پارت ۴
ک بعد از بخیه وقتی بی حسی تو اتاق عمل دوبار برام فشار رحمی انجام دادن ک اصلا حس نکردم
بعدش بردنم‌ ریکاوری ک نزدیگ ۱ ساعت اونجا بودم ۲ بار مالش رحمی انجام دادن‌گ بازم‌ چیزی حس نکردم
اوردنم بخش بعد اینکه بی حسی بره دوبار باز برام ماساژ رحمی انجام‌دادن ک ایندفعه چون بی حسی رفته بود در حد ۳۰ ثانیه درد داشت ک دردش قابل تحمله
رسیدگی ک عالی بود تا الان من راضی بودم‌بعدش کمک کردن ک راه برم ک خیلی خوب بود دیگ بعدش اصلا دردی نداشتم خودم‌پا میشدم پمپ دردم‌نگرفتم ولی برام تو اتاق عمل ۲ تا شیاف زدن
و داخل بخش هم ۲ تا شیاف زدن ک اصلا درد رو حس نکردم‌

۲ پاسخ

کدوم بیارستان بودی عزیزم

کی برات شیاف زد؟ خداروشکر که الان خوبی عزیزم ونی نی هم خوبه 🌹

مقالات مرتبط

نحوه خوابیدن بعد از سزارین
نحوه صحیح خوابیدن بعد از عمل سزارین
عمل لابیاپلاستی بعد از زایمان
عمل لابیاپلاستی بعد از زایمان و روش های انجام آن
حس بینایی در کودکان شیرخوار
حس بینایی در کودکان شیرخوار
حس لامسه در کودکان شیرخوار
حس لامسه در کودکان شیرخوار

سوال های مرتبط

مامان حسنا مامان حسنا ۵ ماهگی
تجربه سزارین پارت 2
یادم رفت بگم تو ریکاوری شکمم رو ماساژ دادن ک درد نداشت چون بی حس بودم بعدشم ک رفتم اتاق رو تختم و بی حسی از بین رفت چند دفعه ای هم باز فشار دادن شکمم رو ک درد داشت واقعا.این بخش از همه بدتر بود خیلی درد داشت.من پمپ درد نداشتم ولی اشتباه کردم دفعه بعد حتما میگیرم.دوتا تخت کناریم جفتشون پمپ درد داشتن و راضی بودن.
در کل سزارین خوب بود فقط اونجا ک میان شکمت رو ماساژ میدن بد بود و اولین راه رفتن درد داشت ک اون با شیاف کنترل میشد
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان پسته مامان پسته ۳ ماهگی
مامانا استرس ماساژ رحمی توی سزارین بعد ک بیحسی بره دارم دکترم گفت یک بار ت اتاق عمل ی بار بعدش ای کاش حداقل تو ریکاوری انجام بدن باز اونجا درد کمتر حس میکنی راه حلی نیست ک انجام ندن
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان فرهان مامان فرهان ۳ ماهگی
سزارین پارت دوم #


خلاصه زنگ دکترم زدن و گفتن باید اورژانسی عمل شه
چون غذا خورده بودم
ساعت ۹ شب عملم کردن
سوند خیلیییی برای من وحشتناک درد داشت افتضاح ترین بود جوری ک گریه میکردم
نیم ساعت بعد رفتم اتاق عمل اونجا خیلی خوب بود اصلا ترسناک نبود
حسابی با اینک استرس داشتم با دکتر و دستیارا خندیدیم
دکتر بیهوشی اومد برام بی حسی زد بچه ها اصلا درد نداشت اصلااااااا
هیچی نفهمیدم
ولی من بار اول بی حس نشدم
دوباره زدن ک حسابییییی بی حس شدم
از اینک بی حس شده بودم یه حال ترس برم داشته بود
از ترس همش سرمو تکون دادم حرف زدم
یچه به دو‌ثانیه نکشید اومد بیرون کلا عملم ۲۰ دقه شد
بخیه هم جذبی برام زد
آرام بخش بهم زدن
بعدم رفتم ریکاوری ک کلا ۴۰ دقه اونجا بودم
بردنم تو‌ بخش
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان مهراد مامان مهراد ۵ ماهگی
پارت ۲
تو اتاق عمل پمپ دردم برام وصل کردن
بعد عمل چشمامو ک باز کردم داشتن میبردنم ریکاوری چشمام تار بود ی درد کمی ام زیر دلم حس میکردم سریع پسرمم اوردن کنارم و‌ روی سینه هام و‌صورتم گذاشتن🥹 از دور دیدم ک‌بردنش و‌نشون باباش دادن… با اینکه حس منگی داشتم ولی بهترین لحظه های زندگیم بودن🥹
تو همون حالتا دکترم اومد در حد ۳۰ ثانیه شکممو ماساژ داد و‌ یه چندتا فشار داد ک‌ واقعا قابل تحمل بود و به اون وحشتناکی که میگن نبود خدایی
موقعی ک میخواستم از ریکاوری برم بخش هم یه پرستار در حد ۱۰ ثانیه ی فشاار ریز داد شکممو و خونریزیمو چک کرد گف اکیه بردنم بخش تو اتاقم
در کل نه سوند نه ماساژ رحمی خیلییی درد انچنانی ای نداشت و الکی میترسیدم ازش
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان امیر عباس مامان امیر عباس روزهای ابتدایی تولد
تجربه من از سزارین اینکه انتخابی بود برام 37 هفته و 5 روز زایمان کردم درد ها قابل کنترل بود سن تو اتاق عمل گذاشتم عالی بود موقع سوزن به کمر متوجه نشدم و سزارین عالی داشتم تو بی حسی شکمم و فشار دادن بازم خوب بود 3 ساعت ریکاوری که اونجا میلرزیدم ولی بازم درد نداشتم اومدن من و ببرن بخش اونجا هم فشار دادن که قابل تحمل بود درد ها با شیاف عالی پیش رفته تا الان و زیاد درد ندارم احتمالا فردا مرخص میشم
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان کوچولو پسر مامان کوچولو پسر روزهای ابتدایی تولد
پارت 8

دیگه رسیدم به غول مرحله آخر که فکر میکردم ماساژ رحمی😮‍💨
چندبار ماساژ دادن که هم تو بی حسی بود هم وقتی اثر بی حسی کم شده بود
موقع بی حسی که ماساژ حتی لذت بخش هم بود برام ولی آخرا دیگه اثر بی حسی کم شده بود و درد حس میکردم دست ماماها رو میگرفتم مقاومت نشون میدادم
ولی در کل خیلی غیرقابل تحمل نبود برای منی که آستانه تحمل دردم پایینه
هی هم پمپ درد رو میزدم ولی تاثیری نداشت انگار
دیگه کم کم وقت انتقال به بخش بود و جابجایی روی تختا
با هر تکون گوشتم آب میشد دیگه چشمم که به همسرم افتاد زدم زیر گریه و درد ماساژ رحمی رو بهونه کردم
من درخواست اتاق خصوصی داشتم ولی تایمی ک اومدم بخش اتاق خصوصی خالی نداشتن
یساعتی اتاق دوتخته بودیم و بعد اومدیم اتاق خصوصی
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آنیسا مامان آنیسا ۳ ماهگی
تجربه زایمان-پارت 2
ویک قسمت بدی ک داشت دوبار معاینه شدم یکی برا دهانه رحمم یکی برای تحریکی ک نمیدونم واقعا دلیلش چی بود و حق اعتراض هم نداشتم چون اونا کار خودشونو میکنن.بعد از 3ساعت تلاش ک شاید بتونن بچمو بچرخونن که سفالیک بشه نشد بردن دوباره سونو دیدن بازم بریچه .لباس اتاق عمل پوشیدم سوند وصل کردن ک دردی نداشت فقط یکم سوزش داشت ولی قابل تحمل بود ساعت 10تو اتاق عمل بودم اون آمپولی ک ب کمر میزنن برای بی حسی هم من ک دردی متوجه نشدم اصلا .ساعت 10و25دقیقه دخترمو گذاشتن رو سینم عملم خداروشکر زود تموم شد دکترم گفت چون چربی نداشتی و لاغر بودی هم زود بچه بدنیا اومد هم زود بخیه زدیم تا ساعت 11و45دقیقه تو اتاق ریکاوری بودم بعدش رفتم توی بخش تا ساعت 8شب هم اجازه بلند شدن و خوردن نداشتم ساعت 8ک شد آروم آروم نشستم ک سخترینش همین بود برام و راه رفتن اونقدی سخت نبود از نظر من .و یه چیزی ک خیلی کمکم کرد همون شیاف بود ک توی تاپیک ها دیده بودم همه گفته بودن ببریم و هر 4ساعت استفاده کنیم و من استفاده کردم و اصلا درد آنچنانی نداشتم توصیه میکنم حتما شیاف همراهتون باشه .از بخیه براتون بگم ک اصلا درد نداشت وقتی کشیدم بعدش خیلی احساس سبکی داشتم.اگه سوالی دارین در خدمتتون هستم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آنیا مامان آنیا ۵ ماهگی
سلام مامانا. تجربه من از سزارین در بیمارستان کوثر
من در ۳۷ هفتگی یهویی کیسه آبم پاره شد و اورژانسی رفتیم کوثر. البته قرار بود من اونجا سزارین بشم و تایید شده بود قبلا. ساعت ۵ صبح زنگ زدن دکتر و دکترم سریع خودشو رسوند. البته این وسط بعضی از پرسنل اتاق عمل حضور نداشتن و کارم با تاخیر انجام شد متاسفانه. قبلش ک معاینه رو برام انجام دادن و مطمئن شدن ک پاره شده. در اتاق عمل هم دوبار بهم آمپول بی حسی زدن تا پاهام بی حس شد. آمپول درد خاصی نداشت مثل آزمایش دادن بود. بعد از بی حسی من احساس تنگی نفس و سنگینی شدید داشتم ک برام ماسک اکسیژن گذاشتن. البته ک چون این اتفاق یهویی افتاد استرس هم بی تاثیر نبود.
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان عشق مامان❤️❤️❤️ مامان عشق مامان❤️❤️❤️ ۴ ماهگی
چند تا تجربه بگم اگ ب دردتون خورد دعام‌کنید
اول اینکه سوند درد نداره یه لحظه هست یه حس سوزش فقط داره
کشیدنش هم اصلا درد نداره و از گوشه شورت درمیارن
من هممش میگقتم چجوری وقتی خون ریزی هست سوند دربیارن که دیدم اصلا از کمرم ک‌ شورتمم هست میکشن در میارن

واسه امپول بی حسی سزارین هم دردش در حد همین امپولای معمولیه شایدم کمتر حتی

ماساژ رحمی من نداشتم تو اتاق عمل انجام دادن ولی بعدش اومدن تو سرمم ی امپول زدن ک برای دفع لخته بود ک برای من دردش کم بود چون نداشتم ولی اگه لخته باشه در حد پریودی یکم بیشتر درد داره تا دقع بشه

وقتی میارنت روی تخت بخش زیرت دروشیت و پوشک میزارن و معمولا خون ریزی خیلی کمه تا بعدش ک بخوای راه بری و پوشک بزاری

واسه یبوست هم شیاف بیزاکودیل ببرین حتتتتما جوابه

سرتونو ب هیچ عنوان از توی اتاق عمل تکون ندید تا چندین شاعت حتی چپ و راست که مثل من دچار سر درد و گردن درد نشید

و مایعات زیادی بخورید تا چند روز
من تصورم این بود همون بیمارستان کافیین بخوزم کافیه ک نبود
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین
من با دخترم هماهنگ کردم سوند اتاق عمل بزارن ساعت 9رفتم اتاق عمل بی حسم کردن همونجا سوند گزاشتن متوجه نشدم بعد ده دیقه صدای پسرم اومد 40دیقه طول کشید تا بخیه هامو بزنن نیم ساعت تو ریکاوری بودم حس پام اومد وای بی حسی ک رفت جونمم باهاش داشت میرفت خیلی خیلی بد بود بردنم بخش من پمپ دردگرفتم یک ساعت درد داشتم تا مورفین زدن بعد اونم پمپ درد استفاده میکنم خداروشکر دردم خیلی کمه مثل ذرد پریوذی اولین راه رفتنمم باپمپ درد زیاد سخت نبود حتما سزارینا پمپ درد بگیرن عالی
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آدرین مامان آدرین ۴ ماهگی
پارت ۲
بعدش خوابیدم روی تخت لباسمو پرده کردن سرم و دستگاه فشار وصل کردن من پاهامو از زانو ب پایین تکون میدادم فهمیدم دارن شروع میکنن گفتم دکترمن سرنشدم گفت الان شروع نمیکنیم ک نیم ساعت دیگه دکتر بیهوشی هم هی سئوال میپرسید ک اسم خودت چیه و ....
ک یهو حس کردم ۲ بار رو معدم فشار اومد صدای پسرم اومد
خیلی حس خوبی داشتم
بردنش تمیزش کردن اوردن گذاشتن رو صورتم بهترین لحظه عمرم بود🥲
بعدش دیگه ک داشتن بخیه میزدن فقط دوست داشتم تموم شه باز ببینمش
اصلا هیچ ترسی نداره حین عمل خیلی حس قشنگیه
ماساژ رحمی دادن ۲ بار درد نداشت فقط یه حس حالت تهو یه حسی ک انگار معدت اومده تو دهنت داشتم اونجوری بود بعدش بردنم توی ریکاوری اوردن گذاشتن روم پسرمو یکم شیرخورد
بعد ۲۰دیقه رفتیم تو بخش شوهرم جلو در اتاق عمل بود لحظه ای ک پسرمونو دید خیلی قشنگ بود (من دوست داشتم میشد هرموقع دلتنگ اون لحظه ها شدی دوباره ببینیشون)😊😊
رفتم تو بخش و مامانم و شوهرم اومدن پیشم پرستار اومد لباسمو عوض کرد
سری داشت کم کم میرفت من کلافه شدم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان النا .نیکا🩷 مامان النا .نیکا🩷 روزهای ابتدایی تولد
الان یکم دردام کمتره گفتم بیام تجربمو بنویسم
۵ بستری شدم نوار قلب گرفتن
سرم زدن ب سرمم دارو زده
نیم ساعت قبل عمل هم سوند زدن ک اصلا درد نداش
بیشتر استرسم برای اتاق عمل بود
زایمانم عالی بود بی حسی عالی بود
اما بعد زایمان دردام شروع شد
ک تا حدودی با شیاف کنترل شد
امپول مسکن هم گفتن برام بزنن دردمو خیلی کمتر کرد
سوزش و درد جای بخیه دارما اذیت هستم اما قابل تحمله
مشاهده ۴۱ پاسخ دیگر
مامان لیانا👼🏻💗 مامان لیانا👼🏻💗 ۲ ماهگی
تجربه سزارین
پارت سه:

بعدش خوابم میومد خوابیدم بیدار ک شدم ۵ دقیقه بعدش عملم تموم‌شد . کل عملم حدود ۴۰-۴۵ دقیقه طول کشید
بعد یه تخت دیگه آوردن گذاشتنم رو اون بردنم ریکاوری
تو ریکاوری لرز خیلی شدید داشتم جوری که تختم میلرزید
اونجام بهم یه آمپول زدن خوب شدم
حدود ۱ ساعت تو ریکاوری بودم بعدش بردنم جلو در ورودی بخش عمل تا بیان ببرنم بخش اونجام ۱۰ دقیقه منتظر موندم
در بخش باز شد دیدم خانواده موندن پشت در🥹خیلی حس قشنگی بود همشون اومدن پیشم حالم خیلی بهتر شد دیدمشون مخصوصا وقتی شوهرمو دیدم بیچاره میدونست چقد میترسم از اتاق عمل وقتی تو عمل بودم کلی گریه کرده بود🥲
بعد بردنم بخش ۵ دقیقه بعد دخترمو اوردن گذاشتن بغلم و شیرش دادم🥹خیلی حس قشنگی بود انشالله قسمت همه چشم انتظارا❤️
قسمت سختش فقط ماساژ شکمی بود اولین بار ک فشار دادن یکم بیحس بودم زیاد درد نداشت ولی ۱ ساعت بعد اومدن دوباره واسه ماساژ جونم دراومد از درد چشام سیاهی رفت😑
تو اون چند ساعت اصلا شیاف استفاده نکردم پمپ دردم نداشتم دردش قابل تحمل بود فقط وقتی اومدن گفتن پاشو راه برو شیاف زدم ۲۰ دقیقه بعدش پاشدم اولش ک نشستم سرم گیج میرفت یکم آبمیوه خوردم بهتر شدم بعد آروم پاشدم برای اولین بار یکم سخت بود ولی دومین بار یکم فقط درد داشتم
برگردم عقب بازم انتخابم سزارینه😁🤌
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مهرسام🩵❤️ مامان مهرسام🩵❤️ روزهای ابتدایی تولد
گریه هاش شنیدم تازه فهمیدمم مادر بودن یعنی چییی حاضر بودم بمیرم ولی گریه نکنه....بعد عملم بردنم ریکاوری بچه رو شیر دادن ماساژ رحمی هم ۲بار دادن اصلا حس نکردم بردنم تو بخش بازم دوبار ماساژ رحمیم دادن درد داشت ولی قابل تحمل خدایی دردام متوسط بود همشون قابل تحمل بود تا شب گفتن بیا از تخت پایین این مرحله برام سخت بود نمیتونستم راه برم هر بار از تخت اومدم پایین مردم از درد دیروز دکتر اومد پانسمانم عوض کرد گفت باید راه بری تا خوب بشی مجبورم کرد راه برم هرچی راه میرفتم بهتر میشدم تا مرخصم کردن ...اینم از بهترین روز زندگی من🥹😍😍😍🥹
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مهوا🐥 مامان مهوا🐥 ۳ ماهگی
ادامه۳:
این‌داروی بیهوشی بود و بیهوشمم کردن(وقتی انقباض و درد زایمان داشته باشی کامل بیحس نمیشی )اما انگار دوز بیهوشی زیاد بالا نبود چون من یکی دوبار یچیزایی رو شنیدم [خب یه اتفاق جالب و عجیب ک برای من رخ داده بود این بود موقعی ک دکتر شکمم رو باز کرد شنیدم ک گفت بچه با پاعه در صورتی ک من فقط یک روز قبل از زایمانم رفته بودم پیش دکتر دکتر تو مطب سونو انجام واسم و بپه با سر بود کلا بچم تو کل سونو ها سفالیک بود اما تو یک روز چرخیده بود و بریچ شده بود ] و یک چیز دیگم ک شنیدم دکتر گفت مثل پنبه اس بچه ...خلاصه عمل من تموم شد و منو بردن داخل بخش ریکاوری دستگاهارو بهت وصل میکنن و پتو روت میکشن و یچیزی مثل لوله ک گرما ازش بیردن میار رو گذاشتن زیر متو تا لرز نکنم و سردم نشه
زیاد لرز نکردم ما چون اتاق خصوصی گرفته بودیم تقریبا ۳ ساعت داخل بخش ریکاوری بودم ک اتاق خالی بشه تو این فاصله یک بار اومدن رو شکمم افتادن تا خونا بره و اینکه کم کم بی حسی رفت و دردا شروع شد اون فشار دادنه ک بیحسی داشتم دردم نیومد
یچیز دیگه من پمپ درد هم ددشتم ک هزینش ۲ تومن‌بود ب پرستار و دکتر گفتم و داخل همون اتاق عمل برام وصلش کردن
از وقتی بیحسی رفت و دردا شروع شد پمپ دردو فشار میدادم و یکم ارومتر میشدم
دردای داخل ریکاوری زیاد شدید نبود و قابل تحمل
داخل همون ریکاوری یه رب ۲۰ دقیقه بعد از اینکه رفتم بچمو اوردن خودشون گذاشتن رو سینم و چند قطره شیر خورد
خلاصه بعد از اون گذاشتنم روی تخت دیگه و بردنم ک برم‌ سمت بخش و یکبار هم اینجا روی شکمم افتادن ک اینجا خیلی درد داشت