۷ پاسخ

آخی عزیزم... من به شدت از فوبیای خون و سرم و آمپول داشتم،. توی بارداری انقدر آزمایش دادم و اصلا نمیترسیدم هر هفته آمپول پروژسترون میزدم، چند باری پورلوتون زدم که پرستار بیمارستان به شوهرم میگفت قدر خانومت رو بدون همچین آمپول های دردناکی رو تحمل میکنه، خلاصه فکر کردم دیگه شجاع شدم، بعد از زایمان رفتم آزمایش دادم و غش کردم 🤣🤣 مسئول نمونه گیری منو می‌شناخت بهم گفت خداییش تو چجوری زایمان کردی 😐😅

آخی عزیزم ،یادخودم افتادم‌وای پرستار دستم‌گرفته بود بریم برا سزارین اشک‌می‌ریختم فکرکن روتختی نشسته بودم دست دکتر بیهوشی رو‌گرفته بودم میگفتم‌میرم خ‌ونه قول میدم فردا برمیگردم با گریه🤣🤣🤣بعد دکتر گفت بچه چندمه گفتم سوم گفت بخواب🤣🤣🤣😅😅😅 دیگه هیچی نفهمیدم چشام وبازکردم دیدم دارن می‌دوزن دیگه اخرشه، ولی وقتی بیدار شدم انگار قشنگ ترین خواب عمرم بود یه حس خیلی خیلی خوبی داشتم گفتم بچم کجاست دیگه آوردن دیدمش ،💓

چیشد واکسن دخترتو زدی خوبه حالش

سز با بی حسی خیلی خوبه

من ک برا سزارین هر دو پسرم خیلی درد کشیدم.وقتی بی حسی تمام شد و حس ب پاهام برگشت از 4 بعد از ظهر تا 5 صبح فردا درد کشیدم بعدشم تا 12 روز ان آی سی یو
خیلی سخت و تلخ و دردناک بود

حالا چرا من با دیدن این آمپوله بدنم مور مور شد
قبول داشته باشین موقع زایمان چه طبیعی چه سزارین خدا قدرتوآرامش بهمون میده.. منم فوبیای آمپول دارم هیچ وقت نمیتونم خودم راضی به تزریق کنم فقط موقع بارداریو زایمان از رواجبار اونم فقط بخاطر عشق بچم😍

منم خیلی قوی ام خیلی ها ینی یه کارایی رو انجام دادم تا الان و چیزایی سرم اومده توی این شهر لعنتی که خدا فقط میدونه ولی نمیدونم چیه این بچه لامصب که ادم جونش بالا میاد بهش امپول بزنن 🥺

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۵ سالگی
امروز خیلی خوش گذشت ولی کمی نگران شدم بازم.امروز ۵تا بچه بود همراهمون که اولین بار باهم بیرون میرفتیم. ۴تاش اوکی بود ولی یکی خیلی دست به زن داشت و فحش زبان اونم چه فحشایی میداد و احتماالا دیگه جایی اونا باشند من نمیرم واقع واسه خاطر اون.اما نگران مدرسه شدم اون نیمه دوم بود و ۹ ماه بزرگتر از پسر من ماشالله خیلیم تپل بود قدشم بلند بود از لحاظ قدی باز زیاد فرق نمیکردند ولی وزنی مطمئنم ۱۰ کیلو بیشتر از پسر من بوود.همه بچه هارو با وجود اینکه من کنارشون بودم خلاصه زد و موقع زدنم اصلا رحم نمیکرد هرچی تو دستش بود باهاش میزد در حد اینکه شاید اگه ما نبودیم بچه هارو میتونست آسیب برسون. حتی بکشه.اگه بچه ام با همچین بچه هایی هم مدرسه ای بشه چی باید کرد.چرا آموزش پرورش گیر نمیده به مدارس که قبل ورود از بچه ها و والدین تست سلامت و روان بگیر و خانواده هارو بر اساس سبک‌تربیتی جدا کنه.والا من ۵ سال کل عمر و جون و وقتمو گذاشتم برای تربیت پسرم با کسی که بچه اشو ول کرده تو کوچه پس کوچه تربیت کوچه بازار داره فرق داره .اصلا بحث دفاع از خودم نیست اینجور بچه ها کلا تربیت نشدند که حتی موقع زدن آگاه باشند که چطوری بزنند حداقل بچه مقابل آسیب خاصی نبینه.مقابله باهاشون مثل مقابله با ی ببخشید که اینو میگم در مورد ی بچه مثل مقابله با ی حیوان وحشی رام نشده اس.ی بچه ۵،۶ ساله که نمیدونه چطوری با ی بچه روانی مقابله کنه اون حرفایی که ما یاد دادیم به بچه رو که حالیش نمیشه اونا برای بچه های تربیت شده جواب نه اینا.والا دلیلی که این همه هزینه کردم برای پیش دبستان و مدرسه رایان فقط برای اینکه با همچین بچه هایی شانسش کمتر باشه روبه رو شه🥲
مامان رایان مامان رایان ۵ سالگی