درو همسرم باز کرد دیدیم بچه جیغ کشدی دستش و گذاشته بود لای در خلاصه رفتیم تو میخواستیم بخوابیم من داشتم اتاق و مرتب میکردم تلوزیون روشن بود برقا خاموش همسرم رفت شیشه بهارو از تو ماشین بیاره محمد سدرا پشت سرش بره اونم متوجه نشه ایندفعه خودش دستشو لای در کرد بود
هوف
خلاصه گفتم فقط بخوابیم امدیم بخوابیم بلند شد از جاش کوپ با کله خورد به دیوار یعنی با استرسی که از دیروز عصر تا الان بهاطرش کشیدم شدید معدم درد میکنه حالت تهوع دارم خدا خودش رحم کنه صدقه از همون سر شب گذاشتم گردنم برم بیرون بدم
خلاصه که گفتن از جایی که پسرت خیلی شره احتمالا اون با چیزی زده به شیشه اونای که اونور مغازه بودن به گفته ی دومادم گفتن اره پسر من یه چیزی داشته میزده به شیشه یه چیزی تو مشتش بوده که ما کل مغازه را زیرو رو کردیم حتی وسط شیشه هارا نگاه کریم نه سنگی بود نه چیزی فقط یه شیرینی بود که بچم از کنار خودم برداتشه بود بعد کلا لحظه افتادن شیشه پسر من چند قدم اینور تر بود (خواهرمو شوهرش خیلی ادمای گردن نگیری هستن ) رفتیم خونه. اون یکی ابجیم این ابجیم همش تکرار میکرد که اره محمد سدرا یه چیزی. زده به شیشه هرچی میگفتم خوب سنگی نبود اون شیرینی بوده دستش بعد کلا بچه اینور بوده شیشه افتاده خلاصه گردن نمیگرفت نسشته بودیم سر سفره که محمد سدرا رفت اتاق پیش داداشتم خوده بود به میز خاطره قوری سمار دکوری افتاد روش لپش از اینور جاک خورد و ورم کرد ابجیم که خونشون دعوت بودیم گفت فدا سرش البته اونا نشکستن فقط افتادن گفت عیبی نداره بچه خودش از بین رفت بعد سریع بعد شام بلند شدم امدم خونه تا رسیدیم در خونه
کامنت بعد
نحسی سبزده بدر انگار گرفته شمارو کامل🥲
خدا رحم کرده
یه خروس قربونی کن
بچه بی زبون
ووای خدا چقد بلا سراین بچه اومده
وای چقد صدمه دیده بچه بیچارع تو یه روز چندوقتشه
اره خوب کردی صدقه گذاشتی
عزیزکم خدارحم کنه به بچه ها حتماحتما یه صدقه بده
منتظرکامنتم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.