نمی‌دونم این حس ناکافی بودن برا پسرم کی می‌خواد تموم بشه
من تو شهر غریبم ده ساعت با خونوادم فاصله دارم
خودم تنها همه ی کاراشو می‌کنم از صبح تا شب یه سره دارم نازش می‌کنم آخر شب که می‌خواد بخوابه نگاش ک می‌کنم اشک میاد تو چشام حس می‌کنم مامان بدی هستم
چرا اینجوری میشم اخه
دلم شور میزنه همش 😔
کاش این حس از من دور بشه دیگه داغون شدم

هممون همین حسو داریم، بخاطر هورمون مونه اولا، بعدش بخاطر فشار اطرافیان و انتظاراتی که جامعه از مادر داره که فراتر از توانشه. بمرور بهتر میشی
الان که پسرم 4ماهشه نسبت به دوماه پیش حسم خیلی بهتره

عزیزم باید یکمی برای خودت هم وقت بذاری
قطعا آراد مامان شاد میخاد
اگر دوستش داری باید به خودت برسی
تفریحات و....

👌👌دقیقاا حس مشترک شرایط مشترک .

منم همین حسو دارم
یخ وقتا نگاهش می‌کنم وقتی خوابه گریم میگیره چرا آنقدر دارن زود بزرگ میشن

مهسا

منم شرایط شمارو دارم اما بالعکس شما شب ک تو چشاش نگا میکنم خیلی خوشحالم ک برا دخترم این همه سختی دارم ب جون میخرم
برا دخترم دارم از همه چیم میگذرم
همینکه در حد توانم یا حتی بیشترش دارم براش تلاش میکنم برام بسه

همه مادرا همینن عزیزم

عزیزم ت بهترین مادری... دست تنهایی کمکی نداری خسته شدی وافسرده هستی حتما برو پیش مشاور یا ی مدتی برو پیش خانوادت