۷ پاسخ

وای گناه داره نزنش دیگ

هرچیه ازین وسواس الکیمونه نصف دعواها سر همین کثیفیه بخدا یادمون میره آخرسر میشه با ی شستشو تمیزش کرد

🥹🥹🥹🥹الهی ...عب نداره دفه ی بعدی نزنش چون اون خوب وبد روتشخیص نمیده

برای منم پیش اومده ولی آدم مگه چقدر اعصاب داره

دست آدم خودش نیست منم بعضی مواقع پیش میاد اون روز زدم جای انگشتام‌ موند هی قول میدم هی فراموش میکنم باز میزنم می‌دونم کار هم اشتباه عاشقشون هم هستم

ما مامانا با هزار تا محبتی که میکنیم با یه حرکت عذاب وجدان داریم وقرار با این عذابا همیشه زندگی کنیم منم همینطورم بع د اینکه دعواش میکنم عذاب وجدان دارم

عزیزم اعصاب خورد شده دیگ از قصد نبوده ک سعی کن دیگ تکرار نکنی

سوال های مرتبط

مامان عرفان جونم مامان عرفان جونم ۲ سالگی
عشقا سلام، اومدم خوشحالیم رو باهاتون در میون بزارم،،، عرفان حدود پنج ماه پیش( چون از بچگی باهام میومد دسشویی بخاطر وابستگی، اشنایی داشت با محیط دسشویی) کم کم میبردمش جیش میکرد ولی اصلا سعی نکردم که جفتمون اذیت بشیم، فقط در حدی که امادگیشو بسنجم، علاقه نشون داد و اومد، تقریبا از تولد دوسالگیش،خیلی هم خطا داشت چون اصلا سعی نکردم جدی بگیرم یا توضیح بدمش، ولی بعد از یک ماه دیگه بیرونم پوشکش نکردم و خودش میگفت شبا هم که از همون بچگی خشک بود پوشکش تا صبح،، خلاصه جیشش رو یک ماه طول کشید تا اوکی بشه، مونده بود پیپی که اصلا کارش نداشتم ترسیدم زود باشه یبوست بشه،، دوماه پیش گفتم مامان پیپی تو دسشویی کن مای بی بی مال مهیا کوچولوئه(بچه خواهرم ۱سالس) تو بزرگ شدی، گفت باشه، موقع ای که داشت میبردمش ولی لحظه ای که میخواست دفع کنه جیغ میزد و نمیزاشت و با ترس بغلم میکرد جوری که خودمم دلم سوخت، دیگه اصرارش نکردم ترسیدم، گفتم مامان هرچی تو بگی، بیا بریم، گفت مای بی بی کن و منم بیرون میکرد کارش ک تموم میشد صدام میزد میبردم میشستم، اصلا این دوسه ماه سعی نکردم اذیتش کنم و با ترفند ببرم، ولی میگفت پیپی دارم پوشکم کن، منم انجام میدادم، خلاصه تا سه روز پیش، مهمون داشتیم عرفان داشت با بچه ها بازی میکرد یهو دختر خواهرم که ۸سالشه گفت خاله عرفان نمیزاره در دسشویی رو ببندم عرفان دیده بود که بچه پیپی کرد ترسش ریخت، رفت بازی کرد، دسشوییش گرفت حموم نزدیک ترش بود سریع شلوارش رو دراورد و رفت تو حموم پیپی کرد، منم کلی بهش ارامش دادم و تشویق، بعدشم باباش کادو براش گرفت و کلی تاکید کردیم کادو مال اینه که یاد بگیری بری دسشویی پیپی کنی ادامه پایین
مامان آنیل و آرسام مامان آنیل و آرسام ۲ سالگی
سلام شب همگی خوش، خواستم تجربمو راجبه پوشک گرفتن دخترم بگم شاید بدرد بعضی از مامانا بخوره🥰
خب فک میکنم فردا میشه ۳هفته و یکی دو روز که من آنیلمو از مای بی بی کرفتم و میتونم بگم راااااحت شدم از پوشک خریدن.
اولین روز هر ۲۰ دیقه یبار میبردمش دستشویی واقعآ روز اول و دوم خیلی سخت بود از کتو کول افتادم یکی دوبارم سر تایم ۲۰دیقه جیش کرد، نا امید شده بودم ولی تحمل کردم و ادامه دادم، روز دوم دیگه دیدم سر ۲۰دیقه شورتش خشکه هر نیم ساعت بردم، ولی باز یکبار جیش کرد البته اونم من تایمو فراموش کردم ببرمش دستشویی، ولی روز سوم و چهارم سرنیم ساعت بردمش اصلآ توشورتش جیش نکرد و من خوشحااال🥰😂 ولی اینم بگم چند شب اول شب تا صبح مای بی بیشو وقتی که میخوابید میبستم چون از خیلی از قبلترش گریه میکرد مای بی بی نبند شورت بپوشون.
خب دوسه شب اول مای بی بیش پر میشد تاصبح، اونم میدونید چرا چون موقع خواب لج میکرد نمیرفت دستشویی ، بعد از ۴،۵ روز دیگه شب تاصبح مای بی بیش خشک میموند نگه میداشتم واسه شب بعد، وای نمیدونید چقدر حال میکردم که مای بی بیش دوباره قابل استفادس و خشکه🤣🤣
بعد از چند وقت مای بیاش بلاحره تموم شد و باخودم گفتم من دیگه مای بی بی نمیخرم که تنبل نشیم هم خودم هم دخترم، شب نبستم براش ولی چشمون روز بد نبینه تاصبح جیش کرده بود نمیدونم شاید بخاطر این بود که پنجره باز بود و قبل خوابم وقتی خیلی خوابش میومد بهونه میکرد نمیرفت دستشویی، اون چندروز اول همش درحال پتو شستن و شلوار شستن بودم، ولی الان بعد ۳هفته تازه ۴روزه پارچه نخی تمیز میذارم تو شورتش و شلوار میپوشونم پنجره هارو میبندم زیرشم دوتا پتو و روشم پتو میندازم دیگه تا صبح خشک میمونه🥰