آخ که چقدر امشب از خودم متنفر شدم
پسرم جای ختنه ش چسبندگی پیدا کرده بود
بردیمش دکتر که جدا کنه
وقتی دکتر داشت جدا میکرد پسرم گریه میکرد
منشی که اومده بود کمک دکتر گفت وای از دست این مامانا
شوهرمم که هی تا خونه غر میزد که اگه از اول درست پوستشو میکشیدی اینطوری نمیشد
خودمم که هر بار میخوام بشورمش یا چربش کنم دست میزنم به آلتش غش میکنه گریه دلم از جا کنده میشه
یه حال مزخرفیم امشب
چه مادر بدی هستم من😭😭😭😭

تو مادر بدی نیسی .
والا مام نمیدونسیم باید اینکارو بکنیم.
تاحالا چندتا پسر داشتیم.
بعدم‌مگه فقط وظیفه مادره باباش ک‌میدونس میکرد.
تو ک الت شوهرتو نداشتی ک‌بدونی

مادر با هر گریه بچش ده برابر درد و زجر میکشه این حس و یه پدر هیچ وقت تجربه نمیکنه
تو اصلا مادر بدی نیستی اگه پدرا وظیفه خودشون و فقط پول دراوردن نمیدونستن زندگیا گل و بلبل بود
از لحاظ شرعی هیچ زنی وظیفه نداره تو خونه مرد کار کنه و تمیزی کنه و بچه شیر بده و مستحق دریافت مزد ولی همه مردا زنارو کلفت میبینن خودشون مالک ملک پادشاهی

منم بعضی وقتا این حسو پیدا میکنم

الان دیکه اوکی شد؟

وقتی ختنه میکنن باید بکشیم یا بعدش که حلقه افتاد؟

عزیزم منشی هاش خوبن فقط حرف کلی زده بعدشم اون دکتری که ختنه کرده اش باید بهت توضیح می‌داد.اتفاقا دکتر عمویی خودش ختنه کرد پسرمو و توضیح داد بهم و رفتیم پماد براش گرفتیم دو ماه بعدشم گفت بیار چک کنم که چسبندگی نداشته باشه و چک کرد و گفت عالیه همه چی .ماها که بلد نیستیم بچه نداشتیم باید بهمون توضیح بدن و بگن توام خونسرد باش مردا هزارتا حرف میزنن تو ناراحت نشو

وای منم همینه شما دکترش کی بوده

غصه نخور پسر منم تو دو سالگی رفتیم چسبندگی جا ختنه شو باز کردیم ولی چون اصلا نمیزاره دست بهش بزنم دوباره چسبیده الان 3 نیم سالشه موندم چیکار کنم

میتونم بپرسم چه علامتی داشت که فهمیدید چسبندگی داره؟
آخه من اصلا چرب نمیکنم.
دکتری که ختنه کرد گفت فقط تا یک هفته.
الان نمی‌دونم نیازی هست چرب کنم یا نه؟

عزیز دلم تو اولین باره ته مادر شدی هیچ مادری دوس نداره بچه ش اذیت بشه تو امه تلاشتو کردی ولی نشده پس خودتو سرزنش نکن

عزیزم به خودت سخت نگیر
ماهم آدمیم خود شوهرت یا حتی همون منشی هم ممکنه ی سری چیزا رو ندونن

تو مامان بدی نیستی فقط باید میزدی تو دهن منشی بعدش

ینی همینجوری دکتر فقط میکشید ک جدا شد؟؟

و هیچوقت واژه منفی بکار نبر مادر بودن اینقدر سختی و زجر داره ک هیچوقت بد بودن کنارش معنی نداره

اصلا ربطی نداره به ماها
منم پسرم اینجوری شد تو ۴۰ روزگی
خب چکار میشه کرد وقتی نمیذارن ما هم تحمل گریه هاشونو نداریم
بیخیال بابا
قرار نیست همه ما رو درک کنن
یه گوش رو در کن یکی دروازه

یعنی چی خواهر مگه فقط وظیفه تو بوده وظیفه باباش هم بوده من از زخم میترسم صبحا یه کوچولو پماد میزدم ولی از ظهر ک باباش میومد اون کامل چربش می‌کرد تا 12شب ک میخواست بخوابه فقط ک تو تنها مسئولیت نداری باباش هم وظیفش بوده نگاه کنه بهش برسه

اصلا مادر بدی نیستی او همه تلاش داری می‌کنی عزیزم معجزه نمیتونی کنی که پیش میاد اصلا این حرف نزن کار همسرت اشتباه بود بجای که لزوما کنه بیشتر حالت خراب کرد تو یک مادر کاملی که تونستی یک‌بچه دست گل به دنیا بیاری

نه عزیزم تو مادر بدی نیستی هیچوقت اینطوری نگو