خب بزارید از امروزم بگم براتون
ساعت ۴ صبح تب کرد ، سریع استامینوفن دادم ، تا ساعت ۶ آب بازی اینا کرد تا تبش اومد پایین ، ۶ خوابید تا ۷ یهو وحشتناک داغ شد که باز بروفن دادم ، بعد خوابش برد تا ساعت ۱۰ دوباره خیلیییی داغ شد، شیاف زدم براش اثر نکرد همینطور میرفت بالا. ساعت ۱۲ بروفن دادم باز رفت بالا ۳۹/۵ رو رد کرد ، ۱۲:۳۰ رسوندیم درمونگاه که دوباره دو سی سی دیگه بروفن دادن و سریع سرم زدن براش ، بعد اومدیم خونه مامانم اینا به امید اینکه بابام کمکم نگه داره چون تنها کسیه که بچم خیلی دوسش داره و به همه ترجیحش میده که نبود ، بچمم چسبیده بود به من دائم شیر میخورد و گریه میکرد ، تبش قطع شده بود خدارو شکر ، آنتی‌بیوتیک داد دکتر بهش و گفت اگه باز تب اینجوری کرد باید سریع آزمایش بده ، خب حالا شب شد به امید اینکه میرم خونه یکم استراحت میکنم شوهرمم هست باز بچه با اون راحته رفتیم خونه ، که دیدم مادرشوهرم اینا کلی مهمون دارن که شب میمونن، و خب با یه عالمه بچه و سر صدا ( تو یه ساختمونیم و خیلی صدا میره میاد )
هیچی برگشتیم خونه مامانم اینا ، که مامانم اینام جایی رفتن بعد رفتن من چون نمیدونستن که برمیگردم ، الان تنها نشستم اینجا ، بچه رو پامه دارم دایم تکون میدم
و داغونم ، چرا داغونم؟ چون خودمم مریضم و حالم بده، و وسط مریضیم بچمم مریض شده ، خیلی وقته نخوابیدم درست ، تهوع دارم ، سر درد ، ضعف و سر گیجه

۵ پاسخ

ازین سیسمونی فروشی ها ازین پدهای تب بگیر که تا صبح میزارن و کنترل میکنه

ان شالله زودی خوب میشه عزیزم.ای خدا طفلی بچه .چرا مریض شده؟ ویروسه؟

عزیزم تروخدا جدی بگیر انشاالله ک دیگ تب نکنه و زودی خوب بشه ولی اگ دوباره تب کرد ی دکتر خوب ببر من این چن روز یچیزایی دیدم و شنیدم اینقد میترسم خدانکنه هیچ بچه ای مریض بشه

وای من و دوتا بچم هم با هم مریض شدیم.جون دادم تا شوهرم از سرکار اومد برد سرم زدم.بچه هام هم‌تب دارن و غذا نمی‌خورن.دارم‌ له میشم

خدا قوت واااقعا انشاالله دیگه گل پسرت تب نمیکنه

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۱ سالگی
اول شوهرم پریود مغزی شد ، یک هفته الکی باهام دعوا میکرد غر میزد تو اون حین بچمم اسهال بود و بهونه گیر ، بعد خودم پریود شدم به بهونه پریود سه روز رفتم خونه بابام ، بعد این ویروسه رو گرفتم پدرم دراومد از بدن دردش ، رفتم سرم اینا زدم ، سه روز کامل تو خونه با ماسک بودم بچمو بوس نمیکردم و اینا که نگیره ، ولی گرفت ، یهو تب کرد ، تب شدید که با هیچی پایین نیومد ، مجبور شدیم ببریم بیمارستان ، سرم زدن تا اومد پایین ، بعد آنتی‌بیوتیک داد دکتر بهش که بچه من آنتی‌بیوتیک نمیسازه بهش ولی مجبور بودم بدم تا تبش قطع بشه ، خلاصه دو روز دادم که اسهال شدید شد و پاش به شدت سوخت ، دیگه دیروز روز هفتم آنتی‌بیوتیک رو قطع کردم بلکه اسهالشم قطع بشه وضعیت پاهاش افتضاهه ، تو این حین به شدت بهونه گیر و وابسته و چسبیده به من بود چون از سرم و اینام ترسیده ده بود ، بعد وقتی خودمو بچم مریض بودیم هیچ‌کمکی هم نداشتم چون مامان بابام درگیر کارای خواهرم بودن که متأسفانه نامزدیش به هم خورد و اینا ، اصلا حواسشون یه من نبود ، وقتم نداشتن در واقع
خلاصه این شد که تو دو هفته چهار کیلو کم کردم ، الانم تهوع و سرگیجه دائم دارم با دمیترون زندم
خیلییییی وزنم کم شده ، شوهرم خودش لاغره ، میگه خوب شدی تازه ، ولی خودم میدونم وضعیتم افتضاه شده و نمیدونم چیکار کنم ، بچمم از بعد این ماجراها دیگه جایی نمیمونه که بتونم برم دکتر ، حتی اجازه نمیده درست غذا بخورم ، همش داره بهونه میگیره و بغلمه ، غیر از جسمی ، از نظر روحی و ذهنی هم خیلیییییی خستم خیلی و واقعا نمیدونم چیکار کنم ، خونم خیلی به هم ریخته حتی نمیتونم یا نمیرسم مرتب کنم
دلم میخواد گریه کنم
احساس میکنم دارم خفه میشم همش