۹ پاسخ

منم ده روز دیگه بایدبرم سرکار خیلی نگرانم خیلی توفکربچمم😭

ای جانم بسلامتی پس برگشتی سرکار
خدا ازشون نگذره ۶ صب خیلی بده ی مادر بدبخت که بچشو ۱۲ و ۱ بزور خوابونده حالا چطور ساعت ۴ ۴ونیم بیدار شه اماده بشه

تنش سلامت باشه گل دختر انشاءالله پرستاره خوبی باشه تا اخر انشاءالله شما هم موفق سربلند باشین ابجی گلم

ممنون که تجربه تو به اشتراک گذاشتی... فقط ی مورد برای صبحانه و نهار چیکار میکنی پرستار براش درست میکنه؟

تو رو خدا مواظبش باش اینقد از این پرستارا بد شنیدم یهو ناخداگاه میترسم .
البته نمیخوام نگرانت کنما ولی یه دوربینی چیزی نصب کن تو خونه یا یه وقتای سرزده بیا خونه غیر از تایم کاری

خداروشکرکم کم ب این روتین عادت میکنه
وخدالعنت کنه دولت نامحترموک بفکرمامانای شاغل نیستن هیچ وقت

شغلت چیه عزیزم
پرستارشو چطور پیدا کردی مطمئنی ازش ؟چقدر هزینه میگیره؟

عزیزم تو خونتون دوربین دارین برای اینکه ببینین چجوری رفتار می‌کنه با بچه
من پرستار میخام بیارم ولی اینقدر همه ناراضی بودن میترسم

چقدر خوب ک میتونی بری سرکار
منو همسرم شغل دوم داریم ی مغازه خیلی دوست دارم با لیانا برم .ولی نمیدونم چجوری کنترلش کنم.

سوال های مرتبط

مامان برنا مامان برنا ۹ ماهگی
بچه ها راجبه قطع شیر شب تجربه من که تونستم قطع کنم
پسر من یکبار ۸ شیر میخوره قبل قطع شیر ۱۲ بیدار میشد با ۴ صبح
اول از همه یه تایمی بذارین که خودتون آماده باشین مثلا من ۳ هفته بیشتره خونه هستم
من اول از همه ۱۲ که بیدار شد شب اول گریه کرد بغلش کردم گذاشتم رو پام آروم نشد روی پسر من آب هم جواب نداد
اول دیدم گریه میکرد ترسیدم ولی نترسین بخدا اصلا گشنه نیستن فقط عادت کردن
من دیدم آروم نمیشه گذاشتم روی تاب در عرض ۵ دقیقه دوباره خوابید
بغل کردم اوردم تو تخت تا ۲ شب اول خوابید دوباره بیدار شد ۶۰ تا شیر دادم خوابید تا ۴ صبح
۴ صبح همون اندازه که قبلا میخورد یعنی ۱۸۰ تا دادم خورد خوابید دیگه تا ۷ صبح که کلا بیدار. میشه
شب دوم ۱۲ بیدار شد یکم نق نق کردم دوباره بغل و دوباره تاب خوابید ۲ بیدار شد ۳۰ سی سی دادم
شب سوم ۱۲ بیدار نشد ۲ بیدار شد دیگه شیر ندادم گذاشتم رو تاب خوابید تا ۴ صبح
شب چهارم دیگه نه ۱۲ بیدار شد نه ۲ تا ۴ خوابید
یک هفته شب یه وعده دادم تا دیدم بله جواب داد ۴ بیدار میشد شیر تا آخر نمیخورد مک مک میکرد دیگه نمیخورد من یهو قطع نکردم
۴ بیدار میشد ناز نازی پیش پیش میخوابید نق نق میکردا ولی میخوابوندم
من یک ساعت یک ساعت عقب انداختم تا الان ۸ شیر میخوره ۶ و نیم بیدار میشه برای شیر
یکم برای مادر سخته ولی خدایی راحت میشین بچه هم گناه داره راحت میشه
مامان ماهلین مامان ماهلین ۱۲ ماهگی
سلام مامانای عزیز لطفا هر کی میتونه منو راهنمایی کنه پسرم ۶ سالشه مادرم نگهش داشته چون سرکار میرفتم با هم همسایه ایم الان باید برم سرکار دیگه مادرم انگار حوصلش نمیشه واقعا هم سخته ولی نمیخوام اذیتش کنم خودش هم دیگه حوصله نداره با یه نفر صحبت کردم که صبح دخترمو ببرم بهش بدم ظهر هم بیارمش خونه شهرمون کوچیکه کسی نیست که بچمو نگه داره یه خانواده ای پیدا کردم قبلا بچه یه خانم معلمی نگه میداشتن از خانم معلمه پرسیدم گفت خیلی ازشون راضیم ولی ته دلم میترسم استرس دارم نمیدونم چیکار کنم بچه هست هزار تا فکر الکی دارم مثلا خدای نکرده سرش به جایی بخوره من نمیدونم چی میشه این چن ساعت ...تصمیم میگیرم قید کارمو بزنم بازم میگم سختیش چند ماه هست این همه درس خوندم تلاش کردم نتیجه تلاشمو دیدم بچم بزرگ میشه حداقل میتونه نیازهاشو نو بهتر مهیا کنم بزرگتر شه با خودم میبرمش هزار تا فکر دارم نمیدونم چیکار کنم کسی هم نیست مادر شوهرم شهر دیگه هست میگه بیام اونم اومد یه ماه وایساد بازم چی برادر شوهر مجرد دارم تو خونه ..چه نکته ای به پرستارش بگم .از کجا بفهم که کارش چطوره کسی بوده تجربه داشته باشه اطلاعات در اختیارم بزاره پرستارش نمیتونه بیاد خونمون چون ۳ تا خواهرن با پدرشون
مادرش طلاق گرفته