یکی دو هفته‌ست شبا موقع خواب نمیتونم راحت بخوابم، وقتی شوهرم میره تازه خوابم میبره...
تازه فهمیدم برا اینه که وقتی اون هست نمیتونم درجا غلت بزنم
اون کنارمه، منم باید تو همون جای کوچیک آروم آروم بچرخم، برا همین خیلی اذیت میشم چون زیاد پهلو به پهلو میشم
ولی وقتی اون میره انقدددد راحت میخوابم
قشنگ ازینور تحت غلت میزنم اونور
نظرتون چیه بگم این هفته های آخر بره تو پذیرایی بخوابه؟؟؟
ناراحت نشه
بعدا رومون نمونه
آخه جدا نمیخوابیم اصلا
بعد میترسم تو بچه داری هم باعث شه کمتر کمکم کنه خودشو راحت کنه بره بیرون بخوابه
اگر این فکرا نبود همین الان میگفتم برو بیرون بخواب انقد که اذیتم، رسما نمیخوابم تا بره😭

من که قبل بارداریم شوهرم خودش تو پذیرایی می‌خوابید 😅بعد بارداری برعکس بهش گفتم بیا پیشم من تنها نخوابم بهونه کرد شکمت بزرگ میشه اذیت میشی 🙃

دقیقا منم اینجوری ام انگار وقتی کنارمه دارم خفه میشم نه من که بعضی شبا بیدارش میکنم میگم پایین تخت بخواب یا خودم میرم پایین تخت

منم اینطوری بودم الان هردو تو پذیرایی میخوابیم رو تخت واقعا احساس بدی داشتم

تو بالای تخت بخاب اون پایین جا بندازه

ماهم جدا میخوابیم چون هم جام تنگه هم خروپف میکنه

من شوهرم یه کوچولو جابیشتر نداره رسما کل تخت مال منه از اول ازدواجمون همینجوریه الان اذیت نمیشم😅😁

منکه یکماهه خودم تنها روی تخت میخوابم اونم پایین تخت...کلا رابطه هم ک نداریم.شدیم خواهر و برادر😐😁

اگ مثل شوهر من باشه ک فورا قهر میکنه😂😂😂

من روتختم شوهرم توی حاله

من فرستادمش جدا بخوابه راحت شدم
باید درک کنه دیگه

نه عزیزم چه جدایی بهش بگو من شکمم بزرگ شده جام تنگ اگه میشه یه هفته آخر جدا بخوابیم

ما رو تخت جامون‌نمیشد دیگه حقیقتا رو زمین میخوابیم جا ام هست تا دلت بخواد😅 اگه واست مهمه جدا نخوابین این مدت رو زمین بخوابین راحت