۱۵ پاسخ

صبرایوبم داشته باشه برای مادر شوهر و خواهر شوهر بازم کم کم

من هروقت مادر شوهرم اینجوری می‌کنه ( با دوز بالا حالت معمولی نه) پامیشم بدون حرفی میرم مثلا دستشویی‌ ، اینجوری هم ناراحتیمو نشون دادم هم حرمتا حفظ میشه

نشنیده بگیر و کار خودتو کن

یه چند روز تحمل کن میره
احترامشو نگه دار.دعوا درست شه اعصاب همتون خورد میشه
بعدم ضعیف نباش جا بزنی.
خودتو محکم نشون بده جلوش.
یچه رو بده دستش بگو نگه دار من برم غذا بار کنم .
و خدایی هم بده بهش.از چیزی هم نترس

من مادر شوهر ندارم ولی خواهر شوهرم هر چی گفت گفتم نه من صلاح می‌دونم این کار نکنم دیگه الان کاری نداره
حتی لباس براش نمی گیره پول میزنه به کارتم میگه خودت به سلیقه خودت بخر

ولش کن بخند رد شو
اصلا نه ناراحت شو نه عصبی.
فک کن اون یه آدم مال چندین سال پیش با اون تفکره.
هرچی میگه بگو مامان من قلق بچمو بلدم.اینجوری راحته .
بگو دکترش گفته غذا ندید بچه.
اخه قدیمیا واقعا طرز فکراشون عجیبه
میدونم برات سخته.
بدون دعوا باهاش حرف بزن
میگه جاریت؟ بگو مامان همه ادما یکی نیستن .من دست تنهام شما مگه خبر داشتی جاریم کسی کمکش میکزد یا نه
بعدم بگو بچه اون شاید ارومه
بچه من نه.
بخدا منم تنهام یعنی بعضی روزا دیگه به هیچ کاری نمیرسم
غذا نداریم بخوریم.
سعی کن اون موقع که بچت گریه میکنه زود ارومش نکنی.بذا ببینه اذیت میکنه.
هرچی هم شد
بگو شوهرم گفته حق نداری اب قند بدی .حق نداری فلان کارو بکنی
همه رو بنداز گردن شوهرت.

نگاه عزیزم بگو هر کسی دوست داره به روش خودش بچشو بزرگ کنه من اینجوری صلاح می‌دونم کاری ندارم بقیه چکارمیکنن

خواهر خیلی سخته خدا صبرت بده

بچه رو بسپر نصف روز بهش برو بیرون بگو کار دارم
برگشتی بگو وای بچم رو نتونستی نصف روز نگه داری، وای بچم چرا گریه میکنه بغلت، وای چرا اینجای بچم قرمز شده

بنظرم یه اسنپ بگیر براش بذار بره خودت از پسش برمیای

اگه هم اذیتت می‌کنه راست و حسینی بهش بگو خیلی دارین با حرفاتون اذیتم میکنید من خودم صلاح بچمو بهار از همه می‌دونم شما اگه می‌خواین کمکم کنین بهترین کمک اینه که این حرفارو نزنین من که خودم به مادرشوهرم گفتم اینقدر گیر نده کاری به کارم نداشته باش اونم نشست سرجاش

خدا لعنتشون کنه وقتایی ک نیاز داریم کمکمون کنن یا مثل روح غیب میشن یا میان میشن بلای جون

وای عجب چیزیه بفرستش بره گمشه نمی‌خواد کمک کنه خودت به تنهایی خیلی خیلی بهتر از پس بچه برمیای نیازی به هیچکس نداری آدمای اینجوری فقط مغزتو داغون میکنن با ش.هرت حرف بزن بگو مامانت اعصابمو بهم می‌ریزه به یه بهونه ببرش خونه

یه کلام بهش بگو هرکسی یه جوری صلاح بچه داری میدونه من صلاح کارمو اینجوری میدونم زنیکه بیشعور

وا یاخدا خدا صبرت بده خواهر صبر ایوب

سوال های مرتبط

مامان آقا پسر🩵 مامان آقا پسر🩵 ۱ ماهگی
چقدر کلافه کننده ان کسایی که میان میخوان مثلا دلسوزی کننا، ولی حرفاشون آدمو حرص میده و فکر میکنن بلد نیستی خودت!
با شوهرم و بچه توی آسانسور مطب دکتر اطفال بودیم، هرکی مارو میدید یه چیزی میگفت ..
یکی میگفت هوا سرده ها چرا اینقدر لباس کم تن بچت کردی🫤
یکی میگفت وای بچه داره میوفته از بغلت، ازین آغوشیا نداشتی بچه رو بزاری توش بعد بغل بگیری؟🫤
یکی دیگه میگه چقدر زیاد و پشت هم داری به بچت شیر میدی بچه باید کمتر بخوره 🫤
بعدی: وای بچه اولته؟ معلومه ازت از بس استرس داری و ناواردی!
و بعدی: ولی شیر مادر یه چیز دیگه اس، هرطوری هست شیرخودتو بده بهش!!
یکی دیگه: بچه رو فلانجور نخوابون،پستونک و شیشه نده عادت میکنه!!
بعدی: ختنه که زوده الان داری بچه رو میبری ، بزار فلان موقع
و ...
بابا بسه دیگه تورو قرآن ، بخدا مادر پدر بچه وقتی تصمیم گرفتن بچه دار شن ، خودشون از پس همه چیز بچه مسلما برمیان و بلدن،توروخدا اینقدر با حرفاتون اذیتشون نکنید، مگه خودتون اولین بچه هاتون همه چیز بلد بودید؟!!! اینا همونایین که توی انتخاب نوع زایمان و بیمارستان و هزینه ها و اوووو ماشالله نظر میدن ،یباره توقع دارن بچه رو بدی بهشون خودشون بزرگ کنن بخدا چون معتقدن تو حالیت نمیشه..هرچقدرم جوابشونو میدی بازم جواب تو آستین دارن ، بدتر از آشنا، اون غریبه های توی خیابونن که حتی جوابشونم نمیدی باز یجور دیگه حرف میزنن..پوفففف چقدر مامانا باید حرص بخورن بخدا
دردای خودشون و افسردگی و کوفت کمه، این چرا و پرتارم باید گوش کنن
مامان معجزه دوم مامان معجزه دوم ۵ ماهگی
کل روز بچم همش گریه می‌کنه بغلمه بیس دقیقه میخوابه بزوووور اونم ظرف بشورم و کارای خونه...
اینکه بخام وقت بزارم چیزی بپزم که اصلا نمیزاره تا بیام شروع کنم بیدار میشه و بغل و گریه...
نمیدونم چرا یهفته اینجوری شده
شبا هم که ساعت یازده یا دوازده میخوابه
منم دیگه له و لوردم حس کار ندارم یا از خستگی خوابم میبره یا مث الان اصلا نمیتونم کار کنم از خودم نمیبینم
ولی روز دلم میخاد بچم بخوابه انقد انرژی دارم و دلم میخاد کارام و بکنم امروز فقط تونستم از ساعت دوازده تا شش عصر با زنگ تفریحایی که پسرم میداد گاز و از ریشه تمیز کنم با کاشی های زیر کابینتا و جا ظرفی و بعد سه روز غذا بپزم اینارو تیکه تیکه انجام دادم ده دقیقه کار نیم ساعت بچه داری به همین روال....
کلی گردگیری دارم و الان مث خوره تو فکرمه واسه عید همه کارام کرده باشه اما میدونم با این روال نشدنیه
شوهرمم میره از صبح تا شب نمیاد
کسی ندارم کمک دستم باش
شما چیکار کردین خونه تکونی گردگیری و خریدهاتون تموم ؟