درود خانوما
یه موضوعی چند روزه که اذیتم میکنه میخاستم نظر و تجربه شما رو بدونم
الان که هوا گرم شده و بچه‌های ما هم تازه با غلت زدن و چهار دست و پا و نشستن اشنا شدن و مدام توو بیداریاشون در حال بازی و تحرکن
چطوری میشه پوشکشون نکرد؟
اخه واقعا هوا گرمه خیلی اذیت میشن
من جدیدا توو خواب پوشکش نمیکنم یا خیلی شل پوشکشو میبندم چون در کل توو خواب نه جیش میکنه نه پی پی
ولی توو بیداری هم یه تایمایی حس میکنم اذیت میشه
از اون گذشته همه وسایل خونه مثل مبل و فرش و ... خاکستری روشن و سفیدن و زود کثیفی رو نشون میدن..
وقتیم که بازش کنم و پوشک نباشه بهرحال میخواد بازی کنه برای خودش بچرخه توو خونه و ..
بنظرتون چیکار میشه برای راحتیشون انجام داد؟
توو فکرش بودم یه پارچه نخی خوب و نایلون برزنت که برای سرویس اشپزخانه استفاده میشه و الیاف بخرم یه زیرانداز بزرگ براش بدوزم راحت توو خونه ازادش بذارم ولی تجربه ندارم نمیدونم این خوب کار میکنه یا نه
بعدش فکر میکنم اگه بچه هم پیپی کنه خب اون الیاف توش بو میگیره نمیشه شستش
موندم چیکار کنم
شما تجربه و پیشنهادتون چی بوده مامانا؟

تصویر
۱۵ پاسخ

کولر روشن کن سعی کن دمای خونه رو ٢٨ درجه تنظیم کنی شلوار نخی و آزاد بپوش براش تند تند پوشکش رو عوض کن
بنظرم اگه دمای خونه خوب باشه و احساس گرما نکنه پوشک اذیتش نمیکنه

منم همین مشکلو دارم نمیدونم چیکار کنم
شما شبا تا صبح پوشک نمیکنید ؟

یک زیر انداز هایی هستش من زیاد تبلیغشو تو اینستا دیدم کاملا ضد ابه . ولی ابعاد انچنان بزرگی نداره. متوسطه . میتونی ازونا تهیه کنی تایمایی ک مطمئنی پی پی نمیکنه بذاری اونجا بازی کنه اسباب بازی بریزی اونجا براش . یا بعد از اینکه پی پی کرد و مطمئنی تا چند ساعت پی پی نمیکنه بذاریش اونجا. در حد روزی یک ساعت دو ساعتم باشه خوبه دیگه.

من برا دخترم از این پوشک آماده ها گرفتم
از سایت یکتا پلاس
تو روز کلا از اونا میبندم
خیلی راضی ام
بعضی وقتا هم که میسوزه، شورت اضطراری میپوشونم، در حد دوتا جیش زو تحمل میکنه بعدش نم میده
در کل به سایتش سر بزن 😉

بین کهنه هم برا اینکه نم نده بیرون ب اندازه تای کهنه ی نوار سفره ی بار مصرف میندازم وسط کهنه

من کهنه بچه گرفتم میندازم وسط پاش شلوار میپوشم روش

شورت اموزشی بزرگ با توجه ب چثه بچت اگ خیلی چاق و توپر نیس سایز ۲ بگیر براش بپوش پاش تو روز ی ساعتی ازاد بزارش شبا بپوش براش
خیلی خوبه مخصوصا تو این هواهای گرم‌ بچه عرق سوز میشه اذیت‌میشه

سلام من اصلا تو خونه به هیچ وجه پوشکش نمیکنم
وقتی میخاد بازی میکنه تو خونه رو فرشام کلن دشک پلاستیکی ميندازم تا جیش هم میکنه زود عوضش میکنم

منکه لباس خنک تنش میکنم در حد یه زیر دکمه لازم باشه کولرم میزنم ولی این همه بچه با پوشک بزرگ شدن دیگه چیز خاصی نیس خیلی نجس کاری داره باز گذاشتن منکه این کارو هیچ وقت نمیکنم

من دخترم خرداد به دنیا اومد کولر روشن بود تو خونه ولی مستقیم نمیذاشتمش زیر باد کولر
میتونی بعضی وقتا بچه رو آزاد بذاری خوبه به نظرم

من از دوماهگی به بعد تا الان روزا اصلا تو خونه مای بیبی نبستم واس پسرم فقط شبا ۱۱به بعد می‌بندم تا صبح...خداروشکر مشکلیم نداشتم...
هرچند فرشامم کرم رنگه ولی خب دیگه بچس این یه سالو تحمل میکنم بعد میشورمش...حالا پی پی اگه لک بندازه فورا پاکش میکنم ولی کم پیش میاد

از این شورتا هست که برا بچه ها میگیرن برا از جیش گرفتن میپوشن....
3تا گرفتم صبحا بیدار میشه باز میزارم اونارو نوبتی میپوشم و میشورم...

من تایپک گذاشتم تازه سوال کردم. تو خونه که کولر روشن میکنیم خنکه همیشه ‌.بعد زود ب زود عوضش کن و بشور .من اکثر پوشکش رو شل میبندم بدون شلوار یا شلوارک گشاد ک هوا بخوره .ایطوره ن میسوزه ن خونه کثیف میشه .ببین هر کاری کنی وقتی بچه باز بزاری خونه کثیف میشه حالا هر روشی ک بخوای امتحان کنی هم فایده نداره

اصلا این کارو نکن همه جا کثیف میشه ، خیالت راحت اذیت نمیشه چون کوچیکه تندتند پوشک کثیف میکنه

والا هیچ جوره نمیشه دختر من که یه جا واینمیسه روزی هزار بار میاد اشپزخونه و میره
نمیشه همه خونه رو چیزی پهن کرد
همون شبا پوشکش نکن

سوال های مرتبط

مامان آناهیتا 💜 مامان آناهیتا 💜 ۹ ماهگی
یادمه پارسال توو این روزا حسابی بی‌حال شده بودم و کار هرروزم شده بود خوابیدن جلوی کولر و پتو کشیدن روو خودم🫠😅
روزا یا کتاب دستم میگرفتم و اصول زایمان طبیعی و فرزندپروری رو میخوندم
یا میخوابیدم
شبا هم یورو ۲۰۲۴ رو با بنیامین جون دنبال میکردم و چقدر عاشق سبک و نظر دادن خداداد عزیزی توو برنامه ویژه یورو بودم :)
توو این مابین، هر وقت فرشته کوچولوی توو شکمم تکون میخورد دوتایی بهش خیره میشدیم و باهاش حرف میزنم
باباش دست میذاشت روو شکمم و با حرکت اروم دستش با ذوق و شوق بهم میگفت اینجا زانوشه
اینجا کف پاشه
اینجا دنده‌هاشه.. :)
گاهی هم مثلاً بهش میگفت بزن قدش بابایی!
و جالب‌تر اینجاس که واقعا گاهی دخترکمون دقیقا همون لحظه و زیر دست باباش یه حرکت محکم میزد که ما همونو به نیت «زدم قدش» میگرفتیم :)
خلاصه که یه سونولوژیست همیشه کنارم بود که با حدسا و حرفاش دلمو قرص و روحیه از دست رفته بخاطر اون حجم از ببی برنامگی رو بهم برمیگردوند ؛)
امروز و الان و این هفته‌ها با پارسال خیلی متفاوته ولی یچیزی مشابه همون روزاس!
اینکه اناهیتای قشنگم عاشق خوابیدن زیر باد کولر و پتو رو خودش کشیدنه!
شاید باورتون نشه اگه بگم وقتی کولر روشنه و خونه خنکه دخترکم دو ساعت زیر پتو راحت و اسوده میخوابه :)
البته منم باید بهش بچسبم و دراز بکشم و کنارش بمونم
انگار دوست نداره مامانش ازش جدا بشه. دلش میخواد منم کنارش استراحت کنم🫠 ناهار و شام بابایی هم که هیچی (شوخی)😬😉
بازم مثل پارسال توو این وضعیت یا کتاب دستمه یا صفحه گوشی رو اسکرول میکنم یا فیلم میبینم تا خانوم خانوما بیدار شه :)

و باید بگم که خیلی از شباهت اینروزا به اون روزای بارداریم راضیم :)
این لذت و دلخوشی رو با هیییییچ چیزی توو دنیا عوض نمیکنم :)))
مامان آناهیتا 💜 مامان آناهیتا 💜 ۹ ماهگی
درود مامای پرتلاش
وقتتون به خیر و نیکی
یه سؤالی برام پیش اومده که دوست داشتم از شما بپرسم و ببینم تجربه شما چیه

این روزا که اناهیتا به نسبت دو سه ماه پیش شیطون‌تر شده گاهی فکر میکنم چقدر بچه‌داری سخت و طاقت فرساس..
حالا تازه چهار دست و پا نمیره طفلکم😁😂
فقط غلت میزنه و خودشو به وسایل و جاهای خطرناک میرسونه

بخاطر دندوناش هم درست نمیتونه شیر بخوره و کمابیش توو شیر خوردن غر میزنه و اذیته
روو زمین بند نمیمونه اگه از وسیله‌ای خوشش بیاد و بخواد بازی کنه ما هم باید بشینیم کنارش و نگاهش کنیم وگرنه اون وسیله یا اسباب بازیش رو رها میکنه..🥴
شاید باورتون نشه اگه بگم از گوشی چقدر بدش میاد
در حدی که من یه تماس جواب میدم از همون لحظه اول غر میزنه که قطع کنم و تا قطع میکنم و توجهمو به خودش میبینه میخنده و اروم میشه🥲😇✨
خوابش خیلی کم شده و از هشت صبح که بیدار میشه تا ۱۰-۱۱ شب نهایتاً سه ساعت میخوابه
البته من توو همون دو سه ساعت به کارام میرسم و غذامونو اماده میکنم ولی در کل همه چیز سخت و عجیب شد یهو.
الان فقط تنها لطفی که میتونم در حق خودم و بچم بکنم کتاب خوندن و ورزش و حوصله داشتن برای شیطونیاشه..
گاهی خسته میشم چون واقعا دست تنهام و نیاز به تنهایی و ارامش خیال از بابت امن بودن جای اناهیتام پیش کسی که واقعا بهش اطمینان داشته باشم مدتهاست که داره اذیتم میکنه اما بازم شکر
شکر که بنیامین کمک حالمه
شکر که تن جیگرگوشم سالمه
شکر برای همین سختی‌ها و لحظه‌هایی که در گذرند
شکر که به برکت وجود اناهیتاجون، یه ارامش و احساس و انرژی مثبت توو خونمون در جریانه که هیچوقت تجربش نکرده بودیم

شما چجوری بین نیازهای خودتون و نیازهای فرزندتون تعادل برقرار میکنید؟ در حالیکه در حال یادگیری مهارت‌های جدیدهستن..😊❣️
مامان آناهیتا 💜 مامان آناهیتا 💜 ۹ ماهگی
نیمه شبه...
اناهیتا بعد از کلی بازی و شیطونی و یه حموم حسابی که خیلیم توو وانِ آب و کف بهش خوش گذشته، الان معصومانه کنارم خوابیده..
باباشم بعد از دیدن یه فیلم سینمایی دو نفره کنار دوست‌دختر قدیمیش (مامان آنی) و به این خاطر که اینروزا اصلا نمیتونه با سروصدای دخترکمون تمرکز کنه و به کارش برسه، رفته توو اتاقش تا شاید یکم از کارای عقب افتادشو انجام بده..
بعد از یک روزِ پرهیاهو، دو ساعتی میشه که یکم اروم گرفتم و دراز کشیدم..
هر شب بعد از خوابیدن اناهیتا انگار تازه یادِ گلار میفتم..
همون دختری که برای تک تک ثانیه‌های زندگیش برنامه و هدف داشت..
برای صبح تا شب و روز به روزِ هر ماه برنامه مینوشت و گام به گام به طرف پیشرفت حرکت میکرد..
حتی خواب و کتاب خوندن و تایم بیداری اون دختر ساعت مشخص داشت!
ولی حالا چی ... :)
همه چیز شده اناهیتا..
همه کسمم شده اناهیتا..
اگر صداشو نشنوم یا صورتش جلوی چشمام نباشه مدام مضطربم..
شده یه تیکه از وجود من و باباش..
انگار هیچ مَنی یا بهتره بگم هیچ مایی قبل از اناهیتا وجود نداشته و زندگی نکرده!
انگار با تولد ِ اناهیتا ما هم از نو زاده شدیم!
یه مادر سرسخت و احساسی
یه پدر حساس و مهربون و دلسوز
باورم نمیشه که چقدر یه ادم میتونست جای منو توو قلب بنیامین بگیره و پر کنه..
حتی حاضر نیس در حد چند دقیقه از دخترش دل بکَنه.. همه برنامه ها و کاراشو طوری میچینه که ما مجبور نباشیم تنهایی جایی بریم و حتما خودشم باید همراهمون باشه چون بقول خودش صدای اناهیتا مدام توو گوششه :))
البته که کاملاً بهش حق میدم :)
پدرِ یک فرشته بودن این مشکلاتو هم با خودش داره ؛)
خلاصه که معنای زندگیمون خلاصه شده توو یک کلمه
"آناهیتا"
و چقدر خوبه زندگی کردن با چنین معنایی :)
مامان جوجو مامان جوجو ۸ ماهگی