برو تو اتاق بشین گریه کن خالی شی من همیشه اینکارو میکنم🙂میخام بدونی ک تنها نیستی ماهم حال تورو داریم
ی عروسی نمیشه رف با بچه کوچیک بخدا ن بازاری ن مهمونی درست و حسابی و هیچی خلاصه ولی ب این فک میکنم ک بزرگ بشه باهاش میرم بیرون پارک دریا و میگردم و موهای قشنگشو میبافم و براش لاک میزنم اینجوری ب خودم امید میدم
الهی عزیزم چقد خسته ای
نا امید نشو ...خدا کمکت کنه ....خسته نباشی
بخاطر همین چیزاس میگن بهشت زیرپای مادراس😘😘😘
سلام ببرش دکتر شاید شیر بهش نمیسازه سرما خوردگی داره یا رفلاکس داره حتما ببر دکتر
عزیزم هممون الان تو همین وضعیتیم.مادر شدیم ک این روزهارو تجربه کنیم.ی روزی میشه دلمون لک میزنه واسه روزایی ک نوزاد بودن و تو بغلمون بودن.
سالمه؟! خدارو هزار بار شکر کن هزار بار … این روزا میگذره شک نکن ک میگذره
به گوشاش هم روغن سیاهدونه بزن بعضی وقتا از گوش درد نمیخوابن اگه میزاره دستاش رو مثل قنداق کردن ببند هم دل دردش کم میشه هم نمیپره از خواب اگه شیر خودت رو میدی رعایت کن مواد غذایی نفخ دار نخور
ميفته نگران نباش با وازلین چربش کن منم دقیقا مثل شمام از خانوادم دورم من يه پسر چهار ساله دارم یدونه هم دختر دو ماهه .اینروزها هم میگذره بعد خودت برای اینکه آنقدر بخودت فشار آوردی عصبانی میشی نترس اصلا هر از گاهی به بچه عرق نعنا بده عاليه
ببخشید این سوال رو میپرسم ختنه اش کردید درست گفتم دیگه هامین اسم پسره
قربونت بشم ماادر.. چقد خستس پسرمون🥹🥹😥❤عزیزم بچه ازت انرژی میگیره ، هر طور بلدی حال خودت خوب کن اون بچه ب تو و انرژیت نیاز داره، تو هم ب انرژی نیاز داری حالت کااملا طبیعیه.. 9ماه سختی کشیدی الانم دوماه سختیای جدید و شدیدتر.. اما اگه قوی نبودی نمی تونستی تا اینجا بیای، هممون خسته ایم اما ما داریم با خدا در خلق و بقای یک موجود خاص و دوست داشتنی همکاری میکنیم😍 تمام خستگی ها و کلافگی رو بخودش بسپار و نگران نباش عزیزم
الهی. درکت میکنم. منم بچم زردی داشت. بیمارستان دو روز رو صندلی نشستم. نه گوشی نه تختی نه استراحتی ونه همراهی. شوهرمم که سر کار بود. خلاصه کسی بهم تو میگفت میزدم زیر گریه. بیکار میشدم یکم گریه میکردم. مرخصش کردن انگار دنیا رو بهم داده بودن. خلاصه مادر شدن سخته
آخی شبیه اوایل پسر منه
عزیزم کولیکه با پایان چهار ماهگی تموم خیلی سخته ولی عادت میکنی رفته رفته
عزیزم شماتنها نیستی اصلا بچه که دنیا میاد زندگی زیر و رو مطشه انگار
دیگه هیچی مثل قبل نیست واین خودش باعث حال بد مادرا میشه
من خودم بااینکه دختر الحمدلله آرومه زیاد گریه نمیکنه میخوابه ولی حال روحیم عالی نیست حفظ ظاهرمیکنم فقط😅
طبیعیه آدم چون دیگه مثل سابق نمیتونه کارای خونه رو تمیز ومرتب انجام بده بیرون نمیتونه بره براخودش وقت نداره حالش بدمیشه
من از۷ماهگی حاملگیم دیگه بیرون نرفتم نه پارکی نه بازاری نه خریدی البته تنها نرفتم.
۶روز اول زایمانمم بچه بستری بود بادرد سزارین باحال روحی خراب مجبوربودم بیمارستان بمونم کنارش داغون شدم
دیروزبه شوهرم گفتم بچه رو بزارم پیش مامانم برم بیرون برم بازار برم بگردم نیازدارم بخدا.
گفت خودم میام میبرمت مونده نزدیک ظهرزنگ زده آماده شو بیام دنبالت منم انگاربند ی بهونه بودم که دلم رو خالی کنم گفتم دیرشده نرفتم ازدیروزم گریه ام بندنمیاد هرچی شوهرم باهام حرف میزنه معذرت خواهی نازکشی فایده نداره دلم میخواد برم چندروز تنها باشم
واقعا سخته خیلی درکت میکنم
گاهی ببرش تو حیاط یه پتو پهن کن بزار بدنش آفتاب بخوره تو آفتاب با روغن زیتون شکم و پهلوش و ماساژ بده دختر من با این روش کولیکش خوب شد
کولیک داره عزیزم درکت میکنم من سر بچه اول اینجوری بودم میتونم بگم تا ماه ها از خودم بدم میومد بقدری داغون بودم پس بدون تنها نیستی همه شرایطشون همینه،بعدشم شکمشو ماساژ بده ، قطره کولیف یا هرچی دکتر نوشته بده واسه کولیکش آروم بشه.با یه پارچه فقط در حد اینکه پاهاش بیرون باشه آروم ببند که دست هاش تو خواب نپره آروم بذار رو پات تکونش بده.
واقعا سخته مادر شدن .منکه بعضی شبا اینقده اذیت میکنه به شوهرم میگم الان میزنمش تو دیوار اونم میگه نگاش کن ببین دلت میاد وقتی نگاش میکنم انگار اول باره میبینمش یجوری بخودم فشارش میدم میگم دنده ایناشو شکستم
دخترمنم اینطوریه من با شال گردن کمرشو بستم گرم میمونه بهتر میشه دیگه نمیپیچه بهم کمر و شکمو گرم نگه دار
عزیزم شاید گوشاش درد میاد. هر بار منم هر راهیو امتحان میکنم تا بفهمم چشه
برای گوشش یکم اطراف گوششو با روغن زیتون ماساژ میدم آروم میشه میخوابه
من خودم این دوران رو طی کردم گلم چند تا توصیه می کنم ساعت ۱۰ یا ۱۱ شب ببرش حموم ابگرم ۱۰ یا ۲۰ سیسی اب جوش با یه ابنبات بزار ولرم بشه بده بهش برعکسش کن روی دستت کمرش رو مالش بده اخر شب ها هم بزاریتش تو پتو تابش بدید تا بخوابه من دقیق تا ۳ ماهگی اب رفتم تا یع بزرگتری اینارو گفت من ترسیدم انجام ندادم تا سه ماهگی دیگه گفتم هر چه بادا باد واسه پسر من که عالی بود خیلی خیلی عالی بود الان شبا میخوابع تا ۶ یا ۷ صبح بیدار میشه ۱ ساعت باز میخوابه تا ۱۰ یا ۱۱
مال من از ۳ نخوابیده بود تا ۷ دیگه داشتم گیج میزدم که خدارو شکر یه ساعت خوابید دوباره بیدار شده اما اون یه ساعت انرژی داد بهم
عزیزمم چشماش معلومه خسته س . خودتم بگیر بخواب منم از ۵بیدارم دخترم خیلی کم خوابه همین دیروز تایپیک گذاشتم که چقد دلم تنگ بود و خیته بودم .این راهو باید بریم عزیزم بچه هامونم فقط مارو دارن تموم میشه این دورانم خدا بهمون قوت بده ایشلا
پسر منم دیشب بیدار بود تا چهار صبح بعد از اون هم نخوابیدم دخترمو بردم مدرسه شیرینی مادر بودن به همین چیزهاست بچه ای که بچگی نکنه بچه نیست عزیزم درسته خسته ای ولی اینطور نگو کفر خدا میاد
یکم دیگه تحمل کن. سخته میدونم . کولیک داره حتمن طفلکی. کمرشو ماساژ بده . دست تنهایی واقعا سخته درکت میکنم
همه مادرها این حس رو دارن این روزا میگذرن باید تحمل کرد چاره چیه
شاید دل درد داره
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.