۵ پاسخ

منم کسی نگهش نداشته اولین بچه‌م هم بود کل بارداریم هم تنها بودم تو شهر غریب الانم که دنیا اومده بازم تنهام کیلومترا‌ از خانواده م دور شدم ۱۲ساعت باهاشون فاصله دارم
منم خیلی بچمو‌ دوس دارم ولی آرزومه یکی ۲ساعت نگهش داره بخوابم شوهرم هم از صب تا شب سرکاره وقتیم میاد یکم باهاش بازی میکنه شام میخوریم میخوابیم
حتی حموم هم میرم باخودم میبرمش 🥲من احساس شمارو ندارم ولی ب شدت حس تنهایی میکنم دلم میخواد هیچ مسئولیتی نداشته باشم

منم یه بچه ۴ساله دارم و ۳ماهه حس میکنم دارم درحق بزرگه ظلم میکنم🙂‍↕️همش میگم ینی کار بدی کردم دومی دنیا اوردم🤨چون تا یه چیزی میشه قهر میکنه لج میکنه قبلنا اینجور نبود الان یه یکی دوماهیه اینطور شده بااینکه تمام فکر ذکرم دختر بزرگمه بیشتر بهش گوش میدم اما قبلنا زیاد بازی میکردیم حالا تنهاست

سخت گرفتی 🙄 هرچی راحت‌تر بگیری بهتر میگذره

این افسردگی نیست
منم مثل شمام دقیقا با این تفاوت ک یه دختر 3ساله و یه نوزاد یکماهه دارم
اگر کسی کمکمون میکردم قطعا وقت بیشتری برای لذت بردن از بچمون داشتیم

نه افسردگی زایمان نیست
کمال طبی مادرانه اس

سوال های مرتبط

مامان مِلورین ✨ مامان مِلورین ✨ ۶ ماهگی
سلام مامانا کسی بوده کا افسردگی زایمان داشته باشه و خوب نشده باشه؟؟؟؟ من که حس میکنم سیر شدم از زندگی.. کاش میشد آدم یک روز در ماه مادر نباشه بگیره بخوابه بره دوش بگیره یه فیلم ببینه یه دکتر بره بخدا یه دکتر میترسم برم صد تا مرض دارم 😭😭😭 حالم از خودم بهم میخوره یه حمام درست حسابی نمیتونم برم .. حیلی لاغر شدم همه بهم میگن حس میکنم صورتم پیر و زشت سده صورتم لاغر شده و نوی هم رفته دماغم بزرگ شدا از خودم متنفرم پوستم حس میکنم خراب شده عکسای قبلا مو میبینن حس میکنم دیگه هیج وقت مثل سابق نمیشم ... دیگه هیچی مث قبل نمیشه پوست بدنم خیلیییی سفید بود خیلی زیاد وقتی حامله شدم تیره شد هنوزم هست میرم دوش بگیرم از خودم متنفر میشم ... بچم چند شبه درست نمیخوابه اصلا فقط يه خوابش بود که خراب شد.... انقد نخوابیدم شبیه زامبی شدم ... دلم برا روتین زندگی قبلا تنگ شده میرفتم سرکار غذا درس میکردم دوش میگرفتم ....
دست تنها بچه بزرگ کردن سخته همسرم نیست خدایا کمکم کن من خیلی بچه و لوس بودم برا زاییدن و تنها بزرگ کردن یه بچه ..‌