۵ پاسخ

عزیزم صلاح بچتو میدونی ولی گناه داره طفلی الان تابستونه حداقل این چند ماه رو بهش شیرخشک بده .... خیلی مقوی تر از پاستوریزه هست

نمی‌دونم بقیه بیشتر از یه مادر صلاح بچه می‌خوان یا نه فقط ب آدم عذاب وجدان میدن خوب کاری کردی گرفتی اگه شیر خشک اب میوه میخوره بریز تو شیشه شیرش بخوره

الان خوب نیست خدایی نکرده بدنش کم آب میشه اضهال میگیره گناه داشت زوده میزاشتی ۱۸ ماهگی میگرفتیش تا میتونی میوه های آب دار بهش بده

مادرشوهرمم میگفت بچه های من همشون خودشون از شیر گرفته شدن
۱۱ ماهگی دیگه هر کار میکردم شیر نمیخوردن

یعنی مثلا میخواستین شیر بدین پس میزد؟ بعد دیگه بعد از شیر گرفتن میتونیم شیر پاستوریزه بدیم؟

سوال های مرتبط

مامان فراز مامان فراز ۱۶ ماهگی
بسم الله رحمان رحییییم شیر شب قطع شد 😃
خوب حالا چه طور قطع شد؟
من خودم جز اون دسته بودم که طرفدار شیر شب بودم ولی خوب فراز توی ۱۶ ماهگیه و اکثر دندوناش و در آورده و.... تصمیم گرفتم شیر شب و فطع کنم.
حالا روش موثر من:
اول بگم‌که فراز فقط شیر خودم و میخوره.
این پروسه از یک‌ماه قبل شروع شد. تایم شیر خوردن فراز و کم کمتر کردم. هفته اول یه دقیقه کم کردم. هفته دوم دو دقیقه و....که رسید به هر بار یک دقیقه.
البته این کار باعث شد تکرر شیر خوردن شبانه اش بیشتر بشه.مثلا هر دو ساعت بیدار میشد یه دقیقه شیر میخورد میخوابید.
اول اینکه برای قطع کامل باید یه زمانی و انتخاب کنین که توی ۴ ۵ روزش نه صبح بخواین جایی برین نه مهمونی نه کار نه ورزش چون حسابی کوفته و خسته میشین.
وقتی تصمیم به قطع اون یک دقیقه گرفتم وقتی بیدار شد برای شیر بهش گفتم مه(شیر) شبا خراب شده و باید صبح بخوریمش، نوازش. بغل. قصه گفتن. تعریف اتفاق هایی که روز قبلش براش افتاده(حواسش و از شیر پرت میکنه) و مقاومت البته.
شب اول ۲ ساعت تمام بیدار بود و گریه میکرد‌ ولی نباید کم بیارین. بعدش خوابید. دو ساعت بعد دوباره بیدار شد مجدد همون کار و تکرار کردم این بار پروسه گریه یک ساعت طول کشید و دوباره خوابید. صبح به محض بیدار شدن بهش شیر دادم.
شب دوم دوبار بیدار شدن به یک بار کاهش پیدا کرد‌
شب سوم یک بار و یک ساعت.
و شب چهارم به کل قطع شد.
میگم این پروسه طولانیه و آخرش قاطت فرسا ولی خوب راهش همینه برای عزیزانی که میخوان قطع شیر شب بکنن.
امیدوارم مفید باشه.
مامان هیما💕 مامان هیما💕 ۱۷ ماهگی
روز ۵: در طول روز اصلا سراغ پستونک رو نمیگرفت،خودم آوردم براش گفتم چیشد پستونکت؟گفت اه اه شده و خودش انداخت سطل آشغال ، به هرکی میرسیدیم میگفتیم ،مثلا مامان بزرگش داییش دوستاش ، به همه جلو خودش میگفتم پستونکش اه اه شده انداختیم بیرون،شب گریه کرد آب دادم بهش باز گریه کرد بغلش کردم رو پا گذاشتم هی گفتم پستونک نیست ولی قیامت کرد و پستونک رو گرفت!
روز ۶:به جای پستونک شبا هروقت بیدار شد یه دندونی دادم دستش،جیغ کشید پرتش کرد! هی بلند بلند گفتم هیما پستونک رو انداختیم دور! یکی دوبار اول قبول کرد خوابید دفه سوم ک از خواب بیدار شد دیگه بهش دادم راحت بخوابه.
روز۷:در طول روز که اصلا نخواست ، خودمم میگفتم میخوای بهت بدم میگفت نه اه اه! شب موقع خوابم که اصلا نمیخواست،در طول شب بیدار ک میشد میگفت آب و با گریه آب میخورد میخوابید و این شروع پیروزی من بود😁
روز ۸:کلا پستونک به فراموشی سپرده شده بود،درطول شب نق نق میکرد،تختش گهواره ایه،تکونش میدادم بلند میگفتم بخواب عزیزم و خودش میخوابید!
امروزم که روز ۹! امیدوارم بیدارشدناش تا صبح کمتر بشه و دیگه بخوابه! 😄