۱۵ پاسخ

واقعانمیفهمم چرا یه عده دوس دارن بچشون قلدور بار بیاد.آدم باید مهربونیو یادشون بده محبت کردن ب دیگران و.چرا دوس دارن یه بچه عصبی و زورگو باربیارن.دفاع کردن از خود با قلدوری خیلی فرق. داره

آره اصلا این بچه ها اسمشون روشون هست بچه طبیعت هربچه ای فرق داره ک ما باید ب مرور زمان بهشون کمک کنیم تا روش صحیح رفتار کردن یاد بگیرن هیچ مادری تو این رنج سنی بچه نمیتونه کاری کنه

میگفتی قرار نیست همه مثل تو وحشی بار بیارن که

بچه ها ذات آروم و ذات شیطون دارن،به قول قدیمی ها بچه ها میرن به بازی...مادرها نرن به قاضی...سخت نگیر
منم تو یه مهمانی دخترم با چادر پشتم بستم چون یه پسربچه شیطون بود و اسباب بازی ها رو پرت میکرد مادرش کلی کتکش زد و از خجالت رفتار بچش زودتر خونه رفتن،در صورتیکه بچه ها هنوز درک درستی از این رفتارهاشون ندارن

ی دختر خاله داشتم ک قلدر بزرگش کرده بودند و این هیچ کجا جاش نبود تو مدرسه همیشه در مدرسه بود بخاطر گیس و گیس کشی تو دانشگاه بخاطر دعوا اخراج شد و اینکه ازدواج کرد بازم گیسو گیس کشی با شوهر و خاندانش آخرم طلاق گرفت از همون بچگی هیچکسی از این خوشش نمیومد بخاطر اخلاقشو زبون درازی درسته تو سری خور نباشه ولی بی ادبم نباشه و گستاخ باشه

دختر اون لیوان می‌شکنه یا بچه شما ؟اره ببین میگفتی دخترم ب سنی ک برسه یادش میدم ک حقشو بگیره ولی الان یاغی بارش نمیارم آخه بچه تو ۶ ماه بزرگترم هست

مثل بچه من خواهرشوهرم ولی ربطی ندارع اون عین مادرشه بچم منم دقبقاانگارمنه... دقیقا خواهرشوهرمنم همین گفت گفت تو سری خور مبشه دعوا یادش بدع

اه انقد بدم میاد بچه هارو مقایسه میکنن

دختر اسم نداره عایا؟😂

دختر من نه وحشیه نه توسری خور
اصلا نمیذاره کسی حقشو بخوره یا بهش زور بگه

بعضیافکر میکنن بچرو ازاد بزارن هرکاری کنه توسری خور بارنمیاد
دقیقا مث بچه برادرشوهرمن وقتی میاد بچه من جرعت نمیکنه با اسباب بازی خودش بازی کنه میخوره میریزه میپاشه یبار ب پسر بزرگم ک ده سالشه سیلی زد پسرکوچیکمو هل میده حوری ک میگم الان ضربه مغزی میشه ولی مادرش اینقدر ریلکس میشینه ذوق میکنه براش ک اره پسرمن زرنگه از پس خودش برمیاد😐منم ب قول تو میگم زشته مهمونه برادرشوهرم ی ادم شدیدا بددله نمیتونم چیزی بگم ک ناراحت شه واسه همین سعی میکنم رفتو امد نداشتع باشم اونام ک میان قبلش کل اسباب بازیارو جم میکنم تاجایی ک میتونم ارادو پیش خودم نگه میدارم ک بلاملا سرش نیاره
چیکارمیشه کرد بابچه بی تربیت ومادرخودخاه

پسر من شیطونه یه بچه ک میبینه ذوقش میکنه دنبالش میره ولی بچه مقابلش فکر میکنه میخاد بهش حمله کنه ولی من حسش میکنم میفهمم ک بچم دوست داره با اون بچه بازی کنه ن حمله کنه ولی بلد نیست چطور باید بازی کنه فقط میدووه

عزیزم سعی کن با افرادی رفت و آمد کنی که بچت باهاشون راحته
کاش جوابشو محترمانه میدادی چی میشه مهمون مگه قراره هرکاری دلش خواست بکنه یا بگه.
میدونم این شرایط به منم پیش اومده ولی شعی کردم زودتر بچمو از اون مهمونی و فضا دربیارم و خودم مشغولش کنم

واژه ی تو سری خور قشنگ نیست
واژه ی وحشی هم قشنگ نیست عزیزم
اخه بچه دوساله که تربیت نمیدونه چیه
ولی به بچه ها باید میدون داد
۷سال اول پادشاهیه تا بتونن از خودشون دفاع کنن عزیزم
پسر منم از پسر دوستم که بزرگتر از خودشه حقش و میگیره
ولی نمیشه گفت وحشیه یا اون تو سری خور
هر بچه ای یه مدله

میگفتی کارتواشتباهه ازاول نمیدادی جلوشومیگرفتی خونتو گند نمیزد یااینقدربی ادب نمیشد

سوال های مرتبط

مامان فرشته ها مامان فرشته ها ۱ سالگی
امروز اعصابم واقعا بهم‌ریخت از تربیت یکسری از مادرای امروزی...پسرم‌بردم پارک دوید سمت تاب خالی که سوار شده یعو‌همون لحظه یک دختر ۴ ساله حدودا اومد با مامانش جای تاب...دختر پسرم هول می داد برو اونور که سوار شم ...مامان بی شخصیتشم فقط اروم کنارش وایستاده بود می‌گفت:نکن مامان نی نی کوچولو....حالا می دید که دخترش داره پسر من هول میده تازه اول پسر من رسیده بود به تاب نوبت بچه من بود...آخر هم دختر بی تربیتی زد تو صورت پسر من😭 مامان بی شعورشم همون‌طور فقط اروم می‌گفت نکن عزیزم ....😡😡😡😡 منم عصبانی شدم به مامانش گفتم بچت نظارت کن تربیت یادش ندادی گفت دارم نظارت میکنم دیگه ...گفتم نظارت یعنی اینکه بزاری بچت هرکار دلش خواست بکنی تو فقط اروم بگی نکنند مامانی....


یعنی مرده شور این تربیت نسل جدید ببرن و از بیشتر مادرایی که دارن بچه هاشون اینطوری بی شخصیت و وحشی به اسم روانشناسی مدرن بار میارن...حالم یعنی امروز بهم خورد....


من خودم خیلی حواسم هست تا بچه هام هیچوقت به بچه های دیگ ب خصوص کوچکترشون آسیب نرسانند بعد یک عده مادر بی سواد نشستن پای اینستا تربیت یاد گرفتن بچه هاشون فرستادن تو جامعه😡😡😡😡😡
مامان هامین مامان هامین ۱ سالگی
میخوام یه چی تعریف کنم هر کی دوست داشت بخونه
دیشب رفته بودیم خونه اقوام شوهر
همه بودن دختر خاله شوهرم ۶ سالشه بعد دیشب یهویی اومد و پیشم و بدون مقدمه گفت آجی من به زودی عروسی میکنم منم تعجب و‌خنده گفتم شوهرت کیه اونوقت گفت عموم و اسم عموشو آورد گفتم آخه آدم که با عموش ازدواج نمیکنه گفت چرا من و عمومم خیلی همو دوست داریم و شوهرمه ومنو ببره آرایشگاه بعد بیاد دنبالم که بیایم تالار و‌شروع کرد این پروسه ی ازدواج با عموش رو برا من گفتن تمام مدت با ذوق و شوق داشت تعریف می‌کرد و‌من گوش میدادم بهش و تو فکرم این بود چرا یه دختر بچه ۶ ساله باید همچین تفکری راجع به عموش داشته باشه مگه بزرگترش حالیش نکرده و‌خلاصه با این که بچه اس درسته ولی احساس خوبی نگرفتم نمیدونم چرا
بعد جالبیش میدونید چیه مامان این بچه به من میگه تو سر بچه ات خیلی حساسی و نمیذاری بچگی خودشو کنه بچها ی خودشون رو دائم گوشی میدن دستش که تنها سرگرمی بچه شده بازی با گوشی هرچی بچه میاد پیش من فکر و ذکرش شده ازدواج و لباس عروسی
نمیگم من به بچم گوشی نمیدم
چرا تو طول روز براش کارتن میذارم ببینه چون تی وی رو‌جمع کردیم
کارمم آره اشتباهه ولی نه که دائم بچه با گوشی بازی کنه که چشاش خمار باشه همش
به بچم آره تنقلات میدم
ولی هنوز از سن پایین که اینا به بچه هاشون فست فود میدن ندادم
نوشابه ندادم
میگم خودشون بزرگ میشن بالاخره میخورن ولی همینا از سن ۳ سالگی فست فود دادن
بالاخره شیوه ی تربیتی هرکی متفاوته
پس بهتره یادبگیریم تا نظر نخواستن ندیم
من واسه بچها اونا هیچی نمیگم ولی اونا تا به من میرسن همش میگن وای چرا با بچه اینجوری میکنی چرا اینو بهش نمیدی چرا اونو نمیدی تا بچمم میبینن همش گوشی رو‌میگیرن جلوش اینم سیخ گوشی