین و صدای بچم در اومد🥹
و بهم نشونش دادن و گذاشتن رو تخت و اومدن سراغ من تا جفت خارج بشه بعد اون یه لحظه تهوع گرفتم که سریع آمپول زدن که خوب خوب شدم بعد انجام کارا پسرمو آوردن و گذاشتن رو صورتم یعنی بهترین حال جهان بود برام بوی بهشت صورت نرم و گرمش اصلا نمیتونم خوب بودن اون لحظه رو با کلمات توصیف کنم