در ادامه تاپیک قبلم بگم مثلا الان که تابستونه بچم لباس ضخیم میپوشه و الا تیشرت نمی پوشه مثلا تو گرمای ظهر شر شر عرق میریزه یا مثلا میره پارک یا بیرون وقتی میاد اجازه نمیده دستاشو بشوریم یا مثلا از ظهر که پدرش میاد تا شب دوس داره بیرون باشه عصر نمیخوابه و تا شب بهانه گیری میکنه و هر بار که من میخوام در برابر این رفتاراش مقاوت کنم و به گریه و لجبازیش اهمیت ندم مثلا دستشو بشورم...پدرش جلو بچه با من دعوا میکنه که باهاش چیکار داری چرا گریشو در میاری خوب من واقعا نمیدونم رفتار درست چیه جایزه هم بی تاثیر بوده فقط میدونم که دستای الوده رو میزنه دهنش مریض میشه یا پوشیدن سوشرت تو ظهر تابستون و هوای گرم بده اما پدرش براش مهم نیست فقط میخواد بچه گریه نکنه و هرچی که بچم میخواد اجرا بشه شده ساعت سه ظهر پدرشو مجبور کرده ببرتش اسباب بازی بخره نمیدونم چجوری به همسرم بفهمونم رفتارش غلطه نتیجه تلاشم فقط باعث دوری و دلزدگی بچم شده جوری که حاضر نیست ده دیقه بدون باباش بمونه پیشم

۲ پاسخ

با همسرتون صحبت کنید باید در برابر بچه با هم اتفاق نظر داشته باشید اینجوری هم بچه دچار دوگانگی نمیشه هم میدونه نمیتونه با لجبازی به خواستش برسه مردها چون بیشتر وقتشون بیرون هستن میخوان تو خونه سکوت باشه به بچه ها باج میدن برای راحتی خودشون فردا روز بچه لوس بشه همه نگاه ها سمت مادره که خوب تربیت نکرده و این حرف ها بنظر من دور از چشم بچه تون با همسرتون صحبت کنید

بیا تو هم یه مدتی مثل باباش باهاش رفتار کن هرچی میگه بگو چشم هرچی میخواد براش بخر در حد توانت. هر جا دوست داره ببرش . تابعه باش تا تابعت بشه.
همسر منم بشدت ب حرف بچه هاشه اگه تو یک ساعت ۲۰ بار بلند شه دستاشون رو بشوره با لبخند بلند میشه اخم نمیکنه ولی من بار ۳ خسته میشم و اخم میکنم...
همسرم خیلی صبور تر از منه ....
اگه چند روزی با بچه هام دعوام بشه و دادو بیداد کنم میرن سمت پدرشون و باباجون باباجون میگن و باهاش کلی می‌خندن و بازی میکنن و ب حرف منم گوش نمیدن .
اما روزایی که تابع شونم و پارک و خوراکی و..... انجام میدم کاملا تحت کنترل خودمن.

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد ۳ سالگی
مامانا سلام. دلم برای گهواره تنگ شده بود گفتم یه عرض سلامی کنم. چطورید؟ خوبید همگی؟ چه خبرا؟؟
از فردا باید برگردیم به تنظیمات کارخونه. من که اصلا آمادگیشو ندارم دوباره هرروز درگیر بهانه گیری های بچه باشم. پسرم دائم دست آدم رو میگیره و بلند می‌کنه و یه چیزی میخواد. جدیدا هم اگه چیزی بهش ندیدم پاشو می‌زنه زمین یا گریه میکنه یا ما رو میزنه. این رفتارش خیلی زیاد شده. جایی هم که میریم با دختر خواهرشوهرم نمی‌سازه و هی میره سراغش یه انگولکی میکنه و اونم صداش درمیاد.
خلاصه اصلا حوصله این کاراشو ندارم و دیگه نمیدونم چطور میشه این موضوع رو حل کرد. شما هیچوقت با مشاور یا روانشناس مشورت کردین؟ من قبلا که صحبت کردم میگفت وقتی بچه به حرف بیاد این رفتاراش کم میشه و می‌گفت باید باهاش بازی کنی و زیاد باهاش حرف بزنی.
توی این ایام ماه رمضون و تعطیلات خیلیی کم باهاش بازی کردم شاید به خاطر اون باشه. نمیدونم!
چقدر وقتی کوچیک بودن راحت‌تر بود. حداقل دوسه بار تو روز می‌خوابیدن یه نفسی می‌کشیدیم.
خلاصه بهتون بگم که نمیدونم چطوری باید سختی بچه داری رو کم کرد. واقعا هر روزش پر از چالش های فراوونه.