۶ پاسخ

هیچ بچه ای اندازه تانیای من لوس نبود،الان خوب شده بدش میاد کاراشو کنم حتی،خوب میشن،اما بنظرم خیلی همراهیش نکن هرچی خواست بخرید واسش

پسر منم همینطوره نمونه اش شیر میخواد میگیرم براش میریم مهد میبینه دوستاش آبمیوه آوردن داد و بیداد که بلند شو برام آبمیوه هم بخر

منم امروز خود زنی کردم از دستش و حتی کتکش زدم به هیچ صراتی مستقیم نیست هرکاری میکنم الکی گریه میکنه و نق میزنه به قران خودم تنهام روانی شدم دیگه از صبح تا شب باهاش سرو کله میزنم

چه مکملی بهش میدید عزیزم؟؟بعضی از مکمل ها باعث افزایش انرژی میشن و روی خلق و خوی بچه اثر میذارن

مثل دختر من. امروز میگه باید بریم پیش مادرجون حالا مادرجونش حوصله سروصدا اینو نداره اصلا نمیگه بیاید پیشم

خوب توبچه دوم بیاری دیگه اینکاراش نصف میشه انقدرهم به عزیزخاله گیرندین شماکه بچه نیستین😡😡😡😡

سوال های مرتبط

مامان آدرین مامان آدرین ۴ سالگی
مامانای گل کمک ازتون می‌خوام ببینم بچه‌های شما هم اینجورین پسر من خیلی حرف می‌زنه خیلی سوال میپرسه و خیلی بازی گوشی می‌کنه خیلی فضولی می‌کنه کلافم می‌کنه مثلاً یه کاری بهش میگم نکنه از قصد می‌کنه اذیت می‌کنه من حتی دکترم بردمش یک سال پیش اینا بود گفتش که بیش فعال حتی نیستش نمی‌دونم چیکار کنم از دستش کلافه‌ام شدم وعصبی شرایطم که فعلاً نمیشه مهد کودک نوشتش از یه طرف چند روزم مسافرت بودیم یه خونه خیلی بزرگ و حیاط دار بود حالا الان توی آپارتمان اومدیم خب می‌دونم یه علت بدقلق بودنش الان اینه،از لحاظ خورد و خوراکم خودم رعایت می‌کنم ولی خب پدربزرگ مادربزرگا یاحتی باباش کار خودشونو می‌کنن گوشی نمیدم بهش ولی باباش گوشی خیلی میده من واقعا نمی‌دونم چیکار کنم خیلی منو اذیت و عصبی می‌کنه لجبازیای علکس داره خصوصاً منو یه جاهایی عاجز میشم دو روز واقعاً از دستش کلافه بودم به نظرتون من چیکار کنم به جز اینکه بیرون ببرمش هرروز وبازی و اینا کنم باهاش دیگه نمی‌دونم چیکار کنم و اینکه مکمل بهش میدم موثره یا نه الان ماه سومش بود مکمل خودشو گیر نیاوردم مجبور شدم براش سانستول ایمونو بگیرم ولی حس می‌کنم سانستول بهش نمی‌سازه و خیلی شیطونش کرده و نمیتونه بشینه از امروز بهش ندادم شما یه راه حل دارین به من بگین من چیکار کنم؟
مامان دلسا😍 مامان دلسا😍 ۴ سالگی
من خیییییلی خستم از بچه داری
دخترم اصلاااااا و ابدا حرف گوش نمیده، اصلا توضیح حالیش نمیشه
اصلا از حرفش کوتاه نمیاد
جزء به جزء زندگیمون هرمرحله اش شده یه مصیبت. غذا خوردن، دست شستن، لباس پوشیدن، دستشویی رفتن و ....
بخدا دیگه کم اوردم‌ واقعا نمیتونم از پسش بر بیام هیچ جوره
فقط تو همین هفته دوتا دعوای اساسی کردیم باهم. یکیش همین یک ساعت پیش بود.
خیلی دوست داره ببرمش خونه مامانم. از مهد برگشتنی گفت بریم گفتم باشه. قبل رفتن باهاش حرف زدم که مامان حرفمو گوش بده وگرنه مجبور میشیم برگردیم. رفتیم بالا انگار با یه موجود دیگه طرفم. منم بعد کلی داد و بیداد برداشتم اوردمش خونه. گریه کنان اومد
حالا از همه بدتر مامانمه که میکشیدش میگفت ولش کن تو بچه داری بلد نیستی برو خونتون این پیش من مبمونه😔😔😔😔 انگار من دشمنشم
بخدا داغونم. اصلا بچه داری اونی نبود که تصور میکردم. بمیرمم دیگه بچه نمیارم
بخدا از همه بدتر اینه که اصلا توضیح حالیش نمیشه. گوش نمیده اصن ببینه چی میگی
حالا الان هم ناراحتم که این چه مدل بچه داریه، هم از عذاب وجدان دارم میمیرم که چه مامان به درد نخور و بدیم، هم هزار حس بد دیگه😭😭😭