مهدیار یه کاسه حلیم خورد حسابی.
وقت خوابش بود گفتم بزار یه ذره شیر بدم بهش همش دلش میخواست خدا منو لعنت کنه بکشه ایشالا بخدا یه بغضی دارم همش خودمو لعنت میکنم شیر و دادم هر چی خورده بود بالا آورد بچم انقدر گریه کرد و ترسید.
کاش برم بمیرم فقط

حلیم سنگینه
شیر دادی پر شده معدش برگردوند
عیب نداره چرا خودتو اذیت میکنی
کاریه ک شده

فدا سر بچت عزیزم
حالا شده دیگ

عزیزم تا یادت باشه شب ب بچع حلیم ندی

مثل دیشب من منم قبل خاب ب پسرم ی دونه سیب دادم بعد نیم ساعت بهش ۱۵۰ تا شیردادم همه رو آورد بالا کل لباسهای خودش و من و زیر انداز هارو کثیف کرد

میشه بپرسم چجوری حلیم درست کردی
بچه من هیچی نمیخوره ......

دقیقا منم نمی‌دونم چ غلطی کنم این مواقع انقد خودمو لعنت میکنم 😭 زیاد تجربه ش کردم

اشکال نداره عزیزم منم دخترم یه شب هندونه خورد بعد سمنو دادن مهمون داشتم اونا دادن بهش شبم موقع خواب شیر خورد خوابید بعد از ده دیقه همرو بالا اورد

وا خودتو ناراحت نکن کاریه ک شده بچس دیگ
شیرو نباید میدادی

سنگین عزیزم اونم حلیم آدم بزرگ بخوره شب تحمل نمیکنه اون که دیگه بچه

عزیزم دور از جونت چرا خودتو انقد اذیت میکنی اتفاقیه که افتاده تجربه شد برات، به دید مثبت بهش نگاه کن شاید زیاد خورده بود ممکن بود نتونه خوب هضم کنه معده ش پس زد شب هم هست میتونست بدخوابش کنه، اون بچه طفلک مطمئن باش فراموش کرده یکم که گذشت دوباره بهش شیر بده راحت بخوابه

منم امشب بچمو دعوا کردم هیلی وخشت کرد بمیرم،عیب نداره معدشون کوچیکه زیاددادی

منم امشب همین شد جریانم ماکارونی خورد بعد نون باکت سقف دهنش گیر کرد اومدم درش بیارم بالا آورد همه شام و همه چیزو