۳۵ پاسخ

اصلا و ابداا🤣

من دوس دارم یه دختر هم بیارم که پسرم تنها نمونه،خواهر داشته باشه،ولی سی و هفت سالمه سنم بالاست میترسم کارم اشتباه باشه دوباره باردار بشم ولی خیلی دوس دارم و شوهرممم خیلی بچه دوم میخاد☹️☹️

معلومه دوس دارم مامام شم 😋 اما چون شیر دخترم میدم ایشالله دو سال دیگ

منم بچه دوس دارم😍😍🙈🙈🙈خیلی شیرینه لامصب

ن بابا دلت خوشه

با همه سختی هایی ک کشیدم ۱۰۰ درصد بعدی رو می یارم زود هم می یارم

اصلا دوس دارم بچم تک فرزند باشه

نهههه،فحش گذاشتم واسه خودم🤨

من ک اصلا چون زایمانم خیلی سخت بوده برام اگرم بیارم قطعا سزارین

تووووبه

دوتا گل دختر دارم،اگه شرایط مالی و اوضاع خوب باشه دوس دارم چندین سال بعد ی پسر هم داشته باشم،اگ شرایط اینا اوکی نباشه همین دوتا عسلم کافیه

اصلا فعلا فکر نمیکنم به هیچ عنوان

من که داغون شدم شکم زدم خط انداختم کچل شدم😂😂🤣ولی بازم دوست دارم بچم دوسالش شد یکی دیگ بیارم

توووبه

چند سالته

اصلا نمیخام به همچین چیزی فکر کنم🤣

الان تو موقعیت نیستم ک بهش فکر کنم چون هنوز فشار حامله گی و سزارین رومه تا قبلش میگفتم شش ماه یا یک سال بعد برای دخترم ک تنها نباشه میارم ولی خیلی بهم سخت گذشته

سخته ولی میرزهههه
کافیه یه لبخند بزنه کل شب بیداریا یادمون میره
ایشالا یه تیم فوتبال تشکیل میدیم🤣

منم دوس دارم ۳-۴ سال بعد یه خواهر یا برادر برا پسری بیارم😍😍😍

دوست دارم ولی انشالا ۵/۶ سال دیگه

نه به هیچ وجه 😑😑

عی بابا فلن اصلااا
اما در کل دوس دارم ی پسری هم داشته باشم

اره من فک میکنم چون دوتا بچه میخواستم همیشه با تمام سختیاش عاشق بچه م

سه تا دارم دیگه کافیه

به هیچ وجه، حتی بهش فکر هم نمیکنم
همین یک پسر کافیه 🤕

به هیچ وجه

به هیچ وجه خیلی بارداری سختی داشتم

شرايط الان سخته ولي ب اميد خدا يكم بزرگ بشه بهتر ميشه و سختيا فراموش ميشن اگه شرايطش اوكي باشه بله

بله منم دوتا پسر کوچولو دارم دوسدارم دخترم داشته باشم البته چندین سال بعد

فکرش آزارم میده... شاید پنج سال دیگه بهش فکرکنم

من ک اصلا

من بچه زیاد دوست دارم متنفرم از تک فرزندی
یکم بچم جون بگیره از آب و گل دربیاد دومی رو میارم

اصلا😐

من دارم پاره میشم اما هنوزم بچه بعدی دوس دارم🤣

به هیچ وجه فکر نمیکنم

سوال های مرتبط

مامان فاطمه حلما مامان فاطمه حلما ۱ ماهگی
این متن برای کساییه که تازه زایمان کردن
اگه شما هم توی دورانی هستین که بخاطر چیزای جزئی گریه تون میگیره، تند تند عصبانی میشین، احساس میکنین کسی دوستتون نداره، نسبت به شوهرتون احساس منفی پیدا کردین ، نسبت به کوچولوتون احساسی ندارین یا اگر هم احساسی دارین صرفا احساس کمبود یا احساس «مامان بد» بودن هست و .....
خواستم بگم همه ی اینا رو منم درک کردم، همه اینا تک به تکشون منو هم آزار داده، اما خداروشکر الان خیلی بهتر شدم...
دوره ای هست که میگذره پس به خودتون سخت نگیرین و خودتون رو درک کنین ، به خودتون زمان بدین مطمئن باشین حالتون خیلی بهتر میشه..

پیشنهاد:
یه قلم و کاغذ بردار، تمام احساسات منفی که سمتت میان رو بنویس..
اگه کسی رو دارین که میتونین بچه رو پیشش بزارین،یه ساعتی با همسرتون برین بیرون، حتی شده قدم کوتاه بزنین و برگردین...
به دوستانتون زنگ بزنین یا هرکسی که دوست دارین باهاش صحبت کنین( البته شاید صحبت کردن براتون سخت باشه ، لااقل دوستتون صحبت کنه شما شنونده باشین)

دوست خوبم اگه شما هم ایده ایی دارین بنویسین، شاید کمک خوبی باشه برا کسی که درگیر احساسات منفی هست🌱🌸