شما هم مثل من گاهی میشینین فکر کنین زندگی با بچه خیلی سخته من میشینم فکر میکنم زندگی آزادمو از دست دادم از مسئولیتش میترسم گاهی
من یازده سال ازدواج کردم از ترس همین چیزا زیر بار بچه دار شدن نمیرفتم

خداروشکر کن ۱۱ سال آزاد زندگی کردی و شوهرت اسم بچه نبرده،،،هرچند بچه شیرینه و هر وقت وارد زندگی بشه همچیو قشنگ تر میکنه
ترس نداره اتفاقا خیلی شیرینه فکر میکنی وارد یه دنیای تازه ای شدی ک وجودت ب وجودش بنده

من برعکس شمام همش میگم کی به دنیا میاد که همه وقتم رو باهاش باشم لحظه شماری میکنم به دنیا بیاد همه وقتمو پر کنه

منم ۱۲ ساله ازدواج کردم. من گاهی وسط قربون صدقه ها به نی نی میگم تو قراره مارو زابراه کنی؟ آره؟😅 اما این یه واقعیته که وقتی نی نی بیاد سخت میشه خانداری با یه نی نی کوچولو

بنظرم از الان باید تمرین کنیم خانداری با یه نی نی کوچولو رو
من فک میکنم هرموقع خابید بجای اینکه بخابیم باید غذا درست کنیم از هرفرصت استفاده کنیم و فقط غذا درست کنیم😂

اگه کمکی داشته باشی زندگیت تعطیل نمیشه😁💕

دقیقا درست فک میکنی زندگی من که تعطیل شده

بزار انشالله دنیا بیاد همه دغدغه هات میشه بچت ،اصلا خودت تعجب می‌کنی چجوری قبل این وروجک زندگی میکردی
بچه خیلییی شیرینه و وقتی میاد همه چی تغییر میکنه

آش کشک خالته........

اوووه ۱۱ سال کیف کردی دیگه بسه مسئولیت بپذیر😁

آره منم اینجوریم و بچه نمیخواستم به همین دلایل

مطمئنن سخته و مطمئنن قرار نیست مثل قبل باشه اما من وقتی ب دخترم فکر میکنم فکر میکنم ک باید تا حدودی بفکر موفقیت خودم باشم تا یاد بگیره . باید باهاش یسری جاها برم ک معاشرت رو ببینه . با ازدواج آدم یکسری تصمیمات شجاعانه باید بگیره و زندگیه مشترک رو درک کنه و برای بارداری هم همینطوره

پذیرش مسئولیت کار بزرگیه ولی مطمئن باش اگه برنامه ریزی و همکاری همسر داشته باشی ازادیتو نمیگیره و بچه داری برات آسون تر میشه
ما همیشه بخاطر ترسهامون تو همون جایی که هستیم می‌مونیم و نمیخواییم تغییر کنیم ولی همه چی اونقدر سخت نیست

سخت هست ولی خیلی شیرینه منکه هروقت ناراحتم به این فکر میکنم ک دخترمو دارم خیلی حس خوبیه💜

چند سالته عزیزم