وای دخترم امروز خیلی اذیت کرد همچین میچسبه به پاهام ظرف ک میشورم کاری ک میکنم اصلا نمیزاره جیغ میکشه گریه میکنه خودشو هلاک میکنه امدم نشستم شیر درس کنم بدمش امد ریخت زمین به زور جیغ میزد قوطی شیر خشک و ازم بگیره محکم گرف کشید همه اش ریخت رو زمین مغزم داشت دیگه میترکید نمیزاشت جمعمم کنم رفتم واسش غذا هم میخورد هم از دهنش در میاورد همه جا میمالید همشم ک دنبالمه نمیزاره هیچکاری کنم خونه رو به گه کشیده دیگه اینقدر عصبی شدم یه تو کمری بهش زدم الان پشیمونم

ببین اضطراب جدایی داره تا ۱۸ ماهگی هم همینطوریه پسر منم هست من دستشویی برم دم در دسشویی داره گریه میکنه حالا اون تو پوشکش زدی دیگه بهش فکر نکن چیزی نشده پسر منم پای منو میگیره نمیزاره کلر کنم دیکه هی باهاش بازی میکنم برمیگردم همه همینجورین بیش‌از بغلش کن حس امنیت بهش بده و اینکه غذاش میخواد لمس کنه این عالیه حالا من عکس پسرم بدم که آشپزخونه رو به گند کشید جی میگی فرش کابینت ولش کن درستش کن کم کم

نظری ندارم!چون خودمم درگیرم!یه دسشویی نمیتونم برم چه برسه حموم!چهاردست و پا دنبالم میاد گریه.خونه ترکیده،شوهر هم ده شب میاد کاری نمیکنه

اوتموقه فقط بغلش کن راهش ببر ارومش کن عزیزم حالا اشکال نداره امروز هرجی بود گذشت بچس دیگ خونتم تمیز میشع ی عمر تمیز بود الان باید کثیف یاشه دیگ،بچم بزرگ میشع خونم تمیز میش خودت میمونی و عذاب وجدان

خییلی نامردی که زدیش 😥

عزیزممم واقعا درکت میکنم دقیقا بردیاس اصلا نمیزارع هیچ کاری بکنم میگه فقط بیا بشین من ط بغلت باشم ۱هفتس غذام نمیخوره یکسرع شیر میخاد خونه ام قیامته هیچ کاریم نمی تونم بکنمم منم واقعا عصبی میشم ولی میرم اینجور موقع ها سعی میکنم بخوابونش

منم مثل توام جییییغ میزنه‌هاااااا بدجور اما یکی دو روز پشت سر هم گذاشتم خونه مامانم اینا الان یکم وابستگیش کمتر شده

خب 🙂😐😐😐😐😐
چی بگیم خواهر بچه هستن خوب نیس بزنی ولی چ بگم گاهی آدم نمیتونه خودشو کنترل کنه بازم کار درستی نیس بزنی بچه رو 🙂