یه بچه تو پارک هست خیلی برام جالبه که چجوری اینطوری تربیت شده
هر بچه ای وسیله داره از اسباب بازی گرفته تا دوچرخه میره باهاشون دوست میشه که ازون وسیله استفاده کنه بعد مثلا دوچرخه یارو سوار شد پیاده نمیشه میگه باهات دوست نمیشم اگر وسیله اتو بگیری هرکی خوراکی داشته باشه میره میخوره همچین میگه خاله منم خوراکی میخوام یا میبینه چندتا بچه باهم بازی میکنن با یکیشون دوست میشه بازی اینارو بهم میزنه یا یه بچرو میره کنار در گوشش میگه مامانم بهت آمپول میزنه ..بعد تو بازی هم همش بچه دیگرو اذیت میکنه اصلا خیلی عجیبه …چجوری نزارم بچم باهاش بازی کنه به خودش بگم یا به بچم

بچه ای که تو عالم بچگیش بلده چطوری از دیگران‌استفاده کنه یا دوبه هم زنی کنه خدابخیر کنه وقتی بزرگ شه......ولی من برام جالبه این بچه ها بزرگ بشن قشنگ بلدن گلیم خودشونو از آب بکشن بیرون چون دوحالت دارن یا با جو جامعه پیش میرن و به سمت کج میرن یا خیلی تیز میشن و موفق میشن

ب دختر بگو سمت دخترم نیا .. با جدیدت

زیادحساس نشید دنیا به تفاوتاش قشنگه اینم اخلاقش اینطوریه اگه مستقیم اذیت کرد که شماهم به دخترت یادبده مقابله کن اگه دوبهم زنی میکنه اون دیگه کاری ازتون برنمیاد

لنگه همین ک گفتی تو کوچه ما هست همسن هیراده ولی دختره وااای یعنی اصلا عجیبن همش میگه خوراکی بدین یهو میاد تو خونه مامانش همش در حال جیغ زدنه اصن ی وضعی

وایی این بچه جاریمه انگاری🫤

همون پدر و مادر یادش دادن اتفاقا
دیشب رفتیم پارک،یه دختر چهارساله(از شاهانم کوتاه تر بود) سرسره رو بسته بود،میگفت خواهرم کوچولویه میخواد سر بخوره،پونزده تا بچه تو صف، که باباش دختر یه سالشودمیزاشت بالای سرسره ،تا سر بخوره،یعنی این راه پله رو بسته بود،بابایه هم یه ذوقی میکرد و میخندید که نگو،من اصلا مادری اونجا ندیدم،ساعت نه شب بود،محجبه هم بودن،دختر بچه کاملا چادر عربی بسته بود،انقدرم نمکی بود، ولی ازون جلبا. همه رو حریف بود

بنظر من بچه ها ذات مادرشون هستن.

چه بچه ترسناکب

بچه روول میکنن توپارکا براشون مهم نیس چجورمیخوادتربیت یادبگیره