بدنش رو سوراخ سوراخ کردن برای رگ گیری.
بعد سه روز که سرم تو دستش بود آژیوکت نشتی داد و مجبور شدن در بیارن
دیگه نمیشد تو دستش بزنن
تو پاش آنژیوکت زدن
ولی پاشو محکم گرفته بود از شدت درد
پاش ورم کرد و گفتن نشتی داده
آنژیوکت رو که درآوردن دیدن تو پاش شکسته.
صحنه های گریه کردنش از جلوی چشمم نمیره
اینکه با التماس بهم نگاه میکرد
با التماس روسری مو چنگ میزد
اشکاش که از گوشه های چشمش میریخت
دوباره که اومدن تو پای دیگه اش بزنن اجازه ندادم. رفتیم رضایت دادیم که ترخیص بشیم.
از وقتی اومدیم خونه صداش گرفته از بس گریه کرده.
رسیدیم خونه بعد سه روز دیگه نا نداشت بچم. ولی اینقدر دلش تنگ شده بود برای خونه و اسباب بازی هاش که همه جای خونه چرخید و سرک کشید و بازی کرد.
هنوز وقتی با پاش میخواد فشار بده و بلند بشه دردش میاد‌.
خدایا به حق دل شسکته حضرت رباب خودت محافظ همه شیرخوارها باش.
الهی برات بمیرم مادر که هیچ کاری نتونستم برات بکنم😭😭😭😭😭😭😭😭😭
الهی

۱۴ پاسخ

خدا ان شاءالله سلامتی بده ..
حتی تصورش هم وحشتناک دردناکه 😓🥲
خدا زود زود سلامتی کامل عنایت کنه به حق حضرت زهرا

آخ مادر.چیا کشیدی تو...😔چی شده بود مگه دردونمونو؟

آخی عزیزم چه دردی کشید طفلی و چقد خودت اذیت شدی🖤 با تصور این لحظه بغض کردم... الهی به حق حضرت زهرا بچه ات زودتر خوب بشه عزیزم

الهیییی عزیزدلم🥺 چقد اذیت شده بچه😔 انشاله دیگه هیچ‌وقت مریض نشه

الهیییی 😥😥😥😥 خداایا درد به بچه ها نده من همیشه میگم درد رو بده بخودم بچم سالم باشه فقط و فقط

قلبم به درد اومد 😭، انشالله هر چه زودتر حالش خوب بشه ، خوب کردی اوردی خونه

سلام مامان دردونه خوبی خداسلامتی بده چیشده

سلامتی همه بچه ها انشالله .الهی آمین 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻

عزیز دلم😭
الهی امین

🥺🥺
الهی آمین
الهی که زود خوب بشه

الهی بمیرم
خیلی سخته درکت میکنم

آخخخ که‌گفتی و من تمام این صحنه ها اومد جلو چشمم🥲🥲
هانای من ۴ ماهگیش مریض شد، چندبار خون گرفتن برای آزمایش، چندبار تلاش برای سرم زدن و درنهایت گفتم نمیخوام، بچه مو ول کنید...
خیلی بد بود....خیلی

آخی عزیزم
انشالا زود خوب بشه

الهی عزیزم🥺🥺🥺

سوال های مرتبط

مامان دوقلوها❤❤ مامان دوقلوها❤❤ ۱۲ ماهگی
خدایااا صدامو میشنوی کم آوردم بهم دوقلو دادی هزار بار شکر کردم با این که دوربرم کسیو نداشتم به تنهایی به اینجا رسوندم خدایا شکرت ناشکری نمیکنم خدایا هر دردی میدی به خودم بده بچه هامو سالم سلامت نگه دار خدایا میبینی چقدر تنهام بچمو به خودت میسپارم این بچه مگه چه گناهی کرده انقدر باید سوراخ سوراخ بشه الهی بمیرم برات مادر ک هیچ کاری از دستم برنمیاد😭😭😭دیشب بدترین شب عمرم بود خدا هیچ کسو با بچش امتحان نکنه به حق این شب های عزیز
دیشب از بچم رگ پیدا نمیکردن چقدر سوراخ سوراخ کردن دستو پاهاشو نتونست بگیرن دکتر گفت باید بره اتاق عمل ازش رگ بگیرن یعنی مردمو زنده شدم به پای خدا افتادم التماسش کردم😭😭😭😭دوباره اومدن نگاه کردن خدا معجزه کرد یه رگ خوب پیدا کردن خدارو چقدر شکر کردم
ازتون میخوام بره بچم خیلی دعا کنین ویروس گرفته آب بدنش کلا رفته اسهال استفراغ بچم نصفه شده از اونور نگران اون یکی بچمم ک دست اینو اون اوارست بادلای پاکتون دعا کنید😭😭😭
مامان مهراب مامان مهراب ۱۴ ماهگی
دیروز سختترین روزم رو گذروندم .واقعا سخت بود خیلی سخت .منی که همش تو بیمارستان بودم و سره کارم با مریض ها دیروز نفسم تو حلقم بود استرس گرفته بودم به زور خودم رو کنترل کرده بودم خونسرد باشم .مهراب از رو تخت افتاد پایین یکدفعه نفسش رفت کوبیدم پشتش هنوز نفسش نیومده بود بالا زدم پشت باسنش چند تا محکم جیغ زد و گریه کرد بعدش بهش فرنی دادم خورد دوبار بالا آوارد گفتم شاید زیادی دادم و استرس به خودم ندادم ولی تو ذهنم بود بعد دیدم رگه های خون تو دوتا سوراخ بینیش هست دوستم گفت زنگ ۱۱۵بزنم زدم گفت برسونم بیمارستان بردم گفتن باید بخوابونمش عکس بگیرم از حال و هوای حال بدم هیچی نگم بهتره چون از درون داغون بودم و ترسیده بودم بردم عکس گرفتن خداروشکر خوب بود .حالا بعدش رسیدم خونه شوهرم دعوام کرد مادرشوهرم دعوام کرد که آی تقصیر تو بوده .جوابشونو دادم ولی کسی از دل داغون من خبر نداره .نمیفهمن بچه راه افتاده بچه آویزون میشه چه رو تخت چه به پله چه به همه جا و امکان افتادنش هست .اونی که تمام استرس هارو یکجا کشید اونی که بچه رو تنها برد بیمارستان و آوارد اون من بودم نه اونا پس حق ندارن من رو بازخواست کنن.دلم فقط گرفته