۷ پاسخ

خوب اره میشه بگی ناراحت شده ‌ و اگه بود موآخذت میکرد
البته میشه هم گفت چون ذهنت آشفته بوده این خوابو دیدی احتمال دوتاش هست بستگی ب حس خودت داره

تسلیت میگم عزیزدلم انشالله غم اخرت باشه😔🖤🖤🖤پدرشوهر خدابیامرزم خیلی پسرمو دوس داشت جونش براش میرفت ازوقتی مرد پسرم ناااروم بود تا یع مدت دعواش میکردم سریع پدرشوهرم میومد بخابم رفت دخترتون کاملا طبیعیه پسرمن با وجود ۵ ماه از فوت پدرشوهرم میگذره هنو از یادش نرفته میرم خونه مادرشوهرم تواتاق با عکسش حرف میزنه🥺😔

نه مگه هر خوابی تعییر داره. شما اعصابت ناراحته ذهنت مشوشه همچین خوابی دیدی. از اینکاری که کردی عذاب وجدان داشتی. خدا پدرتو بیامرزه طبیعیه الان حالت خوب نباشه ولی سعی کن سرت رو گرم کنی و اگه لازم بود از مشاوره کمک بگیری و سعی کن دیگه نزنیش

خیلی سخته ادم پدر مادرشو از دست بده سعی کن خودتو کنترل کنی میدونم ادم حوصلش نمیگیره ولی چاره ایی هم نیس
من خودم بدترم البته ...‌

تعبیرش اینه ک این قضیه تو ذهن دخترت موند متاسفانه بدجوری آزرده شد این خوابها اصلا الکی نیستن

حتما پدرتون خیلی دخترتون رو دوست داشته عزیزم چون پدربزرگ من هم داداشم رو خیلی دوست داشتم وقتی مامانم باهاش بد رفتاری میکرد خوابش رو میدید که ناراحته

احتمالا تو بخاطر غم از دست دادن پدرت یکمی بی اعصاب شدی و این کارو‌کردی بنظرم خوابت میتونه این معنیو داشته باشه ک پدرت راضی نیس ک ناراحت باشی و بخوای اعصاب خوردیتو با زدن بچه تخلیه کنی منم نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا ن

سوال های مرتبط

مامان علی مامان علی ۲ سالگی
سلام مامانا اومدم درد و دل کنم امروز پسرم خیلی اذیتم کرد از صبح ک بیدار شد همش گریه کرد هیچ می‌گفت میخام بزنمت محکم چندتا خوابوندم تو صورتم و چشمم منم همش بغلش میکرد میگفتم چی میخوای مامان فقط می‌گفت میخام بزنمت و گیر داده بود الان باید بریم فروشگاه گفتم مامان دست و صورتمو بشورم صبحانه بخوریم میریم می‌گفت نه نمیرفت دسشویی نه یمذاتش من برم اهرم جیش کردن تو شلوارش پشت در دستشویی هم کلی گریه کرد بعد یک ساعت تمام با زور گوشی و تلویزیون ساکت شد بعدم ک بردمش بیرون کلی اذیتم کرد میخواستم خرید کنم همش می‌رفت و من دنبالش آخرم کیلی داد زدم سرش جلوی همه و زدمش زنعموش اومده بود فروشگاه رفته پیش اون میگه میخام پیش اون باشم و نمیومد با زور دیگه باهم اومدیم بعدم خونه دوباره کلی اذیت کرد شلوارش در آورده بود و لخت راه می‌رفت نمسذات بپوشونمش هی جیش میکرد دور خونه با کتم هم نپوشید منم کلی جیغ و داد کردم و گریه کردم نمیدونی. مایر کرد که اینقدر ازش بدم اومده بود ب خدا باورتون نمیشه وقتی زنعموش رو میبینم انکار اون مامانشه از این رو به اون رو میشه ب شوهرم میگم این دعا داره همش میعاد بره خونه اونا پیش اون باشه منو کلی زده و اذیتم کرده منم اعصاب ندارم دیگه زورم میاره جاریم خودش ی بچه داره جیکش در نمیاد ولی این ابرو برا من نداشت تو همسایه ها از بس جیغ و داد کردم و همش داره گریه میکنم از بچگی هم همین بود الآنم همینه ی دستشویی نمیتونم برم